شاخص بورس چیست؟ معرفی انواع آن و کاربرد هر شاخص بورس
چرا آشنایی با شاخص بورس مهم است؟ مهم ترین شاخص های بورس کدامند؟ ما در این مطلب به مفهوم شاخص بورس پرداخته مهمترین شاخص ها را معرفی و کاربرد هر یک را بیان می کنیم.
آیا میدانید شاخص در بورس چیست؟ آیا درباره انواع شاخص بورس اطلاعات کافی دارید؟
در چند سال اخیر مردم ایران بیش از پیش با مفهوم بورس آشنا شدهاند و بسیاری به سرمایهگذاری در آن روی آوردهاند. اما برخی از این سرمایهگذاران حتی به درستی نمیدانند که شاخص بورس چیست؟ به همین دلیل، آشنایی با اصطلاحات و مفاهیم کاربردی در بورس اهمیت بیشتری پیدا کرده است. شاخص بورس یکی از همین مفاهیم به شمار میآید که داشتن شناخت و درک درست از آن، لازمه رشد و سودآوری است.
شاخصهای متعددی در بورس وجود دارند که هر یک از آنها با بررسی بازار بورس از زاویهای متفاوت، به پیشبینی وضعیت بازار و قیمت سهام توسط سهامداران کمک میکنند. به این ترتیب، تمام سهامداران برای معامله در بازار نیاز دارند که ابتدا به بررسی قیمت سهام و روند احتمالی شاخصها بپردازند و بعد تصمیم به خرید و فروش یا نگه داشتن اوراق بهادار خود کنند. در ادامه به بررسی بیشتر مفهوم و انواع شاخص بورس (Index) میپردازیم و شما با مطالعه این مطلب به صورت کامل متوجه خواهید شد که شاخص بورس چیست؟
برای کسب اطلاعات کامل در مورد خرید و فروش سهام در بازار فرابورس کلیک کنید.
شاخص بورس چیست؟
برای اینکه بدانید معنی شاخص بورس چیست و با کاربرد شاخص بورس آشنا شوید، ابتدا لازم است با مفهومی به نام «بورس» آشنا شده باشید. بورس در واقع به بازاری گفته میشود که اوراق بهادار و سهام در آن مبادله میشود. تا پیش از دخالت تکنولوژی در بازار بورس، سهام شرکتها به صورت اوراق بهادار به سهامداران داده میشد و این اوراق به ازای پول، میان خریداران و فروشندگان رد و بدل میشدند. امروزه اوراق بهادار شکل کاغذی خود را از دست دادهاند و تقریباً تمامی مبادلهها به صورت الکترونیکی و آنلاین انجام میشوند. در این بازار الکترونیکی شاخصهای متعددی وجود دارند که وضعیت بازار را از جهات مختلف مورد بررسی قرار میدهند و رشد و نزول قیمت سهام بخشهای مختلف را به اطلاع سهامداران میرسانند.
شاخص بورس در واقع عددی است که میانگین قیمت سهام شرکتهای ثبت شده در بازار بورس و میزان رشد یا افت آنها را محاسبه کرده و به سهامداران نشان میدهد.
انواع مختلفی از شاخص های بورس را داریم که مهمترین آنها شامل شاخص کل بورس، شاخص قیمت، شاخص آزاد شناور، شاخص بازار اول و دوم، شاخص 50 شرکت برتر، شاخص 30 شرکت بزرگ، شاخص صنعتی و شاخص واسطهگریهای مالی هستند.
برای آنکه بهتر بدانید شاخص بورس چیست بهتر با انواع آن آشنا شوید. انواع بورس به دو صورت وزنی یا بدون وزن مورد بررسی قرار میگیرند.
شاخص وزنی در واقع به شاخصهایی گفته میشود که حجم، سرمایه اولیه و تعداد سهام شناور شرکتها در تعیین آنها مؤثر باشند. یعنی هرچه شرکت بزرگتر بوده و سرمایه بیشتری را به بازار بورس وارد کرده باشد، سهم بزرگتری در تعیین شاخص بورس خواهد داشت.
این در حالی است که در شاخصهای بدون وزن، سهم همه شرکتها در تعیین شاخص بورس یکسان است و کاهش یا افزایش قیمت سهام هر یک از شرکتها به یک میزان در نزول یا صعود شاخص بورس تأثیر میگذارد.
بررسی این نوع شاخصها به سهامداران میفهماند که بازدهی بیشتر و تمایل بازار به سمت شرکتهای بزرگ است یا صنایع و شرکتهای کوچک.
بیشتر بخوانید: انواع روش های سرمایه گذاری در بورس
معرفی انواع شاخص های بورس و کاربرد هرکدام
اکنون که میدانید شاخص بورس چیست، نیاز است با انواع شاخص بورس و کاربرد آنها آشنا شوید. شاخ های متعددی در بورس وجود دارند، اما 8 شاخص اصلی در بازار بورس ایران به چشم میخورند که شناخت آنها برای سهامداران از اهمیت بالایی برخوردار است. هر یک از این شاخصها از طریق فرمول مخصوص خود به دست میآیند. 8 شاخص اصلی شامل موارد زیر هستند:
شاخص کل بورس چیست (شاخص قیمت و بازده نقدی)
اگر با بازار بورس اوراق بهادار و کاربرد شاخص بورس کمی آشنا شده باشد، حتماً اصطلاحی به نام شاخص کل (Index) را شنیدهاید. آشنایی با مفهوم شاخص کل دریچهای برای پاسخ به پرسش شاخص بورس چیست، است. این شاخص ورد زبان تمام سرمایهگذاران و فعالان بازار بورس است که این امر اهمیت بالای شاخص کل را نشان میدهد.
شاخص کل در واقع به میانگین بازدهی سرمایهگذاران بازار بورس گفته میشود . بازدهی سهامداران از قیمت سهام و سود سالانهای که سرمایهگذاران از شرکتها دریافت میکنند تشکیل شده است. برای درک بهتر این مفهوم، تصور کنید شما یک سهام را به قیمت 400 تومان خریدهاید و بعد از یک سال قیمت این سهام به 1000 تومان میرسد. در این میان، شما 100 تومان نیز به عنوان سود سالیانه از شرکت دریافت میکنید. در این صورت، بازدهی سرمایهگذاری شما 700 تومان است.
حال این موضوع را در ابعاد بزرگتر تصور کنید. شاخص کل قیمت سهام تمام شرکتهای ثبت شده در بازار بورس و میزان سوددهی سالانه آنها را محاسبه کرده و میانگین آنها را از طریق فرمولی مخصوص به دست میآورد. در این میان، شرکتهای بزرگتر نقش تعیینکنندهتری نسبت به صنایع و شرکتهای کوچکتر در شاخص کل دارند. بنابراین شاخص کل را میتوان یک شاخص وزنی به شمار آورد. چیزی که در شاخص کل اهمیت دارد، عدد مشخص شده برای آن نیست. سرمایهگذاران در هنگام بررسی شاخص کل باید به میزان و نحوه تغییرات آن اهمیت دهند. حتما تاکنون به خوبی متوجه شدهاید که شاخص بورس چیست.
شاخص قیمت (TEDPIX)
شاخص قیمت، روند تغییر عمومی قیمت سهام تمام شرکتها و صنایع حاضر در بازار بورس را بررسی میکند. در واقع اگر میزان سوددهی سالیانه شرکتها را از فرمول محاسبه شاخص کل حذف کنید، شاخص قیمت به دست میآید. در شاخص قیمت میزان سوددهی سالانه شرکتها اهمیت ندارد، بلکه تغییر قیمت سهام آنها است که مهم است.
از آنجایی که حجم سهام و سرمایه شرکتهای بزرگ در بازار بورس بیشتر است، سهم بیشتری نیز در تعیین شاخص قیمت دارند و شاخص قیمت را به یک شاخص وزنی تبدیل میکنند. البته شاخص قیمت دیگری به نام شاخص قیمت هم وزن نیز داریم که سهم شرکتهای کوچک و بزرگ را به یک میزان محاسبه کرده و تغییر قیمت سهام آنها را به یک میزان در نوسانات شاخص تأثیر میدهد . اگر مفهوم شاخص قیمت را فهمیده باشید تا حدود زیادی پاسخ پرسش شاخص بورس چیست را نیز متوجه شدهاید.
