مهمترین ابهامات موثر بر وضعیت فعلی بورس و دو استراتژی معاملاتی سهامداران
کارشناس بازار سرمایه با اشاره به مهمترین ابهامات در تردید سهامداران برای اتخاذ تصمیمات مناسب، دو استراتژی معاملاتی در شرایط فعلی را اعلام کرد.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس،رسول جاویدی با انتشار مطلبی با عنوان "چند ضلعی سرمایهگذاری در بورس" در دنیای اقتصاد اعلام کرد: سیاست جدید پولی فدرال رزرو مبنی بر افزایش استراتژی مناسب در معاملات در بورس ۷۵. ۰ درصدی نرخ بهره پیش از تصویب در بازارهای جهانی و بطور مشخص در کامودیتیهای بازار سهام ایران پیش بینی شده بود.
از سوی دیگر به دلیل ارتباط برخی شرکتهای پتروشیمی با پتروشیمی تریلیانس ، تحریم جدید آمریکا اعمال شد. بنابراین تحتتاثیر چنین عاملی گروه پتروشیمی جو معاملاتی منفی داشت. علاوه بر این گزارش عملکرد شرکتها نشان میدهد در ۳ ماهه چهارم سال گذشته، هزینهها بهشدت افزایش یافته که مشخص نیست آیا همگی به فصل آخر منتقل شدهاند یا صرفا در ۳ ماه آخر سال قبل، افزایش خوراک، گاز و مواد اولیه شرکت ها لحاظ شده است؟
گروه پالایشی نیز همانند انتظارات گزارشهای مطلوبی را منتشر نکرد. ترس از دستکاری و نرخگذاری های دستوری در این گروه و دیگر سایر صنایع، باعث شده تا سرمایهگذاران با شک و تردید تحلیلها را مورد بررسی قرار دهند. در چینن حالتی سهامداران تا شفافشدن وضعیت معاملاتی صبر میکنند و در موقعیت مناسبتری اقدام به خرید سهام خواهند کرد.
افزایش نرخ بهره آمریکا و البته کشورهای اروپایی هم موضوعی است که باعث میشود تقاضا برای کامودیتیها کاهش پیدا کند. خصوصا انتشار خبرهایی درباره شیوع مجدد کرونا در چین که میتواند تقاضا را بطور مجدد تحتتاثیر منفی قرار دهد.
این نشانه های منفی در پایان هفته گذشته منجر به کاهش قیمتهای جهانی نیز شد. نرخگذاری داخلی علاوه بر اینکه نرخ جهانی را در نظر میگیرد به نرخ دلار نیز وزن میدهد که به دلیل نوسانات شدیدی که بعضا در یک روز کاری شکل میگیرد و فاصله ۱۰درصدی طی ۲ تا ۳ روز پر خواهد شد، قابلتوجه است.
بنابراین زمانی که نوسانات قیمت ارز تشدید شود، سرمایهگذاران هم وزن بیشتری را به نرخ ارز میدهند. انتظار میرود در صورت کاهش قیمت بازارهای جهانی و افزایش نرخ ارز در بازار آزاد، نرخ سامانه نیما نیز افزایش پیدا کند. این رویداد میتواند افت بازارهای جهانی را به نوعی پوشش دهد و حتی میتواند منجر به افزایش قیمتها در داخل شود.
تحریم شرکت های حوزه پتروشیمی هم از گذشته وجود داشت. بنابراین فروش با ارائه تخفیف و یا اصطلاحا دور زدن تحریم صورت میگرفت. زمانی که سایر شرکتهای وابسته که با شرکت های داخلی معامله میکنند مورد تحریم قرار میگیرند باید سریعا راههای جدیدی برای فروش محصولات ایجاد کرد. این مهم میطلبد برای عرضه محصولات اقدام به افزایش تخفیف کرد. زمانی که شرکت با تخفیف بیشتری اقدام به عرضه میکند در صورتیکه قصد فروش به میزان گذشته را داشته باشد طبیعتا با کاهش درآمد مواجه میشود.
مالیات بر صادرات مشکل دیگری است که علاوهبر تخفیف ارائه شده میتواند صادرات را مقرون به صرفه نکند. چنین عواملی میتوانند باعث کاهش ارزآوری شرکتها شود که تبعات آن نیز در آینده دامن اقتصاد را خواهد گرفت.
نیاز بازار به رفع چند ابهام و دو استراتژی معاملاتی
به هر ترتیب شفافیت موضوعی است که بیشترین اهمیت را برای بازار سرمایه دارد. زمانی که شفافیت وجود داشته باشد میتوان آینده را پیشبینی کرد و با توجه به روشهای مختلف به ارزیابی شرکتها (سودآوری، ارزش داراییها، جریانات نقدی) پرداخت. زمانیکه در بازار ابهامات گسترش پیدا میکند طبیعتا سرمایهگذاران نمیتوانند تصمیمات مناسبی اتخاذ کنند. یکی از این ابهامات متوجه سیاست خارجه در زمینه برنامه جامع اقدام مشترک میشود.
در چنین شرایطی صبر تا شفافشدن وضعیت در راستای خرید و فروش سهام از سوی سرمایهگذاران دیده میشود. توییت دیپلماتهای ایرانی و طرفهای برجامی که به تازگی واکنشهای زیادی را در پی داشته نیز امری طبیعی است. چرا که ۲ طرف بهدنبال این مهم هستند که به مردم نشان دهند با گروه قوی تاکنون بیشترین سود را در روند مذاکرات کسب کردند.
بورس بازان هم در چنین شرایطی ۲ نوع استراتژی معاملاتی دارند. نخست برای پولهای بزرگ که در بازار وجود دارد، زمانی که پول زیاد باشد طبیعتا سرمایه گذاری با ریسک کمتری باید همراه شود. بسیاری از سهمها در محدودهای کمتر از قیمتهای ارزنده حضور دارند که با توجه به خالص داراییها، سود سازی برای آینده چشمانداز مثبتی را درخصوص صنعت به تصویر میکشند. چنین مواردی غالبا باعث میشود پولهای بزرگ وارد سهام ارزنده شوند.