شاخص بازار اول و دوم
شرکتهای حاضر در بازار بورس را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول شرکتهایی را شامل میشود که بیشترین میزان سرمایه و سودآوری، تعداد سهامداران و سهام و شاخص آزاد شناور را داشته باشند. گروه دوم را سایر شرکتهای عضو بورس تشکیل میدهند. این شاخص به نوعی تفکیککننده شرکتهای بزرگ و کوچک از یکدیگر است. بنابراین با مقایسه سرعت تغییر شاخص این دو گروه با یکدیگر میتوان متوجه شد سرمایهگذاری در گروه اول سودآوری سریعتری دارد یا گروه دوم.
شاخص آزاد شناور (TEFIX)
سهامداران را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول از سهامداران حقیقی تشکیل شدهاند که در بازار بورس فعال هستند و گروه دوم از افراد حقوقی یا شرکتهایی تشکیل شدهاند که در این بازار به معامله میپردازند.
معمولاً میزان سرمایه وارد شده به شرکتها از جانب گروه دوم بیشتر است و میزان و تعداد بیشتری از سهام شرکتها به این دسته سهامداران تعلق دارد. اما گروه اول یا سهامداران حقیقی سهام خود را مرتباً خرید و فروش میکنند. سهامی که در دست سهامداران حقیقی قرار دارد، به عنوان سهام شناور آزاد شناخته میشود. ارزش میانگین سهام گروه دوم را شاخص آزاد شناور میگویند. معمولاً گروه اول به شرکتهایی که حضور پررنگتری از گروه دوم را تجربه میکنند و شاخص آزاد شناور بالاتری دارند، علاقه بیشتری نشان میدهند.
شاخص 50 شرکت برتر
برای آنکه بدانید شاخص بورس چیست باید حتما از مفهوم شاخص 50 شرکت برتر اطلاع داشته باشید. در پایان هر دور سه ماهه، فهرستی از 50 شرکت برتر در بازار بورس ایجاد میشود که سهام آنها نسبت به سایر شرکتهای عضو بازار بورس اوراق بهادار قابلیت نقدشوندگی بیشتری دارند.
میانگین ارزش سهام این شرکتها را با «شاخص 50 شرکت برتر» مشخص میکنند. شاخص آزاد شناور این شرکتها بالا است و روزانه تعداد بسیار زیادی از سهام آنها میان سهامداران معامله میشوند. سهام این شرکتها همواره خریدار دارند و هر زمان که بخواهید میتوانید سرمایه خود را به ازای بهترین قیمت خارج کنید.
شاخص 30 شرکت بزرگ
همان طور که از نام شاخص معلوم است، هر سه ماه یک بار 30 شرکت بزرگ که ارزش بازار آنها در صدر لیست شرکتهای عضو بازار بورس اوراق بهادار قرار دارد را مشخص میکنند و تغییرات ارزش سهام آنها را به عنوان «شاخص 30 شرکت بزرگ» نمایش میدهند. در حالی که این 30 شرکت تنها کمتر از 10 درصد از تعداد تمام شرکت های بازار بورس را تشکیل دادهاند، بیش از 70 درصد از ارزش بورس تهران به همین شرکتها تعلق دارد. به این ترتیب، به راحتی میتوان تأثیر قابل توجه آنها بر تغییر شاخص کل و شاخص قیمت را درک کرد.
شاخص صنعت چیست
شرکتهای صنعتی شامل شرکتهای بخش تولید از جمله خودروسازی، پتروشیمی، مخابرات، فلزات، ساختمان و . هستند که قیمت سهام آنها به صورت جداگانه نسبت به سایر بخشها مورد بررسی قرار میگیرد. شاخص صنعت، یک سطح عمومی از ارزش سهام شرکتهای صنعتی را به اطلاع سرمایهگذاران و سهامداران میرساند. البته تمام صنعتهای زیر مجموعه شاخص مخصوص به خود را نیز دارند. برای مثال، شاخص صنعت خودرو یا محصولات شیمیایی را میتوان به صورت جداگانه بررسی کرد.
شاخص واسطهگریهای مالی
قیمت و ارزش سهام شرکتهای فعال در زمینه واسطهگری مالی مانند هلدینگها، سرمایهگذاریها و لیزینگها به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد و به عنوان « شاخص واسطهگریهای مالی » شناخته میشود.
اکنون شما به عنوان یک فرد فعال در بازار بورس میدانید که شاخص در بورس چیست و با انواع و کاربرد شاخص بورس آشنایی پیدا کردهاید. فعالان و سرمایهگذاران بازار بورس با توجه به تغییرات شاخصهای مختلف اقدام به پر کردن سبد خود و خرید و فروش سهام شرکتهای مختلف میکنند. این شاخصها به سهامداران کمک میکند از آینده ارزش سهام خود مطلع شوند و سرمایهگذاری را به صورت منطقی انجام دهند. در واقع کاربرد شاخص بورس، در استفاده از آن به منظور ارزیابی و قیاس چند متغیر و پدیده است. با بررسی و مقایسه انواع شاخص بورس میتوان به درستی فهمید که شاخص بورس چیست و بر آینده بازار اشراف نسبی پیدا کرد. لازم به ذکر است که آنچه در این میان اهمیت دارد، منفی یا مثبت بودن شاخصها نیست، بلکه میزان و نحوه تغییرات است که اهمیت دارد.
به عنوان مثال، ممکن است شاخص کل در هر صورت مثبت باشد، اما رقم آن نسبت به ماههای گذشته کاهش پیدا کرده باشد. همچنین ممکن است شاخص کل به دلیل کاهش ارزش سهام چند شرکت کاهش پیدا کند، اما شاخص صنعت با افزایش همراه بوده و سرمایه شما در منطقه امن قرار گرفته باشد. بنابراین بررسی رفتار شاخصهای مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر میتواند پاسخ درست را برای شما ایجاد کند.
نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه میشود؟
شاید اصطلاح نسبت شارپ را در طول فعالیت و حضور خود در بازارهای مختلف مالی، زیاد شنیده باشید. این یکی از اصطلاحات رایج در بازارهای مالی است. معاملهگران بازار ارز دیجیتال با اصطلاح نرخ بازگشت سرمایه غریبه نیستند. در اصل این نسبت برای ارزیابی عملکرد تعدیل شده ریسک یک رمزارز استفاده میشود. در یک تعریف کلی این نسبت به سرمایهگذار میگوید که با نگهداری یک دارایی پرخطر چه مقدار بازده اضافی دریافت خواهد کرد.
نرخ بازگشت سرمایه در واقع نسبت درآمد ما از یک سرمایهگذاری به سرمایه اولیه است. دور از انتظار نیست اگر قیمت ارزهای دیجیتال در سقوط و صعود ما را شگفتزده کند، اما نسبت شارپ میتواند به ما نشان میدهد میزان بازدهی سرمایه نسبت به ریسک چقدر است.
اکثر افراد فعال حوزه مالی میدانند که چگونه این شاخص را محاسبه کنند و اطلاعات بهدستآمده از این فرمول چه چیزی را نشان میدهد. اگر شما درباره این نسبت چیزی نمیدانید و درباره استفاده درست ازآن برای کاهش ریسک معاملات خود اطلاعاتی ندارید، وقت آن رسیده تا اطلاعات خود را در این باره کامل کنید. همراه ما در مجله تخصصی والکس بمانید.
نسبت شارپ چیست؟
Sharp Ratio، عددی است که نشان میدهد بازده یک سرمایهگذاری بدون ریسک، چقدر تضمین شده است. در واقع نسبت ریسک است که به سرمایهگذار کمک میکند تا میانگین بازده سرمایهگذاری را در مقایسه با ریسکهای احتمالی آن تخمین بزند.
با کمکردن نرخ بدون ریسک از نرخ بازده مورد انتظار پرتفوی و تقسیم نتیجه بر انحراف استاندارد که در غیر این صورت بهعنوان معیار آماری نوسانات دارایی شناخته میشود، محاسبه میشود.
نسبت شارپ به شما کمک میکند تا ببینید در مقایسه با سرمایهگذاری بدون ریسکی انجام دادهاید، آیا ریسکی که انجام دادهاید شما را به سود و بازدهی رسانده است یا نه؟این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.
چگونه نسبت شارپ را تفسیر کنیم؟
ریسک ذاتی یک سرمایهگذاری وقتی تعریف میشود که انحراف استاندارد آن تعیین شود. پس نسبت شارپ بالاتر نشاندهنده ظرفیت بازدهی بهتر یک رمزارز برای هر واحد ریسک اضافی است. این نسبت میتواند توجیهی برای نوسانات اساسی رمزارز باشد. در واقع، میتوانید از شاخص شارپ ارز دیجیتال برای مقایسه رمز ارزها استفاده کرد. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI هم کمک میکند تا اطلاعات بیشتری درباره Sharp Ratio یک رمزارز به دست آورد.
این نسبت را میتوان با درنظرگرفتن نتیجه به شکلهای زیر تفسیر کرد:
۱. نسبت بالاتر از ۱.۰ قابلقبول است.
۲. نسبت بالاتر از ۲.۰ در محاسبات بسیار خوب است.
۳. نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی ارزیابی میشود.
۴. نسبت زیر ۱.۰ به حداقل بازده کافی نمیرسد.
۵. نسبت منفی به این معنی است که نرخ بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام است یا انتظار میرود بازده سبد سهام منفی باشد.
چرا شاخص شارپ مهم است؟
همانطور که شارپ در دیگر بازارها سرمایهگذاری، مثل بورس کارآمد است، شارپ ارز دیجیتال هم ابزار بسیار مهمی در این بازار محسوب میشود. معنی شارپ در ارز دیجیتال در واقع همان تمایل سرمایهگذاران برای کسب بازده بالاتر با ابزارهای بدون ریسک است. ازآنجاییکه این نسبت بر اساس انحراف معیار محاسبه میشود که خود یک واحد اندازهگیری ریسک در سرمایهگذاری است، شاخص شارپ میزان بازده حاصل از یک سرمایهگذاری را بعد از درنظرگرفتن تمام ریسکهای ممکن نشان میدهد. در واقع این شاخص، مفیدترین شاخص تعیین عملکرد یک سرمایه در بازار است که شما بهعنوان سرمایهگذار باید از آن مطلع باشید.
تعیین میزان بازده
مکانیسمی برای تعیین عملکرد یک صندوق سرمایهگذاری در برابر سطح معینی از ریسک است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، عملکرد آن نسبت به ریسک موجود بهتر خواهد بود. اگر Sharp Ratio منفی به دست آوردید، بهتر است در نحوه سرمایهگذاری خود تجدیدنظر کنید.
مقایسه عملکرد داراییهای مختلف
شاخص شارپ میتواند بهعنوان ابزار مقایسه دو سرمایهگذاری مختلف در یک بازار به کار گرفته شود. برای مثال، شما میتوانید این شاخص را برای مقایسه میزان بازده و ریسک بیت کوین و اتریوم محاسبه کنید. با این کار دو رمزارز مختلف که ریسکهای مشابهی دارند را با میزان بازده احتمالی آنها مقایسه خواهید کرد.
مقایسه عملکرد دارایی در برابر معیار بازدهی
نسبت شارپ میتواند به شما بگوید رمزارزی که انتخاب کردید، آینده بهتری نسبت به ارزهای مشابه در همان دستهبندی دارد یا خیر. در واقع به شما کمک میکند افق دید بازتری پیدا کرده و وضعیت دارایی خود را بهتر بررسی کنید. فرض کنید که شاخص شارپ معیار در بازار رمزارزها، حداقل ۱.۵ است. با محاسبه این شاخص برای دارایی خودتان میتوانید بفهمید این رمزارز نسبت به کل بازار عملکرد خوبی دارد یا خیر.
چطور ریسک سرمایهگذاری را با Sharp Ratio کاهش دهیم؟
شاخص شارپ یکی از قدرتمندترین ابزارهای مورد استفاده برای انتخاب بهترین رمزارز دیجیتال است تا بتوان بازدهی و سوددهی مناسبی از آن رمزارز به دست آورد. Sharp Ratio تا حد زیادی ریسک و بازده یک سرمایهگذاری را نشان میدهد. معنی شارپ در ارز دیجیتال به این صورت است که سرمایهگذار با متنوع کردن سبد داراییهای خود میتواند ریسک کل سرمایه را تا حد قابلقبولی کاهش دهد.
در واقع با سرمایهگذاری در بازارهای مختلف که نسبتاً از همدیگر مستقل عمل میکنند، میتوانید نسبت سود و ریسک سرمایهگذاریهای خود را در حد تعادل نگه داشته و امنیت ارزش دارایی خود را تضمین کنید.
ازآنجاییکه اعداد و اطلاعاتی که به دست میآید، به واقعیت بسیار نزدیک هستند، میتواند بازخوردی کارآمد و عینی در مورد عملکرد ارزهای دیجیتالی ارائه دهد. با نگاهکردن به شاخص شارپ میتوان میزان ریسکی را که دو رمزارز با بازدهی اضافی نسبت به نرخ بدون ریسک مواجه شدهاند، ارزیابی کنید.
این یک ابزار بسیار قدرتمند، اثرگذار و همچنین استاندارد برای مقایسه وجوهی است که از استراتژیهای مختلفی مانند رشد یا ارزش یا ترکیب استفاده میکنند.در حالت ایدهآل، ممکن است رمز ارزی را که نسبت شارپ بالاتری دارد، گزینه بهتری برای سرمایهگذاری باشد. بااینحال، اگر رمزارز نوسانات زیادی داشته باشد، این نوع تصور وجود دارد که نمیتوان بهعنوان یک رمزارز مورد اعتماد به آن نگاه کرد. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال و یا به طور خاص، رمزارزی که با نوسانات متوسط به بازدهی ۷ درصدی میرسد، همیشه بهتر از صندوقی است که بازدهی ۸ درصدی با فراز و نشیبهای زیاد دارد. بنابراین، شارپ بالاتر به این معنی است که رابطه بین ریسک و بازده رمزارز ایده آل است و مارک کپ ثابتتری دارد. این دو ویژگی میتواند سرمایهگذار را به آینده پربازده رمزارز خوشبینتر کند.
انواع نسبت شارپ
شاخص شارپ بهطورکلی دو نوع دارد: نسبت ترینور و سورتینو. این نسبتها برای معاملهگران خرد دید بهتری از بازار فراهم میکنند.
۱. نسبت ترینور
در سال ۱۹۶۵، فردی به نام جک ترینور، فرمول ترینور را توسعه داد. در این فرمول بهجای استفاده از انحراف معیار در مخرج، از بتا استفاده میشود. معیار ترینور میزان پولی که یک سبد دارایی کسب خواهد کرد را نسبت به ریسک آن در بازار محاسبه خواهد کرد. بهعبارتدیگر، این معیار فقط از یک ریسک سیستماتیک یا بتا استفاده میکند، درحالیکه نسبت شارپ از ریسک کل استفاده میکند.
ضریب بتای پرتفوی در واقع تغییرات بازده رمزارز یا سهام نسبت به تغییرات بازده کل بازار را بیان میکند. ممکن است یک رمزارز حرکتی مشابه با بازار داشته باشد، در این حالت ضریب بتای آن ۱ است. در حالتی که این ضریب کمتر از یک باشد، رمزارز یا دارایی رفتاری تدافعی دارد و نسبت به تغییرات بازار کمتر واکنش نشان میدهد. بتای ۰ نیز نشان میدهد که رمزارز یا سهام رفتاری مستقل از کل بازار دارد.
بتای بیشتر از یک، رفتار تهاجمی رمزارز را نشان میدهد. یعنی با تغییرات کوچک در بازار، قیمت ارز رفتار شدیدتری نشان میدهد. این نوع از داراییها ریسک سیستماتیک بالاتری دارند. بتای منفی نیز نشان میدهد که رفتار قیمتی رمزارز با بازار معکوس است و با کاهش شاخص کل بازار، قیمت آن افزایش مییابد یا برعکس. دقت کنید بتای منفی و صفر در نسبت ترینور باعث میشود عدد بهدستآمده در بازار معنیدار نباشد.
۲. نسبت سورتینو
در مقابل نسبت ترینور، نسبت سورتینو قرار دارد. سورتینو برای ارزیابی بازده یک سرمایه در برابر ریسک نامطلوب آن استفاده میشود. این نسبت با کمکردن بازده بدون ریسک از بازده مورد انتظار و تقسیم نتیجه آن به انحراف معیار نامطلوب سبد سرمایهگذاری به دست میآید.