اما استراتژی پولهای کوچکتر، حرکت جریان نقدینگی داخل بازار که از صنعتی به صنعت دیگر و یا از سهمی به سهم دیگر بطور مرسوم وجود دارد. پولهای کوچک که بهراحتی میتوانند وارد بازار سهام و از آن خارج شوند با حرکت جریان نقدینگی سرمایهگذاران میتوانند بخشی از پول را در بازار به گردش درآورند اما با توجه به سطح ریسک سهامداران پیشنهاد میشود بخشی از نقدینگی را با دید سرمایهگذاری میان و یا بلندمدت در سهمهایی که در نخستین استراتژی تبیین شد خریداری و نگهداری کنند.
حدود ۲۰ درصد پرتفوی هم باید بصورت نقد نگهداری شود تا در شرایطی که قیمتها کاهش پیدا کردند سرمایهگذاران میانگین خرید را کاهش دهند و یا فرصتهای مناسب سرمایهگذاری دیگری که ایجاد شد بتوانند به نحو احسن از آن بهرهمند شوند. بطور معمول بازار دارای دورههای رونق و رکود پشت سر هم است. پس از سپریکردن دوران رونق اکنون در روزهای افت قرار گرفته و در حالحاضر قیمت اغلب سهمها در محدوده مناسبی قرار گرفتند که میتواند گزینههای مطلوبی برای خرید در نظر گرفته شود.
در دوره رونق بطور معمول خرید سهام و به هنگام ورود به رکود، فروش سهام میتواند یکی از استراتژیهای معاملاتی سرمایهگذاران محسوب شود. به نظر میرسد بازار در کوتاهمدت دچار ابهامات موجود بوده و بهترین راه این است با توجه به جریان نقدینگی که در بازار و معمولا بین صنایع یا شرکتهای مختلف وجود دارد ، سرمایهگذاران اقدام به سرمایهگذاری کنند.
تا پایان تابستان که بازه میانمدتی محسوب میشود انتظار میرود شاهد بازاری مطلوبتر بوده و مواردی که اکنون از آنها بهعنوان ابهام ذکر میشود بزودی برطرف شوند.
طراحی سیستم معاملاتی مناسب
طراحی سیستم معاملاتی مناسب شاید یکی از بزرگترین دغدغه های سرمایه گذاران در بازار سرمایه به حساب آید و نکته جالب این است که بسیاری از سرمایه گذاران اصلا به این موضوع توجهی ندارند و شاید یکی از دلایل از دست دادن سرمایه در بورس صرفا به همین موضوع ختم شود.
یکی از الزامات معامله گری در بازار سرمایه اینه که شخص معامله گر دارای یک سیستم معاملاتی مناسب و مکتوب در بازار باشه و بر اساس اون سیستم معاملاتی، معاملاتش رو تنظیم کنه. عدم طراحی سیستم معاملاتی مناسب در بازار شبیه اینه که بدون اینکه شنا بلد باشید برید در یه جای عمیق شنا کنید. در این حالت احتمال از بین رفتن تقریبا 100% هست. در بازارهای مالی هم سرمایه گذار بدون طراحی یک سیستم معاملاتی مناسب قادر به حفظ سرمایش تو بازار نیست و هیجان بازار هم طوریه که ممکنه کل سرمایش رو به راحتی از دست بده. سیستم معاملاتی میتونه به کار سرمایه گذار نظم بده و جلوی هر عامل منفی اثرگذار در روحیه سرمایه گذار رو بگیره و به همین جهت معامله گر میتونه بدون استرس و هیجان تو بازار معامله کنه و در واقع با پیش آمدن هر وضعیتی بدونه که قدم بعدی چیه و باید چیکار کنه. پس طراحی سیستم معاملاتی به عنوان یک نیاز است و برای هر سرمایه گذاری لازم و ضروری می باشد.
مراحل طراحی سیستم معاملاتی
مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید.
اولین مرحله در طراحی سیستم معاملاتی انتخاب بازه زمانی برای معامله است. بازه زمانی به کار رفته در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال بین 15دقیقه تا 1 ماه هست و هر معاملهگری هم میتونه بستگی به تجربهای که تو بازار داره و یا جنس معاملاتش (اینکه معامله گر ترجیح نمیده کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت معامله کنه)، یکی از بازههای زمانی رو به دلخواه انتخاب کنه. به عنوان مثال تحلیلگری که رو نمودارهای هفتگی کار میکنه نمیتونه طول مدت سرمایه گذاریش رو یک ماهه در نظر بگیره و کوتاه مدت معامله کنه و به همین دلیل هم نیاز نیست که هر روز بره سایت های بورسی رو چک کنه و ببینه قیمت سهمش چنده و بازار در مورد اون سهم چی میگه. پس اولین قدم اینه که شخص بازه زمانی سرمایه گذاری رو تعیین کنه.
مرحله دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید.
مرحله دوم در طراحی سیستم معاملاتی مناسب تشخیص شروع روند است. به نظر من تشخیص شروع یک روند کار نسبتا سختیه و صرفا با ابزارهایی که برای تحلیل تکنیکال استفاده میشه نمیشه شروع روند رو حدس زد. البته تو بحث امواج الیوت و شمارش موج ها میشه انتهای موج 5 رو همراه با مشاهده واگرایی ها تشخیص داد ولی ممکنه خطاهایی هم داشته باشه و از طرفی زمان زیادی هم برای شروع روند صرف بشه. پس بهتره که با همون شرایط رایجی که در خصوص تشکیل روند در بازار وجود داره (در روند صعودی: سقف ها بالاتر و کف ها بالاتر و در روند نزولی: سقف ها پایین تر و کف ها پایین تر) شروع روند رو حدس بزنیم. بزارید یه نکته رو در خصوص روند بگم. در کل دیدگاه معامله گرا مبنی بر اینکه یه روند غالب در بازار وجود داره موجب ایجاد نظم در معاملات میشه و همین هم موجب معاملات موفقتری در بازار می شه و در نهایت هم از معاملات هیجانی و استرس زا هم دوریم. البته در تشخیص شروع روند ممکنه قیمت ها بالاتر بره ولی روند تایید میشه و آدم با خیال راحت تری میتونه سهم رو بخره چون تشخیص یک روند شروع کار هست و بعد از اون باید قدم های بعدی برداشته بشه.