نحوه محاسبه نسبت سورتینو:
در واقع نسبت سورتینو محاسبهی نسبت شارپ است، با این تفاوت که در شارپ هر دو ریسک مثبت و منفی در نظر گرفته میشود، اما در نسبت سورتینو فقط ریسک نامطلوب و بخشهای نزولی بازار در نظر گرفته میشود. درست مانند شاخص شارپ هرچه نسبت سورتینو عدد بالاتری باشد، سرمایهگذاری در آن سبد سرمایه مناسبتر خواهد بود.
نسبت سورتینو برای سرمایهگذاران خردی که قصد دارند در بازه زمانی کوتاهمدت سود مشخصی کسب کنند، مفید است.
نسبت شارپ و ریسک به چه صورت است؟
درک رابطه بین این دو اغلب ما را به اندازهگیری انحراف استاندارد میرساند. انحراف استاندارد را میتوان همان ریسک کل دانست. مربع انحراف معیار واریانسی است که به طور گسترده توسط برنده جایزه نوبل، هری مارکوویتز، پیشگام نظریه پورتفولیو مدرن استفاده شد. باتوجهبه این موضوع، اکنون این سؤال پیش میآید که چرا شارپ انحراف استاندارد را برای تنظیم بازده اضافی برای ریسک انتخاب کرد و چرا باید به آن اهمیت دهیم؟
ما میدانیم که مارکویتز تحت واریانس ایستاده معیاری از پراکندگی آماری یا نشانهای برای تعیین مقدار فاصله رمزارز با مقدار مورد انتظار معرفی کرد. در یک نگاه کلی میتوان متوجه شد که این اطلاعات آینده نامطلوبی را برای رمزارز و سرمایهگذار پیشبینی میکند. پس هر چه ریسک بالاتر باشد، نسبت شارپ کمتر و سرمایهگذاری روی رمزارز غیرمنطقیتر است و هر چه واریانس این نسبت بالاتر برود، میتوان به آینده رمزارز و میزان ریسکی که برای خرید و سرمایهگذاری روی آن باید در نظر گرفت امیدوارتر بود.
اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمولها را چطور به دست بیاوریم؟
اگر تا اینجای مطلب همراه ما بوده باشید، مطمئناً حالا به این فکر میکنید که چطور میتوان اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمولها را پیدا کرد و با استفاده از شاخص شارپ، ریسک مالی خرید و هولد کردن رمزارزها را هم کاهش داد؟ دنبالکردن اخبار بازار و جستوجو در اینترنت، بهترین راه برای بهدستآوردن نرخهای بازده و نرخ سود بدون ریسک و انحراف معیار برای هر بازار مالی است. با دنبالکردن اخبار بازار و نمودارهای مالی و زمانی میتوانید اعداد موردنیاز خود را پیدا کرده و فرمول نسبت شارپ را اجرا کنید.
برای مثال، شما ۴۵ میلیون تومان در بیت کوین سرمایهگذاری کردهاید. نرخ بازگشت سود دارایی شما ۱۲% درصد و نوسان آن ۱۰% بوده است. بازدهی مؤثر سبد سرمایهگذاری ۱۷% و با بازده مورد انتظار ۱۲% درصد بوده است، درحالیکه نرخ سود بدون ریسک ۵% محاسبه شده است. همه ارقام فرضی هستند. نسبت شارپ برابر است با:
در این محاسبه، نسبت شارپ کمتر از یک است و نرخ بازدهی سود قابلقبول نیست. حال در نظر بگیریم بازده مورد انتظار سرمایهگذاری ۳۵% درصد باشد، در این صورت محاسبه نسبت شارپ به شکل زیر است:
در این حالت سرمایهگذاری در این رمزارز بسیار پربازده خواهد بود.
محدودیتهای نسبت شارپ
هرچقدر که شاخص شارپ میتواند یک ابزار بسیار موفق و اثرگذار برای سرمایهگذاری با چشم باز در بازار ارزهای دیجیتالی باشد، این ابزار همچنان ممکن است محدودیتها و نقصهایی هم داشته باشد. هنگام استفاده از آن، اقدامات احتیاطی خاصی وجود دارد که باید رعایت کنید.
اول اینکه نتیجهای که به دست میآورید فقط یک عدد است و بهتنهایی نمیتواند تمام اتفاقها، جریانات و تأثیرهایی که ممکن است برای بازدهی و قیمت نهایی یک ارز مشخص کند را پیشبینی کند.
شما باید شاخص شارپ دو رمزارز را مقایسه کنید تا معنای دقیق آن را به دست آورید.
همچنین شارپ ریسک پرتفوی را در نظر نمیگیرد. اعداد بهدستآمده به سرمایهگذار نشان نمیدهد که آیا پرتفوی در یک بخش متمرکز است یا خیر. فرض کنید یک کیف پول یک سرمایهگذاری از چندین رمزارز بزرگ بازار تشکیل شده باشد که در کنار هم عملکرد خوبی خواهند داشت، پس برای این تعداد رمزارز، نسبت بالا خواهد بود. بااینوجود، وقتی همزمان چند رمزارز دیگر را به کیف پول اضافه میکند که ریسک متوسطی دارد، شاخص شارپ نمیتواند عملکرد آینده و کلی پرتفوی را در نظر بگیرد.
برای تصمیمگیری آگاهانه میتوانید از معیارهای کیفی دیگری در کنار این نسبت استفاده کنید. در نهایت همیشه بهتر است که شاخص شارپ را ابزاری برای تمرکز روی افق سرمایهگذاری بلندمدت خود بدانید و در همین راستا از آن استفاده کنید. معمولاً شارپ را میبینید که نشاندهنده عملکرد تعدیلشده ریسک سهساله است. اما اگر افق سرمایهگذاری بلندمدت دارید، بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ چنین نسبتی ممکن است کارساز و موفق نباشد.
در کنار همه این موارد، نسبت شارپ از انحراف معیار سود بهعنوان میانگین ریسک کل در مخرج کسر استفاده میکند. این انحراف معیار معمولاً نشان میدهد که توزیع سود نرمال است. در بازارهایی مانند بازار کریپتوکارنسی که توزیع سود در آن نهتنها نرمال نیست، بلکه نوسانات شدید بازار را تا حد زیادی غیرقابلپیشبینی میکنند، کارایی این نسبت کاهش پیدا میکند.
به همین دلیل در بازار کریپتوکارنسی توصیه میشود که این نسبت را برای مدتزمان محدود محاسبه کرده و برای بازههای طولانی از آن استفاده نکنید. در ضمن در هر بار محاسبه، بازه زمانی مشخص و ثابتی را در نظر بگیرید که کار محاسبات پیچیده و پراکنده نشود.
شاخص شارپ، ابزاری برای روشنکردن مسیر
تمام شاخصهایی که برای محاسبه نرخ سود احتمالی، امکانهای سرمایهگذاری و همچنین محاسبات مربوط به حد سود و ضرر وجود دارند، صرفاً بخشی از کاری است که شما بهعنوان یک معاملهگر در بازار ارزهای دیجیتال باید انجام دهید. نسبت شارپ مانند شاخصهای دیگر همچون نرخ بازگشت سرمایه یا مارک کپ، محدودیتهایی دارد که باید هنگام محاسبه و برنامهریزی برای سرمایهگذاری آنها را در نظر بگیرید.
یک نسبت ریسک است که به سرمایهگذار کمک میکند تا میانگین بازده سرمایهگذاری را در مقایسه با ریسکهای احتمالی آن تخمین بزند.
نشاندهنده تمایل سرمایهگذاران برای کسب بازدهی بالاتر است. این بازدهی را میتوان توسط ابزارهایی مشخص کرد که ریسک یک سرمایهگذاری را تا بیشترین حد ممکن کم میکنند. همچنین نسبت شارپ بر اساس انحراف استاندارد است و به نوبه خود معیاری از کل ریسک ذاتی یک سرمایهگذاری است.
این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.