مرحله سوم: نسبت ریسک و ریوارد خود را تعیین کنید:
مرحله سوم در طراحی سیستم معاملاتی مناسب تعیین R/R درمعاملات است در مبحث ریسک به ریوارد توضیح دادیم که سرمایه گذار با چه نسبتی از حد سود و ضرر قادره یه معامله موفق در بازار داشته باشه. در بحث طراحی سیستم های معاملاتی هم باید میزان ریسک معامله ای که قراره توش بریم رو تعیین کنیم. حالا این میزان ریسک میتونه درصدی از حجم پول سرمایه گذاری باشه (دیدگاه عامیانه در بین سرمایه گذاران در خصوص تعیین میزان ریسک) و یا بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R باشه. به عبارت دیگه سرمایه گذار باید بدونه که با رسیدن به حد ضرر، قراره چه تصمیمی برای سرمایه گذاری بگیره و این موضوع رو از قبل به صورت مکتوب داشته باشه.
مرحله چهارم: مقدار سرمایه ای که قصد ورود به سهم را دارید تعیین کنید:
چهارمین مرحله در طراحی سیستم معاملاتی استراتژی مناسب در معاملات در بورس مناسب تعیین مقدار سرمایه لازم برای ورود به سهم است. در این مرحله لازمه تعیین کنیم که چه میزان سرمایه ای رو باید وارد سهم کنیم و از خودمون بپرسیم که قراره خرید رو یکباره انجام بدیم و یا برای اون هم برنامه ریزی داشته باشیم. یعنی خرید پله ای با معیار های موجود داشته باشیم و یا از روش های دیگه ای استفاده کنیم. یه نکته رو در این خصوص بهتون یادآور میشم که در خرید پله ای حتما پتانسیل های سهم رو هم مد نظر داشته باشید و بعد از اون میانگین قیمت خرید خودتون رو کاهش بدید. چون حس زیان گریزی موجب میشه که چون دوست ندارید زیان شناسایی کنید دست به خریدهای مجدد میزنید در صورتی که اون سهم اصلا سهم خوبی نیست و حساسیت بی مورد رو اون سهم دارید.
مرحله پنجم: نقاط ورود و خروجتان را مشخص کنید.
بعد از اینکه چهار مرحله اول رو با موفقیت پشت سر گذاشتید باید قادر به تشخیص محدوده مناسب برای ورود به سهم باشین. عموما افرادی که درگیر بازارند نقاط ورود به سهم رو با اندیکاتورها تعیین میکنند هر کسی هم به نوع خودش از یه ابزاری استفاده میکنه و به همین دلیل هم عموما فصل مشترکی بین همه سرمایه گذارا در تعیین نقطه ورود مناسب وجود نداره. به نظر من تعیین یه نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفا با این روش صورت باشه و معامله گر در کنار این ابزارها باید روند حرکتی سهم و رفتار خریدارا و فروشنده ها رو هم در نظر گرفته و سپس تاییدی برای خرید سهم بگیره. اینجاست که میشه یک نقطه بهینه برای خرید سهم رو تشخیص داد. برای تعیین قیمت فروش هم میتونیم از مقاومت های استاتیک و داینامیک تو بازار استفاده کنیم. یعنی هر زمانی با یه مقاومت رو به رو هستیم ببینیم شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت هست و سپس تصمیم درست رو بگیریم. عده ای هم هستند که در این شرایط خروج پله ای رو در نظر میگیرند تا بتونن حداکثر سود رو ببرند و از طرفی ریسک خودشون رو هم کاهش بدن و عده ای هم از تریل کردن استفاده میکنند.
مرحله ششم: از سیستمتان استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید.
آخرین مرحله از طراحی یک سیستم معاملاتی تست سیستم می باشد. در این مرحله عملیات سیستم رو مکتوب کنین و طبق اصول و ضوابطی که تعیین کردید جلو برید و هیچ وقت سعی نکنید اصول رو زیر پا بگذارید. سیستم معاملاتی که طراحی کردین رو چند بار تست کنید و هر بار سعی کنید که اون رو بهینه کرده و کارایی رو بالا ببرین. برای تست سریع تر هم میتونید از دیتاهای چند ماه گذشته استفاده کنید و فکر کنید که به صورت واقعی دارید معامله انجام میدین. به همین ترتیب قادرید سیستمی که طراحی کردید رو جلوتر تست بگیرید و مشکلاتی که داره رو تشخیص بدین و سیستم معاملاتیتون رو تقویت کنید.
ثبت معاملات ضامن داشتن یک سیستم معاملاتی خوب
خب تا به اینجای کار توضیح دادیم که چگونه باید یک سیستم معاملاتی خوب را طراحی کنیم و ملزومات داشتن یک سیستم معاملاتی خوب چیست اما نکته ای که باید در نظر داشت این است که آیا صرفا داشتن یک سیستم معاملاتی کافی است یا خیر. توصیه می شود که در کنار داشتن سیستم معاملاتی مناسب حتما کار ثبت معاملات را هم دنبال کنید. نوشتن برخی از پارامترها در هنگام سرمایه گذاری کمک میکند که معاملات خود را بهتر مدیریت کنید. در زیر برخی از مواردی که نیاز به ثبت است را با هم مرور میکنیم:
مفهوم استحکام استراتژی معاملاتی چیست؟
استحکام استراتژی معاملاتی – یکی از مشکلاتی که معاملهگران با استراتژی مناسب در معاملات در بورس آن مواجه میشوند، زیانده شدن استراتژیهایی است که در زمان بکتست، سودده بودهاند. این مساله میتواند علاوه بر زیانهایی که به معاملهگر تحمیل میکند، اعتماد او به استراتژیهای معاملاتی و حتی امکان سودآوری در بازارهای مالی را نابود کند. از میان دلایل متعددی که میتوانند باعث بروز چنین چرخشی در عملکرد استراتژیهای معاملاتی شود، در این مقاله به مبحث کیفیت و استحکام استراتژی میپردازیم.
استحکام استراتژی چیست؟
قبل از ورود به بحث بازارهای مالی، اجازه دهید با مثالی ملموستر وارد این بحث شویم. در نظر بگیرید دو خودرو پیش روی ما باشد: یکی پورشه ۹۱۱ و دیگری یک لندکروز. تردیدی نیست که در یک مسابقه سرعت در جادهای صاف و آسفالته، لندکروز حرفی برای گفتن در مقابل پورشه ۹۱۱ ندارد. اما چه میشود اگر در مسیر، این دو خودرو با شرایطی غیر آن شرایط ایدهآل مواجه شوند؟ اگر بخشی از مسیر خاکی باشد یا دچار ریزش کوه شده باشد، بازی کاملا برمیگردد و لندکروز دست بالا را خواهد داشت. در چنین حالتی، هر چند خودروی پورشه میتواند بخشهایی از مسیر را با سرعت بیشتری طی کند، اما این لندکروز است که در نهایت میتواند به مقصد برسد.
حال به بازارهای مالی برگردیم. در نظر بگیرید که ما استراتژی سودآوری را در یک بازار مالی بورس به دست آوردهایم که مثلا بر اساس تقاطع دو میانگین متحرک عمل میکند و آن را تست کردهایم و نتایج تست نشان میدهد که اگر ما در ده سال گذشته بر اساس این استراتژی رفتار میکردیم و معاملاتمان را بر این اساس میگرفتیم سالیانه ۳۰ درصد سودآوری برای ما به دست میآمد. فرض کنید دوره زمانی این دو میانگین متحرک ۴۵ و ۲۸۵ باشد.
در نظر بگیرید به هر دلیلی پس از این سالها، شرایط رفتاری و منحنی عملکرد این استراتژی تا حدودی تغییر کند. این مسائل قاعدتاً به دلیل مسائل طولانی مدت بنیادی میتواند در بازارها به وجود آید.
حال فرض کنید برای سودآور ماندن استراتژی، دوره زمانی میانگینهای متحرک ۵۳ و ۲۹۷ باید در نظر گرفته شود. ولی موضوع این است که ما دقیقا نمیتوانیم متوجه شویم که چه زمانی در آینده، بازار به یک باره رفتار خود را تغییر خواهد داد.
در حقیقت زمانی متوجه این تغییر رفتار میشویم که این تغییر مدتی است که اتفاق افتاده است و ما وارد زیان قابل توجه شدهایم. در چنین حالتی عملا جز حذف استراتژی و یا دستکاری و تغییر آن به امید خروج آن از زیان در آینده کاری از دست ما بر نمیآید.
چنانچه استراتژی ما به تغییرات بازار و پارامترهای استراتژی حساس باشد، استفاده از آن در بازار واقعی با خطر بالایی همراه است. توانایی استقامت استراتژی در مقابل این تغییرات را، کیفیت یا استحکام استراتژی معاملاتی میگویید.
استراتژی مناسب برای معاملات
اجازه بدهید که این مطلب را با ذکر یک مثال توضیح بدهیم. در تصویر زیر، منطقهای از اقیانوس اطلس در نقشه دیده میشود که جزیره بزرگی به نام ماداگاسکار در آن قرار دارد.
در نزدیکی این جزیره بزرگ میتوانید مجموعه جزایر کومور را نیز مشاهده کنید که بسیار کوچکاند. فرض کنیم ارتفاع هر منطقه از نقشه را به عنوان میزان سود یک استراتژی معاملاتی فرض کنیم: هر چه منطقهای مرتفعتر باشد، سود استراتژی بیشتر میشود و هر چه ارتفاع از سطح دریا کمتر باشد، سودآوری کمتر میشود بنابراین قرار گرفتن در آب نیز به معنای زیان تعبیر میشود.
حال در نظر بگیرید که یک استراتژی را روی نقطه A که در نقشه مشخص شده به دست آوردهایم. آن طور که در نقشه ارتفاعی منطقه دیده میشود بالاترین ارتفاع را در ماداگاسکار دارد و در نظر بگیرید مشابه همین استراتژی بر روی جزایر کومور و روی نقطه X هم قرار دارد که دارای همین ارتفاع است.
حال اگر فرض کنیم که پارامترهای استراتژی ما بر روی جزیره ماداگاسکار تغییر کند، امکان دارد در نقاط B یا C قرار گیرد. این نقاط همگی روی خشکی (سود) هستند و این استراتژی هنوز فاصله زیادی با آب (زیان) دارد.
در این صورت هر چند سود کمتری از استراتژی اولیه میدهد ولی در هر حال ما را در ضرر فرو نبردهاست. (فراموش نکردهایم که اصل اول در سرمایهگذاری و معاملهگری، حفظ سرمایه است!)
حال فرض کنید شرایط پارامتریک استراتژی نقطه X که بر روی جزایر کومور قرار داشت تغییر کند. کوچکترین تغییر در شرایط بازار یا استراتژی، قطعاً ما را در آب فرو خواهد برد و به عبارت دیگر، استراتژی ما زیانده خواهد شد.
ما به دنبال استراتژیهای مستحکم هستیم. استراتژی مستحکم در این مثال، استراتژیای است که بر روی جزیرهای مانند ماداگاسکار قرار گرفته باشد. به عبارت دیگر استراتژی ما باید بتواند محدوده تقریباً بزرگی از تغییر در پارامترهای خود را تحمل کند و با کوچکترین تغییری در شرایط بازار، ما را دچار زیان نکند.