آشنایی با ضریب بتا در بازار بورس و چگونگی محاسبه و تفسیر آن
ضریب بتا در بورس مفهومی است که به ریسک و بازده ربط دارد. ریسک و بازده هم مفهومی است که اگر سرمایهگذار درک درستی از آن نداشته باشد، احتمال موفقیتش در فرایند سرمایهگذاری پایین میآید. بهطور کلی میتوان گفت میزان ریسکی که در سرمایهگذاری متحمل میشویم باید با مقدار بازدهی مورد انتظارمان رابطه مستقیم داشته باشد. به این معنا که اگر در یک سرمایهگذاری با ریسک پایین انجام میدهیم، نباید بازدهی آنچنانی انتظار داشته باشیم. برعکس، اگر میخواهیم سراغ سرمایهگذاریهایی با ریسک بالاتر برویم، باید پتانسیل بازدهی بالاتری در این سرمایهگذاری ببینیم. ضریب بتا و محاسبه آن در واقع راهی است برای کمیت بخشیدن به رابطه ریسک و بازدهی مورد انتظار.
مهمترین کار سرمایهگذار این است که بین این ریسک و بازده تعادل ایجاد کند. اگر سرمایهگذار بیگدار به آب بزند و سهمی را با بالاترین ریسک خریداری کند، در حالی که بازدهی مورد انتظار آن سهم پایین باشد، نباید انتظار داشته باشد که در سرمایهگذاری به موفقیت برسد. مثلا اگر سراغ سهام شرکتی برود که در پنج فصل مالی اخیرش زیانده بوده و انتظاری هم نیست که به این زودیها به سوددهی برسد و سهام این شرکت را با قیمتی بالا بخرد، ریسک بسیار بالایی متحمل شده است، در حالی که بازدهی مورد انتظار این سرمایهگذاری هم بسیار پایین است.
به این ترتیب برای اینکه با ضریب بتا آشنا شویم، اول از همه باید با ریسک و انواع آن آشنایی پیدا کنیم. روی هم رفته ریسکهای بازار سرمایه را به دو دسته تقسیم میکنند؛ ریسکهای سیستماتیک و ریسکهای غیرسیستماتیک.
ریسکهای غیر سیستماتیک
ریسکهای غیر سیستماتیک به ریسکهایی گفته میشود که متوجه یک شرکت یا صنعت خاص باشند. این نوع ریسکها در واقع ریسکهای درونی خود شرکت هستند و ربطی به اقتصاد کلان یا اوضاع سیاسی کشور ندارند. برای نمونه اگر در شرکتی حادثهای مانند آتشسوزی رخ بدهد و خط تولید شرکت آسیب ببیند، این ریسک فقط متوجه همان شرکت است و روی سود و زیان همان شرکت تاثیر خواهد گذاشت.
واضح است که میشود از ریسکهای غیر سیستماتیک اجتناب کرد. یکی از روشهای کاهش ریسک غیر سیستماتیک این است که به جای خریدن سهام یک شرکت، سبدی از سهام تشکیل بدهیم. در این حالت هر اتفاقی که برای یکی از سهاممان بیفتد، روی بقیه تاثیری نخواهد گذاشت. روش دیگر این است که اگر میخواهیم تعداد سهام موجود در سبدمان کم باشد، اطلاعاتمان را از اوضاع درونی شرکتها تا میتوانیم بالا ببریم و به دقت در جریان انواع ریسکهای درونی شرکتها قرار بگیریم و سراغ شرکتهایی برویم که ریسک هرچه کمتری دارند.
نکته: مواردی از قبیل تغییر تعرفه واردات خودرو، تغییرات نرخ خوراک پتروشیمیها، تغییرات نرخ سود شرکتهای سیمانی، تغییر نرخ بهره مالکانه شرکتهای معدنی و سنگآهنی، تغییرات قیمت سنگ آهن نسبت به شمش و نوسانهای قیمت جهانی مس و فولاد و روی نمونههایی از ریسک غیر سیستماتیک هستند که هر کدام روی یک شرکت یا صنعت خاص تاثیر میگذارند.
ریسک سیستماتیک
همانطور که میشود حدس زد، ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل بازار (به عبارتی کل سیستم) را تهدید میکند. ریسک سیستماتیک حذفشدنی نیست؛ زیرا این نوع ریسک همه بازار و تمام سهام موجود در آن را تهدید میکند، نه فقط یک یا چند سهم خاص را. نکته دیگر این است که ریسک سیستماتیک در بسیاری از موارد پیشبینیپذیر هم نیست.
به این ترتیب نمیشود ریسک سیستماتیک را با متنوعسازی سبد سهام حذف کرد. در واقع برای کاهش ریسک سیستماتیک باید به بیرون از سیستم (بازار) برویم و برای پوشش این نوع ریسک، در جایی بیرون از بازار سرمایهگذاری کنیم. سرمایهگذاری در اوراق مشارکت، سرمایهگذاری در طلا و سرمایهگذاری در املاک انواعی از سرمایهگذاری هستند که میتوان برای پوشش ریسک سیستماتیک بازار سرمایه از آنها استفاده کرد.
نکته: مواردی از قبیل جنگ، تحریمهای سیاسی و اقتصادی، افزایش نرخ بهره و تورم از ریسکهای سیستماتیک هستند که اقتصاد کلان و بازار سرمایه را تهدید میکنند.
ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟
ضریب بتا بهطور کلی کمیتی است که ریسک و بازدهی یک سهم یا سبدی از چند سهم را نسبت به کلیت بازار سرمایه مشخص میکند. تعریف دیگر ضریب بتا این است که این ضریب مشخص میکند سرمایهگذار نسبت به کل بازار سرمایه چه میزان ریسک متحمل شده است.
اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، ضریب بتا (β) کمیتی است که براساس دادههای تاریخی ارزش داراییها به دست میآید و مشخص میکند سرمایهگذار با تصاحب آن مجموعه از داراییها نسبت به شاخص معیار (معمولا شاخص کل بازار)، متحمل چه مقدار ریسکی خواهد شد.
محاسبه گامبهگام ضریب بتا در بورس
برای محاسبه ضریب بتا به سه عامل نیاز داریم؛ بازدهی بدون ریسک، بازده بازار و بازدهی مورد انتظار دارایی مورد نظر. فرمول محاسبه بتا هم به این شکل است:
مقدار بتا = (بازدهی بدون ریسک – بازده بازار)/(بازده بدون ریسک – بازدهی مورد انتظار دارایی).
برای محاسبه بتا هم باید مراحل زیر را طی کنیم.
- بازدهی بدون ریسک (نرخ سود سپرده بانکی) را از بازدهی مورد انتظار دارایی کم میکنیم،
- بازدهی بدون ریسک (نرخ سود سپرده بانکی) را از بازده کل بازار کم میکنیم،
- مقدار به بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ دست آمده در مرحله اول را بر مقدار به دست آمده در مرحله دوم تقسیم میکنیم.
برای مثال میخواهیم ضریب بتا را برای سهم الف حساب کنیم. بازدهی بدون ریسک یا همان سود سپرده بانکی را ۲۰ درصد در نظر میگیریم. همچنین فرض میکنیم سهم الف را تحلیل کردهایم و انتظار داریم تا سال آینده بازدهی این سهم ۶۰ درصد باشد. بازدهی سالانه شاخص کل بورس را هم ۴۰ درصد محاسبه کردهایم. در این صورت ضریب بتا برای سهم الف با محاسبه زیر به دست میآید:
تفسیر ضریب بتا در بورس
در مثال قبل مقدار ضریب بتا برای سهم الف را محاسبه کردیم و به عدد ۲ رسیدیم. اما این عدد چه معنایی دارد و وقتی میگوییم بتای سهمی برابر با ۲ است منظورمان چیست؟
برای تفسیر ضریب بتا معمولا ۵ حالت در نظر میگیریم که در اینجا این حالتها را یک به یک بررسی میکنیم.
ضریب بتا مساوی با یک باشد
در حالتی که ضریب بتا سهمی برابر با یک باشد، نوسان قیمت آن با نوسان شاخص بورس هماهنگ است. یعنی اگر شاخص بورس یک درصد رشد کند، قیمت سهم ما هم یک درصد رشد خواهد کرد. همچنین اگر شاخص بورس یک درصد نزول کند، قیمت سهاممان هم یک درصد نزول خواهد کرد. بنابراین اگر بتای سهم برابر با یک باشد، نباید انتظار داشته باشیم که بازدهی آن بیشتر از بازدهی شاخص کل باشد یا اینکه در دورهای که شاخص نزولی است، قیمت این سهم رشد کند.
ضریب بتا بزرگتر از یک باشد
اگر ضریب بتا بزرگتر از یک باشد، به این معناست که نوسانهای سهم بیشتر از نوسانهای بازار و در جهت نوسانهای بازار خواهد بود. مثلا ممکن است بازار یک درصد رشد کند، اما رشد قیمت دارایی ما ۲ درصد باشد. برعکس، در حالت نزول شاخص کل هم افت قیمت این سهم بیشتر از شاخص کل خواهد بود. داراییهایی که بتای بزرگتر از یک دارند داراییهای پرریسک تلقی میشوند و برای دورههایی که شاخص کل صعودی است، میتوانند بازدهی بالاتری نسبت به شاخص برای سهامدارانشان ایجاد کنند. ریسک سیستماتیک سهمهایی که ضریب بتای بالای یک دارند به نسبت کلیت بازار بالاتر است.
ضریب بتا بین صفر و یک باشد
در این حالت نوسانهای سهم همجهت با نوسانهای بازار و شاخص کل و البته کمتر از نوسانهای آن است. مثلا اگر ضریب بتا سهم ما نیم باشد، در صورتی که شاخص کل یک درصد رشد کند، سهم ما نیم درصد رشد میکند. در هنگام نزول بازار هم مقدار افت قیمت چنین سهمهایی کمتر از کلیت بازار خواهد بود. این داراییها داراییهای کمریسکی به حساب میآیند و اصطلاحا ریسک سیستماتیک آنها نسبت به کل بازار پایین است.
ضریب بتا بین صفر و منفی یک باشد
بهطور کلی وقتی ضریب بتای سهمی منفی باشد، نوسانهای این سهم در خلاف جهت نوسانهای بازار خواهد بود. یعنی در بازار صعودی، سهمهایی که بتای منفی دارند افت میکنند و در بازار نزولی معمولا این سهمها رشد قیمت را تجربه خواهند کرد.
در حالتی که ضریب بتا بین صفر و منفی یک باشد، جهت تغییرات قیمت سهم برعکس نوسانهای شاخص و مقدار آن کمتر از مقدار نوسان شاخص است. مثلا اگر ضریب بتای سهمی منفی نیم باشد، در صورتی که شاخص یک درصد رشد کند، قیمت سهممان نیم درصد افت خواهد کرد. برعکس اگر شاخص یک درصد افت کند، سهممان نیم درصد رشد قیمت خواهد داشت. ریسک سیستماتیک چنین سهمهایی پایین است و بیشتر برای دورههایی خوب است که شاخص کل نزولی است. به چنین سهمهایی سهمهای تدافعی نیز گفته میشود.
ضریب بتا کمتر از منفی یک باشد
در این حالت دوباره ریسک سیستماتیک افزایش مییابد و مقدار نوسانهای سهم بیشتر از مقدار نوسانهای شاخص خواهد بود، اما در جهت عکس. یعنی اگر بتای سهم منفی دو باشد، در صورت رشد یک درصدی شاخص، سهم ما دو درصد نزول قیمت خواهد داشت و اگر شاخص یک درصد افت کند، سهممان دو درصد افزایش قیمت را تجربه خواهد کرد.
رابطه ضریب بتا و ریسک سیستماتیک
اکنون با انواع ریسک (سیستماتیک و غیر سیستماتیک)، نحوه محاسبه ضریب بتا و تفسیر این ضریب در حالتهای مختلف آشنا شدهایم. اما ضریب بتا در واقع ابزاری است برای مقایسه ریسک سیستماتیک یک یا چند سهم با ریسک سیستماتیک کل بازار. به این صورت که اگر ضریب بتا یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم با ریسک سیستماتیک بازار برابر است. حالا هرچه ضریب بتا از این عدد بزرگتر باشد، ریسک سیستماتیک سهممان نسبت به ریسک سیستماتیک بازار بالاتر خواهد و هرچه ضریب بتا کمتر از یک باشد، ریسک سیستماتیک آن کمتر از ریسک سیستماتیک بازار خواهد بود.
انواع ضریب بتا و تاثیر آنها بر صندوق سرمایهگذاری
صندوقهای سرمایهگذاری عملا چیزی نیستند جز مجموعه یا سبدی از داراییهای مختلف که طبق امیدنامهای که دارند، از سپرده بانکی، اوراق با درآمد ثابت و سهام تشکیل شده است. همانطور که گفتیم ضریب بتا را میشود به راحتی برای یک سهم حساب کرد. ضریب بتا را میشود برای چند سهم هم حساب کرد و روش آن این است که میانگین وزنی ضریب بتای سهام موجود در سبد را محاسبه کنیم.
ضریب بتای صندوقها هم در واقع همین است. یعنی با محاسبه میانگین وزنی ضریب بتای داراییهای موجود در یک صندوق سرمایهگذاری میشود بتای آن صندوق را حساب کرد. تفسیر ضریب بتا برای صندوقهای سرمایهگذاری هم مانند تفسیر ضریب بتا در حالت کلی است که بالاتر به این موضوع پرداختیم. پس میتوانیم به طور کلی نکته زیر را داشته باشیم.
نکته: اگر ضریب بتای صندوق بالاتر از یک باشد، بازدهی آن در شرایط صعود بازار بیشتر از بازدهی کل بازار خواهد بود. اما در شرایطی که بازار نزولی است، مقدار افت صندوق هم بیشتر از بازار خواهد بود. پس اگر با انتخاب صندوقی با بتای بالا به سود بالاتر از سود کل بازار رسیدیم، باید توجه کنیم که این سود ناشی از ریسک بالاتری است که متحمل شدهایم.
ضریب آلفا در صندوقهای سرمایهگذاری
معمولا برای مقایسه صندوقها در کنار ضریب بتا از ضریب دیگری به نام ضریب آلفا هم استفاده میشود. ضریب آلفا را بازده فعال صندوق هم مینامند و در واقع این ضریب مشخص میکند که بازدهی صندوق چقدر از بازدهی کل بازار بالاتر بوده است.
مثلا اگر ضریب آلفا برابر با دو باشد، این صندوق دو درصد بیشتر از بازار بازدهی داشته است و اگر ضریب آلفای این صندوق منفی یک باشد، یعنی بازدهی کل آن یک درصد کمتر از بازدهی کل بازار بوده است. ضریب آلفای صفر هم به این معناست که بازدهی صندوق تفاوتی با بازدهی کل بازار نداشته است. به طور کلی هرچه ضریب آلفا بیشتر باشد، نشاندهنده این است که صندوق عملکرد بهتری داشته است.
جمعبندی
مهمترین کاربرد ضریب بتا سنجش ریسک سیستماتیک یک دارایی یا مجموعهای از داراییها نسبت به ریسک سیستماتیک بازار است. با محاسبه این ضریب و دقت به آن میتوانیم ریسک سیستماتیک سبدمان را کنترل کنیم تا در شرایط صعودی بیشترین بهره را ببریم و در دورههای نزولی دچار کمترین آسیب شویم.
شاخص قیمت
شاخص قیمت یکی از مهم ترین و اصولی ترین شاخص های شناخته شده در بورس و فرابورس می باشد که نشان دهنده روند (ترند) عمومی تغییرات قیمت انواع سهام موجود در بازار بورس است. این شاخص، بر خلاف شاخص کل، سود تقسیمی شرکت ها را در خود لحاظ نمی کند.
فرق اساسی بین شاخص قیمت و شاخص کل در این است که شاخص قیمت تنها قیمت سهام شرکت های بورسی را محاسبه می کند در صورتی که شاخص کل سود پرداختی سالانه را نیز مورد محاسبه قرار می دهد.
مفهوم شاخص:
شاخص در واقع به عددی گفته ی شود که میانگین ارزش مجموعه ای از اقلام را بر اساس درصدی از میانگین آنها و در یک دوره زمانی مشخص بیان می کند.
در بورس تهران، ۸ شاخص مهم مورد بررسی قرار می گیرند که دارای جایگاه بالایی در تحلیل های سرمایه گذاران می باشند:
- شاخص کل قیمت
- شاخص قیمت و بازده نقدی
- شاخص بازده نقدی
- شاخص صنعت و شاخص مالی
- شاخص سهام آزاد شناور
- شاخص بازار اول و بازار دوم
- شاخص ۵۰ شرکت برتر
- شاخص ۳۰ شرکت بزرگ تر
در ادامه به شرح این شاخص ها پرداخته می شود.