در بخش ششم از مجموعه ویدئویی آموزش مبانی الگوتریدینگ پیشرفته، میتوانید مباحث پیشرفتهتری را در خصوص استحکام استراتژی معاملاتی بیابید:
جمعبندی
آنچه در این مقاله کوتاه تلاش شد مورد بحث قرار گیرد، مقدمهای بود بر مفهوم استحکام استراتژی معاملاتی. گام بعدی پس از شناخت این مفهوم، بررسی میزان استحکام استراتژی معاملاتی است.
روشهای متفاوتی برای این منظور میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. یکی از این روشها که تقریبا برای همگان قابل استفاده است را میتوانید در مقاله استفاده از دادههای خارج از نمونه در طراحی استراتژی معاملاتی ببینید.
اما برخی از روشهای تشخیص استحکام استراتژی معاملاتی نیازمند زمان، توان پردازشی بالا و نرمافزارهای مخصوص همراه با دانش کافی برای استفاده و تحلیل نتایج تست هستند. روشهای تست استحکام استراتژی معاملاتی همراه با آموزش ابزارهای انجام این تستها را میتوانید در دورههای پیشرفته و حرفهای مهد سرمایه فرا بگیرید.
اگر مایل هستید در خصوص دیگر دلایل زیانده شدن استراتژیهای سودده بدانید، مطالعه مقاله اهمیت مدلینگ دقیق در تست استراتژی معاملاتی را به شما پیشنهاد میکنیم.
آشنایی با استراتژی مهم خرید و فروش پلهای در بورس
وقتی صحبت از بورس اوراق بهادار میشود، ذهن همگی به این سمت میرود که چه راهکارهایی میتواند موجب افزایش سود و انجام معاملهای بهینه شود. همان طور که میدانید، دو نوع تحلیل تکنیکال و فاندمنتال، از اصول اساسی کار است که میتواند اعداد و ارقام و وضعیت موجود را به گونهای تحلیل کند، که افراد بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند. به این حال استراتژیها یا روش کارهای زیادی برای موفقیت در بازار بورس وجود دارد، که همگی برای کمک به سهامداران ایجاد شدهاند. یکی از این روشها، استراتژی خرید و فروش پلهای در بورس است. در این مقاله میخواهیم این روش را بررسی کرده و ببینیم که چگونه در تصمیمگیری به سهامداران کمک کرده است.
استراتژی پلهای در بورس چیست؟
هر سهامداری که در بازار بورس فعالیت میکند، استراتژی مخصوص به خود را دارد. همان طور که میدانید، انتخاب استراتژی جدای از بحث سودآوری و هدفی که سرمایهگذار دنبال میکند، به تیپ شخصیتی او نیز وابسته است. برای مثال افراد محافظه کار نمیتوانند در استراتژیهای کوتاه مدتی که بر مبنای خرید و فروشهای بسیار است موفق عمل کنند و بیشتر تمایل به سرمایهگذاریهای بلند مدت دارند.
یکی از استراتژیهایی که بسیاری به آن رغبت دارند، استراتژی پلهای در بورس است. در این روش، سهامداران خرید و فروش را در حجم زیاد و یک جا انجام نمیدهند، بلکه پله پله و به صورت تدریجی این کار را میکنند. هدف از استراتژی پلهای در بورس، کاهش ضرر و افزایش سود است. البته این موضوع هدف تمامی استراتژیها و خواسته تمامی سهامداران است.
چرا خرید و فروش پلهای در بورس ایجاد شد؟
این استراتژی به این دلیل به وجود آمد که سهامداران در مورد خرید و فروش دچار سردرگمی شدند. برای مثال وقتی سهمی با کاهش قیمت روبهرو میشود، آیا باید آن را فروخت، یا با افزایش تعداد قیمت میانگین سهم را کاهش داد؟ همچنین این مسئله وجود داشت که بهترین خرید چه حجم و چه قیمتی است؟ و این که آیا خرید تمام حجم مورد نظر به یک باره کار درستی است یا نه؟
روش خرید پلهای در بورس
تمام سهامداران به این شیوه عمل میکنند که، ابتدا با استفاده از انواع تحلیلها، اندیکاتورها و شاخصها سهمهای مورد نظر خود را بررسی کرده و وقتی مشخص شد آن سهم مناسب است، اقدام به خرید میکنند. اما وقتی از بازار بورس صحبت میکنیم باید درصدی به خطا و اتفاقات غیرمترقبه که بر قیمت سهام اثر میگذارد نیز توجه داشته باشیم. بنابراین عاقلانه به نظر نمیرسد که تمام سرمایه خود را به یک باره برای خرید صرف کنیم، حتی اگر تحلیلها نتایج بسیار امیدوار کنندهای نشان میدهند. پس باید چگونه عمل کنیم؟
تصور کنید شما 10 میلیون تومان سرمایه دارید و میخواهید سهام یک شرکت را خریداری کنید. از تحلیلها پیدا است که این شرکت به سمت خوبی در حال حرکت است. اما شما تصمیم میگیرید که در ابتدا با 2 میلیون تومان وارد معامله شوید. کاملاً عقلانی است که وقتی نقطه ورود خود را پیدا کردید، امکان تغییر جهت سهام را در نظر بگیرید. در زمان تغییر جهت، دو حالت صعود و نزول وجود دارد. اگر نزول رخ دهد و شما تمام سرمایه خود را خرید کده باشید، مطمئناً پشیمان خواهید شد. اما اگر با بخشی از سرمایه وارد شوید، میتوانید پس از بررسی مجدد به خرید ادامه دهید.
حال تصور کنید سهامی خریدهاید، با صعود روبرو شده است و به این ترتیب نه تنها از سرمایه 2 میلیونی اولیه سود کردهاید، بلکه میتوانید با اطمینان از این که ضرر کم و سود زیاد است، خرید خود را ادامه دهید. درواقع نقطه یا پله دوم، سطح حمایتی خوبی برای ورود مجدد است. اما اگر سهام با افت قیمت مواجه شود، از آن جایی که تنها با 20 درصد سرمایه خود وارد شدهاید، ضرری که میبینید نیز به همان مقدار است.