شاخص کل قیمت:
با توجه به گفته های قبلی شاخص نشان دهنده سطح عمومی قیمت و یا بازدهی گروهی از سهام می باشد که آن سهام در بازار بورس داد و ستد می شوند.
لذا می توان گفت که شاخص کل قیمت نشان دهنده سطح عمومی قیمت تمام سهام های موجود در بازار مذکور به شمار می رود.
با توجه به این که شاخص یک عدد می باشد و واحد اندازه گیری خاصی برای آن در نظر نگرفته اند، لذا برای تفسیر و تحلیل آن یک سال را به عنوان سال پایه معرفی می نمایند و تمام ارقام مربوط به آن سال را ارقام مبنا در سال پایه در نظر می گیرند.
سپس با تغییراتی که به وجود می آید، قیمت سهام را در سال های آتی نسبت به همان سال پایه بررسی می نمایند و با استفاده از آن، روند صعود و یا نزول آن را مشخص می کنند که فرمول آن به صورت زیر می باشد:
۱۰۰× | ارزش جاری بازار سهام در زمان محاسبه | = مقدار شاخص کل |
ارزش جاری بازار سهام در تاریخ مبدا |
شاخص قیمت مصرف کننده:
شاخص قیمت مصرف کننده (Consumer Price Index)، که به اختصار به آن (CPI) می گویند، معیاری برای سنجش میانگین وزنی قیمت های یک سبد یا پرتفوی می باشد.
این شاخص با در نظر داشتن تغییرات قیمت هر کدام از سهم های موجود، اقدام به محاسبه می کند بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ که این تغییرات برای ارزیابی روند های آینده به کار برده می شود.
نکته: این شاخص در واقع یکی از متداول ترین آمار و ارقام برای شناسایی دوره های تورم یا کاهش نرخ تورم به شمار می رود.
شاخص قیمت مصرف کننده در ایران:
کل این بخش به دو زیر بخش تقسیم می شود که به صورت زیر قابل توضیح است:
- شاخص بهای کالا ها و خدمات مصرفی در نقاط شهری
- شاخص بهای کالا ها و خدمات مصرفی خانوار ها در نقاط روستایی
کاربرد شاخص قیمت مصرف کننده:
این شاخص در واقع یکی از شاخص هی اقتصادی می باشد که به طور وسیعی از آن استفاده می گردد و پر کاربرد ترین وسیله برای ارزیابی موارد زیر می باشد:
- اندازه تورم
- میزان اثر بخشی سیاست های اقتصادی دولت
- راهنمایی برای تصمیم گیری های سرمایه گذاران
- شاخصی ضمنی برای عوامل اقتصادی، از جمله خرده فروشی، درآمد های ساعتی یا هفتگی و…
- یافتن قدرت خرید مصرف کنندگان
- تنظیم سطح صلاحیت افراد برای انواع خاصی از کمک های دولتی
- تنظیم دستمزد بر اساس هزینه زندگی برای کارگران داخلی
همچنین شاخص قیمت مصرف کننده، هزینه سبد کالا و خدمات را در سراسر کشور به صورت ماهانه نشان می دهد که این کالا ها و خدمات به هشت گروه اصلی زیر تقسیم می گردند:
- مسکن
- پوشاک
- حمل و نقل
- آموزش و ارتباطات
- سایر کالا ها و خدمات
- تفریح
- مراقبت های پزشکی
- غذا و نوشیدنی
موسسه مشاوران مطالعه مقاله بازگشت ارز حاصل از صادرات را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.
شاخص قیمت و بازده نقدی
شاخص قیمت و بازده نقدی:
این شاخص که به شاخص TEDPIX معروف می باشد، دارای فرمولی مشابه با فرمول شاخص قیمت است با این تفاوت که در مخرج آن علاوه بر قیمت سال ۱۳۶۹، سود نقدی پرداختی آن سال نیز مورد محاسبه قرار می گیرد.
این دو مولفه نشان دهنده بازدهی کل بورس اوراق بهادار تهران می باشند که سود حاصل از سرمایه گذاری های بازار بورس از دو محل زیر به دست می آید:
- سود نقدی مصوب شده در مجامع شرکت ها
- سود به دست آمده از افزایش قیمت سهام
شاخص بازده نقدی:
شاخص بازده نقدی سود مصوب مجامع را محاسبه می کند که این سود به سود نقدی معروف می باشد و از تمامی سود های پرداختی توسط شرکت های بورسی، ناشی می گردد.
زمانی که این شاخص نزولی شود، یعنی سود کمتری در مجامع تقسیم می شود و بایستی سرمایه گذار یا معامله گر سبک معامله گری خود را اصلاح نماید.
شاخص صنعت و شاخص مالی:
شرکت های موجود در بورس، بر اساس حوزه فعالیت خود دسته بندی می شوند. لذا می توان بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ گفت که دو دسته اصلی شرکت های تولیدی و خدماتی هستند که بیش از ۶۰ درصد شرکت های موجود در بورس در دسته شرکت های تولیدی قرار دارند.
شرکت هایی که در دسته اول قرار می گیرند، در زمره شاخص صنعت قرار دارند و همچنین شرکت های خدماتی که جز شرکت های تامین سرمایه و مشاوره مالی می باشند حوزه دوم را تشکیل می دهند.
بنابراین شرکت های دسته اول، جز شاخص صنعت و شرکت های دسته دوم جز شاخص مالی محسوب می شوند.
شیوه محاسبه هر دو شاخص بر اساس میانگین موزون شرکت های فعال در آن زمینه می باشد و همانند شاخص کل قیمت محاسبه می گردند و تنها تفاوت آنها در تعداد شرکت های موجود می باشد.
موسسه مشاوران مطالعه مقاله حسابداری رفتاری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.
شاخص سهام آزاد شناور
شاخص سهام آزاد شناور:
شاخص سهام آزاد شناور (TEFIX)، به تغییرات آن بخش از سهام یک شرکت گفته می شود که توسط سرمایه گذاران خرد مورد معامله قرار می گیرند.
نحوه محاسبه آن، مشابه نحوه محاسبه شاخص کل قیمت می باشد که تفاوت آن در تعداد سهامی است که به عنوان ضریب قیمت مورد محاسبه قرار می گیرد.
برای درک بهتر این موضوع باید گفت که برخی از شرکت ها مالکیت اصلی سهام آنها بر عهده شرکت ها و اشخاص حقوقی می باشد که سهامدار اصلی آن سهام شناخته می شود و این سهام جز سهام فعال مورد معامله در بازار محسوب نمی شود.
در واقع شناوری سهام، به درصدی از سهام یک شرکت اشاره دارد که تحت مالکیت سرمایه گذاران حقیقی می باشد و احتمال خرید و فروش آن در آینده نزدیک وجود دارد. این درصد در سایت سازمان بورس قابل مشاهده است.
شاخص ۵۰ شرکت برتر:
سازمان بورس به صورت هر سه ماه یا هر فصل، یک بار فهرست ۵۰ شرکت برتر بورسی را ارائه می کند که بالا ترین درجه نقدشوندگی را دارند که بر اساس شاخص ۵۰ شرکت برتر ارائه می شود.
نحوه محاسبه این شاخص، مشابه شاخص کل قیمت می باشد که در آن فقط ۵۰ شرکت وجود دارد.بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟
شاخص ۳۰ شرکت بزرگ تر:
معیار بزرگی در سازمان بورس اوراق بهادار، ارزش روز یک شرکت می باشد که برای محاسبه آن از رابطه زیر استفاده می گردد:
قیمت پایانی سهام × تعداد کل سهام شرکت = ارزش روز یک شرکت
این ۳۰ شرکت بزرگ تر، شامل شرکت هایی است که در صدر جدول شرکت های بورس قرار دارند و میانگین وزنی آنها برآورد می گردد.
نکته: نحوه محاسبه شاخص آن همانند شاخص کل قیمت می باشد.
در زمان رکود بازار و زمانی که شاخص روند خاصی را در پی نگرفته است، می توان با انجام معاملات بلوکی در سهامی که جز ۳۰ شرکت بزرگ تر هستند، رقم شاخص تغییر قابل توجهی داشته باشد.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله ضرورت مشاور مالی در کسب و کار را به شما پیشنهاد می کنیم.
نحوه محاسبه شاخص کل بورس چگونه است؟
در حال حاضر در بازار سهام در حدود ۸۰۰ نماد وجود دارد، بدون شک پیگیری داده های مربوط به معاملات این نمادها در طول یک روز و یا هر بازه زمانی دیگری، به خصوص از این جنبه که در تمام روزهای غیرتعطیل هفته، معاملات در حال انجام است و بحث بررسی یک یا دو روز نیست، کار نشدنی ایی محسوب میشود، لذا استفاده از روش های فرموله کردن برخی اطلاعات مورد نیاز برآمده از داده های مربوط به معاملات نمادها ضرورت پیدا میکند.
شاخص کل بورس
شاخص کل، نمائی از وضعیت کلی بازارها را نشان میدهد و از این جنبه مانند یک دماسنج عمل میکند، گرچه این دماسنج را وقتی کنار تک تک نمادها قرار میدهیم به برخی تناقضات بر خواهیم خورد که در ادامه به این موارد نیز اشاره خواهیم کرد.
در نتیجه تا به اینجا میدانیم که در بازار سهام برای رصد تغییرات قیمت کلیه نمادها، از یک معیار به نام شاخص کل استفاده میشود، البته شاخص کل قیمت، شاخص هم وزن، شاخص قیمت و بازده نقدی، شاخص صنعت و شاخص مالی، شاخص سهام آزاد شناور، شاخص بازار اول و بازار دوم، شاخص ۵۰ شرکت برتر، شاخص ۳۰ شرکت برتر و شاخص بازده نقدی از انواع دیگر شاخص هایی هستند که در بورس تهران قابل استفاده اند.
شاخص ها نماگرهایی هستند که وظیفۀ مشخص کردن شرایط عمومی قیمت یا بازدهی در میان گروهی از شرکت های پذیرفته شده در بورس هستند.
تناقضات بررسی شاخص
برخی معتقدند این شاخص، نمایانگر وضعیت کلی بازار نیست و میتوان با معاملات دست کاری شده شاخص سازی کرد. نکته آن است که وقتی از یک شاخص به عنوان برآیند مجموعه ای از داده های صحبت میکنیم، قطعا باید قبل از مراجعه به نتایج از نحوه محاسبه آن اطلاع داشته باشیم،
اطلاع از نحوه محاسبه است که میتواند در بررسی نتایج دید و درک صحیحی به ما داده و در نتیجه منجر به استفاده صحیحی از آن نتیجه نیز گردد، بسیاری ایراداتی به شاخص کل وارد میکنند و این درحالی است که کافی است که از نحوه محاسبه ان اطلاع داشته باشند و در این حالت رویکرد صحیحی به استفاده به جا از این شاخص خواهند داشت.
شاخص ها مانند آینه ای هستند که تصویری از یک جامعه آماری به شما نشان میدهند که برای شما بررسی تک تک اعضای آن جامعه میسر نیست، حال نکته آن است که این آینه تصویری دقیقا مشابه با جمع تک تک اعضای جامعه را به شما نشان نمیدهد و شما پیش از استفاده از نتایج شاخص ها باید از این حقیقت اطلاع داشته باشید.
طراحی سایر شاخص ها، به خصوص شاخص هم وزن نیز دقیقا برای همین مسئله انجام شد. در این شاخص، همه نمادهای پذیرفته شده در بورس وزنی برابر در محاسبه شاخص کل دارند.
چند نکته در رابطه با شاخص کل
توجه داشته باشید که افزایش شاخص کل همواره به معنای سودآوری یکسان و همزمان تمامی نمادهای بورسی نیست. در حالت کاهش شاخص هم همین مفهوم برقرار است.
در واقع سبد سهام شما ممکن است هیچ ارتباطی با شاخص کل نداشته باشد و حتی همواره در جهت عکس شاخص حرکت کند. لذا مجدد به نکته ای که پیش از این در متن اشاره کردیم باز میگردیم، اگر شاخص کل وضعیت مناسبی داشته باشد، شاید این وضعیت مناسب هیچ ربطی به سهامی که شما بررسی میکنید یا در سبد خود دارید نداشته باشد. اگر دچار این اشتباه میشوید دلیل آن است که درک صحیحی از جزئیات محاسبه شاخص کل ندارید.
در نظر بگیرید که شاخص کل تشکیل شده از تمامی نمادهای بازار است، اما پرتفو شما دربرگیرنده تمام نمادهای بازار نیست، لذا از یک سو میتوان این گونه تعبیر کرد که هرچقدر پرتفو متنوع تری داشته باشید استفاده از شاخص کل در رابطه با پرتفو شما معنی دار تر خواهد بود.
گرچه موضوع متنوع سازی پرتفو نیز خود معقوله ای جدی و خارج از این بحث است و به طور کوتاه و خلاصه، پرتفویی که در این حد متنوع شده باشد که تعداد سهام آن بالا برود نیز بسیار غیربهینه بوده و استراتژی صحیحی برای سرمایه گذاری نخواهد بود.
فرمول محاسبه شاخص کل بورس
روش محاسبه شاخص کل بورس ماهیتی ساده دارد و از تقسیم ارزش جاری بازار سهام در هر لحظه بر ارزش جاری بازار سهام در تاریخ مبداء ضرب در صد به دست میآید. لازم به ذکر است که ارزش جاری هر شرکت از ضرب تعداد سهام هر شرکت در قیمت سهام آن و ارزش جاری بازار نیز از جمع ارزش جاری شرکت های پذیرفته شده به دست میآید.
بورس تهران از فروردین ماه ۱۳۶۹ اقدام به محاسبه و انتشار شاخص کل قیمت خود با نام تپیکس (TEPIX) نمـوده است. این شـاخص ۵۲ شـرکت که در آن زمـان کـل شرکت هــای پذیرفته شده در بورس را شـامل میشدند، در برمیگرفت. این شاخص با استفاده از فرمول زیر محاسبه میگردد:
شاخص قیمت بورس تهران تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس را در بر میگیرد و در صورتی که نماد شرکتی بسته باشد یا برای مدتی معامله نشود، قیمت آخرین معامله آن در شاخص لحاظ میگردد.
همان گونه که از فرمول مشخص است، تعداد سهام منتشره شرکت ها معیار وزن دهی در این شاخص است که این امر منجر به تأثیر بیشتر شرکت های بزرگ در شاخص میشود و این دقیقا نکته ای است که پیش از این در محاسبه جزئیات فرمول شاخص کل اشاره کردیم که باید به آن دقت کرد.
عملا در این فرمول شرکت های کوچک وزن کمتری دارند، به بیان بهتر، حرکت قیمتی کمتری از شرکت های بزرگ تاثیر بیشتری از حرکت قیمتی بزرگتری از شرکت های کوچک دارد، لذا شما در بازار می بینید که ممکن است صنعتی که عمدتا از شرکت های کوچک تشکیل شده است، برای یک هفته تغییرات قیمتی مهمی را به سمت مثبت یا منفی ببیند ولی شاخص کل تغییر جدی نداشته باشد و حال تنها یک روز معامله شدن نمادهای بزرگ تاثیر جدی بر شاخص داشته باشد، یا بسته بودن نمادهای بزرگ عملا می تواند باعث عدم حرکت های جدی در شاخص کل شود.
شاخص قیمت و بازده نقدی یا همان شاخص درآمد کل با نماد TEDPIX از فروردین ۱۳۷۷ در بورس تهران محاسبه و منتشر شده است. تغییرات این شاخص نشان گر بازده کل بورس است و از تغییرات قیمت و بازده نقدی پرداختی، متأثر میشود.
این شاخص کلیۀ شرکت های پذیرفته شده در بورس را دربردارد و شیوه وزن دهی و محاسبۀ آن همانند شاخص کل قیمت است و تنها تفاوت میان آن ها در شیو ی تعدیل است. شاخص قیمت و بازدهی نقدی بورس تهران با فرمول زیر محاسبه میشود:
مخرج این کسر، پایه شاخص قیمت و بازده نقدی در زمان t که در زمان مبدا برابر با یوده، میباشد. این تعدیل به شرح فرمول زیر خواهد بود که DPS درآن سود نقدی پرداختی شرکت iام در زمان t+1 است و D پایه شاخص کل قیمت و مابقی متغیرها به شرح توضیحات قبل است:
نوشته نحوه محاسبه شاخص کل بورس چگونه است؟ اولین بار در خانه سرمایه. پدیدار شد.
دیدگاه شما