استراتژی خرید و فروش پلهای در فارکس
خرید پلهای در فارکس نیز با همین رویکرد پیش میرود. این که شما چه مقدار از سرمایه خود را ارز بخرید، نمیتواند تنها وابسته به تحلیلهای روی نمودارها باشد، گاهی ممکن است نیاز داشته باشید تا بخشی از سرمایه را وارد کنید و با استفاده از نتیجهای که میبینید درمورد ادامه خرید ارز تصمیم بگیرید.
وقتی درمورد فارکس صحبت میکنیم، از اصطلاح سیگنال استفاده میکنیم. سیگنال به نقطهای گفته میشود که سرمایهگذار آن را برای ورود به معامله مناسب میبیند. استراتژی پلهای در فارکس بر این مبنا عمل میکند که ریسک بین معاملات مجزا پخش شود. در فارکس چنانچه پله اول که با ریسک بسیار کم طی شده است، جواب داد و سیگنال توانست، حرکتی رو به جلو و صعودی ایجاد کند، پلههای بعدی معمولاً با ریسک بیشتری تنظیم میشوند.
پس از آن که وارد معامله شدید، باید مدام مراقب باشید تا بیش از حد در آن باقی نمانید. در این جا است که بحث خروج پلهای مطرح میشود. همان طور که به صورت تدریجی وارد شدید، باید گام به گام خارج شوید. اگر تحلیلها نشان میدهند که رویداد بزرگی در حال رخ دادن است یا این که روند معاملات به سمت مخالف خواسته شما پیش میروند، ابتدا معاملات پرریسک را شناسایی کرده و بر حسب اولویت ریسک و ضرر از آنها خارج شوید.
انواع خرید پلهای
دو روش اصلی برای خرید پلهای وجود دارد. بسیار مهم است روشی را انتخاب کنیم، که با توجه به میزان ریسکپذیری و هدفی که دنبال میکنیم، بهترین نتیجه را برای ما به دنبال داشته باشد. وقتی صحبت از خرید و فروش میشود، معمولاً از اصطلاحات کف و سقف نیز استفاده میشود. طبیعی است که فروش باید در یک سقف مناسب و خرید در یک کف مناسب انجام شود. این که چگونه این حدود را تشخیص دهیم بسیار مهم است.
در این روش حجم بیشتری از سهام در مرحله اول خریداری میشود و به تدریج برای مراحل بعدی، این میزان کاهش مییابد. به این ترتیب، بیشترین سود از خرید اولیه به دست میآید و پس از آن با خریدهای بعدی، از خود حمایت میکنیم. به این ترتیب از آن جایی که در پلههای بعدی در حجم کمتر خرید میکنیم، هزینهای که میپردازیم تدریجی زیاد میشود. به مرور بالا رفتن حجم سرمایهگذاری، نهایتاً منجر به تناوب معاملات و سودآوری بیشتر میشود.
برای مثال اگر قصد داریم 1000 سهام از یک شرکت بخریم، ابتدا 500 سهام خریده و در خریدهای بعدی این تعداد را کمتر میکنیم و 250، 150، 100 و 50 را به عنوان حجمهای بعدی انتخاب میکنیم. البته این روش ریسک خود را نیز دارد. چرا که اگر صعود قیمت بر طبق پیشبینیهای ما رخ ندهد، چون حجم بیشتر را در خرید اول پرداخت کردیم، زیانده خواهد بود.
مزیتی که این روش دارد این است که هدف اصلی استراتژی پلهای را بهتر محقق میکند. به این ترتیب که خریدها با حجم کمتری انجام میشوند و به این ترتیب میتوانیم برای خریدهای بعدی تصمیم بهتری بگیریم.
تصور کنید 1000 سهمی که در روش قبل مثال زدیم را به حجمهای 100تایی تقسیم کردهاید. به این ترتیب 10 پله وجود خواهد داشت، اگر پس از پله اول به این نتیجه برسید که سهم با پیشبینی شما همراه نیست، میتوانید خرید را ادامه ندهید.
عوامل مؤثر بر انتخاب روش مناسب
انتخاب روش مناسب به این صورت است که اگر مشخص شود، سهام آینده خوبی دارد، روش اول مناسب است و اگر مشخص شود که در کوتاه مدت نمیتوان برای آن حکم دقیقی صادر کرد، اما قابلیتهای خوبی دارد، روش دوم مناسب است.
حال برای آن که روش درست و مناسبتر را انتخاب کنیم، لازم است دو مورد را در نظر بگیریم، یکی هزینه معاملات و دیگری فراز و فرود قیمتها.
پیشتر به این موضوع اشاره کردیم که باید در معاملات خود تناوب ایجاد کنیم. به این منظور، باید هزینه معاملات را در نظر داشته باشیم.
طبیعی است که هر اقدامی در بحث سرمایهگذاری نیاز به آیندهنگری دارد. این که شما بتوانید نوسان قیمتها و روند حرکتی آنها را پیشبینی کنید، بسیار مهم است. شما قرار است زمان ورود به پلهها را بر حسب همین فاکتور انتخاب کنید، بنابراین باید از تحلیلها استفاده کرده و مدام در حال بررسی سهم مورد نظر خود باشید.
دیدگاه سهامداران نسبت به استراتژی پلهای
مانند هر موضوع دیگری، دو دید مثبت و منفی نسبت به استراتژی پلهای در بورس وجود دارد. افرادی که مخالف هستند، معتقدند که، این روش میتواند به ضرر بزرگی منجر شود. این افراد به استفاده از اندیکاتورها و سنجش همه جوانب بیش از استراتژی پلهای در بورس اعتماد دارند.
افراد موافق برعکس فکر میکنند. از دید موافقان، این روش به نوعی شبیه به خرید با تخفیف است. تصور کنید در پله اول مقداری سهام خریدهاید که اکنون به جای صعود، افت قیمت را تجربه کرده است. موافقان بر این باور هستند که در پلههای بعدی چون همان سهام را با قیمت کمتر میخرید به نفع شما است.
برای مثال اگر از روش دوم استفاده میکنید و 100 سهام اولیه را در پله اول با قیمت هر سهم 400 تومان خریدهاید و در پله بعدی به قیمت 350 تومان برای هر سهم برسیم، شما میتوانید تعداد بیشتری سهام بخرید و به قیمت جدید به چشم تخفیف نگاه کنید.
مثالی برای درک بهتر خرید پلهای در بورس
گفتیم که استفاده از استراتژی پلهای در بورس، میتواند مانع ضرر زیاد شود و به سودآوری کمک میکند. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
تصور کنید شما شرکت «الف» را برای سرمایهگذاری انتخاب کردهاید. اگر قصد داشته باشید با پلههای 1 میلیون تومانی سرمایهگذاری کنید و قیمت هر سهم 50 تومان باید، باید در هر پله تعداد 20 هزار سهم بخرید. حال اگر قیمت هر سهم از 50 تومان به 40 تومان برسد، در پله بعدی با همان 1 میلیون تومان قادر خواهید بود 25 هزار سهم بخرید. به این ترتیب شما با ضرر کمتر پلهها را طی میکنید و ممکن است به سودآوری نیز برسید.
کاهش میانگین خرید
آن چه در مثال بالا رخ داده است، با نام «کاهش میانگین خرید» شناخته میشود. اگر سهامدار ببیند که سهم با افت روبرو شده است، به ناچار باید خرید بعدی را در قیمت پایینتر و طبیعتاً حجم بیشتر انجام دهد.
این اتفاق مزایایی دارد. یکی از مزیتها این است که چون سهامدار با میانگین کمتری نسبت به خرید قبلی، سرمایهگذاری خود را انجام داده است، بنابراین با رشد دوباره پس از افت، میتواند ضرر را تا حدی جبران کند. اما اگر افت قیمتها ادامهدار باشد، چنین چیزی نتیجهای ندارد و به هر حال ضرر رخ خواهد داد.
فروش پلهای سهام
حتماً اصطلاح حد ضرر را شنیدهاید. حد ضرر مبلغی است که شما به عنوان نقطه خروج مشخص میکنید. برای مثال اگر سهمی را به قیمت 120 تومان خریدهاید، حد ضرر 80 تومانی مشخص میکنید و اگر سهم به این قیمت رسید آن را فروخته یا به اصطلاح از معامله خارج میشود. البته مشخص کردن حد ضرر هم روند مخصوص به خود را دارد و به این سادگیها نیست.
هدفی که از بیان این موضوع دنبال میکنیم این است که یادآور شویم، افراد معمولاً تصور میکنند که وقتی سهام حد ضرر را لمس کرد باید به سرعت و کامل از معامله خارج شد. چنین تفکری در استراتژی پلهای در بورس جایگاهی ندارد.
وقتی در این استراتژی به فروش پلهای سهام میرسیم، باید به صورت گام به گام عمل کنیم. در این روش خروج از معامله سطح مقاومت سهم فاکتور مهمی است. وقتی قیمتها در مقاومت قرار گرفتند، سهامدار باید هوشیارانه عمل کرده و به صورت تدریجی از معامله خارج شود. به این ترتیب، امکان نگهداری بخشی از سود و کم کردن ضرر وجود دارد.
در فروش نیز مانند خرید، باید پس از هر پله به روند بازر وسهام مورد نظر نگاه کنیم. چرا که ممکن است افت قیمت ادامهدار نباشد. بنابراین همان طور که سرمایه را کم کم به بازار تزریق کردیم، باید کم کم از آن بیرون بکشیم.
مزایای و معایب خرید و فروش پلهای سهام
وقتی در خرید از روش پلهای استفاده کنید، این امکان برای شما وجود دارد که در صورت افت قیمت، با شرایطی سر به سر یا با ضرر کمتر از حد معمول از معامله خارج شوید. بنابراین نهایتاً مزیت این استراتژی، همان کاهش ضرر و افزایش سودی است که در ابتدا به آن اشاره کردیم.
با این که این روش خوب به نظر میرسد، اما نباید ویژگیهای بازار را فراموش کرد. بازار ممکن است در هر زمانی دچار رویدادهای هیجانی شود، که این استراتژی به تنهایی قادر به مقابله با آن نیست.
در استفاده از استراتژی پلهای به چه مواردی باید توجه کرد؟
- شما نمیتوانید هر سهامی را برای خرید با استفاده از استراتژی پلهای انتخاب کنید. بسیار مهم است که سهام از تحلیلهای اولیه سربلند بیرون آمده باشد و چنین کاری بیشتر برای سهامهای بنیادین و شرکتهای قدرتمند پیشنهاد میشود.
- وقتی از تحلیلهای تکنیکال و فاندمنتال صحبت میکنیم، به این دلیل است که میخواهیم به نتایج مهمی برسیم. با استفاده از این تحلیلها شما میتوانید از روی نمودار قیمتی هر سهم از گذشته (بسته به زمانی که در نظر دارید) تا امروز آن سهم را بررسی کنید و فراز و فرودهای آن را استخراج کنید. همچنین میتوانید بررسی کنید که هر فراز و فرود به چه علت رخ داده است و چگونه جبران شده است. به این ترتیب خواهید فهمید که اگر قرار بر افت قیمت باشد، چه دلیل باعث ایجاد آن است و آیا قابلیت جبران دارد یا خیر.
- همچنین این نکته را به یاد داشته باشید که استراتژی پلهای در بورس، به کمک افرادی میآید که معمولاً تحت تأثیر هیجانات خود تصمیمگیری میکنند و در زمان گذر از یک شرایط به شرایط دیگر، بر خود مسلط نیستند، چرا که این روش میتواند افراد را از حرکات ناگهانی بازدارد.
- نکته مهم دیگری که وجود دارد، این است که باید محاسبه و تعیین کف و سقف و سطوح حمایت و مقاومت به درستی صورت گرفته باشد. اگر چه این موارد در مجموعه تحلیلها قرار میگیرند، اما آنقدر مهم هستند که باید جداگانه به آنها بپردازیم. درواقع مسئلهای که وجود دارد این است که شما باید بتوانید محدودهای برای خود تعیین کنید که ورود و خروج شما را معنادار کند. نمودارها و ابزارهایی که نرمافزارهای تحلیل در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهند، در این رابطه کمک بزرگی به شما میکنند.
سخن پایانی
سرمایهگذاران بازار بورس و اوراق بهادار، همگی با هدف سودآوری و افزایش سرمایه وارد این کار میشوند. بنابراین باید نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از ضرر به کار گیرند. این که افراد از چه استراتژیهایی استفاده میکنند در نتیجهای که به دست میآورند بسیار تأثیرگذار است.
استراتژی پلهای در بورس، یکی از روشهایی است که با هدف کاهش ضرر معاملات ایجاد شده است. این استراتژی تنها زمانی پاسخ میدهد که به صورت مداوم بررسی شود. با این حال باید بدانید که یک استراتژی به تنهایی نمیتواند موجب موفقیت شما در بورس شود. یک سرمایهگذار موفق باید از ابزارهای مختلف در کنار استراتژی خوب استفاده کند تا به نتیجه دلخواه برسد.
دیدیم که استراتژی پلهای چیست و برای خرید و فروش به کمک آن باید چگونه عمل کرد. امیدواریم که در این مقاله، توانسته باشیم اطلاعات را در مسیر آموزش بازار بورس به خوبی منتقل کرده باشیم.
برای یادگیری یک سرمایه گذار چه چیزهایی را باید بداند مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
چگونه یک استراتژی معاملاتی مناسب برای خود انتخاب کنیم؟
تنها راه برای موفقیت در بازارهای مالی داشتن یک استراتژی معاملاتی مناسب است. شما در هر بازار معاملاتی که قصد فعالیت داشته باشید، بدون آمادگی قبلی و دانش کافی نمیتوانید موفقیت زیادی کسب کنید. شاید در ابتدای راه هم یک سری سود کوچک باعث شود که شما تصور کنید که بازار را به خوبی شناختهاید و میدانید قدمهای بعدی را چگونه انتخاب کنید؛ اما در واقعیت اینگونه نیست و همین مسئله باعث میشود افراد مبتدی که تازه وارد بورس یا دیگر بازارهای مالی شدهاند، روز به روز به تعداد ضررهایشان اضافه شود و در نهایت سرمایه خود را از دست بدهند. تنها راه چاره این است که بتوانید یک استراتژی مختص خود انتخاب کنید؛ اما پیش از هر چیز بهتر است ابتدا با این مفهوم آشنا شوید.
استراتژی چیست؟
استراتژی به معنای رهبری و فرماندهی است و داشتن استراتژی معاملاتی یعنی شناخت بازار. اگر بازار را نقطه مقابل خود و به عنوان یک دشمن فرض کنید، با داشتن برنامهای درست، شناخت رفتارهای طرف مقابل و تشخیص حرکت بعدی دشمن، شما پیروز میدان خواهید بود. پس اولین قدم برای موفقیت در معاملات، شناخت حرکتهای بازار و پیشبینی رفتار بعدی آن است. معامله گران با شناخت بازار و داشتن یک استراتژی معاملاتی درست و منطقی بازار را با دید بهتری میبینند و به نحو احسن میتوانند نقاط بهینه بازار برای شروع معامله و یا خروج از بازار را تشخیص دهند.
به گفته بسیاری از کارشناسان بازارهای مالی هر معاملهگر حداقل باید یک استراتژی معاملاتی داشته باشد. زمانی که شما یک استراتژی را به خوبی یاد گرفتید و آن را مورد آزمون و خطا قرار دادید، میتوانید به سراغ استراتژیهای دیگر بروید. یک استراتژی زمانی موفق است که حداقل تا شش ماه تست شده باشد و در بیشتر موارد درست عمل کرده باشد.
برای انتخاب استراتژی معاملاتی به چه فاکتورهایی نیاز دارید؟
برای انتخاب یک استراتژی معاملاتی مناسب، چند فاکتور مهم را باید در نظر بگیرید. فاکتورهایی نظیر انتخاب بازار معاملاتی، بازه زمانی، روش تحلیل بازار، مدیریت سرمایه، سبک معاملاتی و روانشناسی بازار به شما در انتخاب بهترین استراتژی کمک میکنند.
انتخاب بازار معاملاتی
قبل از هر چیز باید بازار معاملاتی که قرار است در آن فعالیت داشته باشید را تعیین کنید. این کار باعث میشود تمرکز خود را روی یک بازار بگذارید. برای شناخت آن وقت بگذارید و اخبار و تحلیلهای پیرامون آن را مورد بررسی قرار دهید. به هنگام انتخاب بازار تمامی جوانب را باید در نظر بگیرید و در نهایت طبق علاقهمندی خود و شناخت کافی، بازار معاملاتی خود را انتخاب کنید.
انتخاب روش تحلیل بازار
برای انتخاب استراتژی معاملاتی باید یکی از روشهای تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال و یا ترکیبی از این دو را انتخاب کنید. این روشهای تحلیلی کمک میکنند تا وضعیت بازار را بهتر شناسایی کنید.
انتخاب سبک معاملاتی
روشهای مختلف معاملاتی مانند Swing Trading (نوسان گیری)، Scalping(معاملهگری سریع)، Day Trading (معاملهگری روزانه)، Position Trading (معاملهگری به روش پوزیشن) وجود دارند که هر یک از آنها را میتوانید متناسب با موقعیت پیش آمده انتخاب کنید.
ترید اسکالپینگ:
در میان سبکهای معاملاتی، کوتاهمدتترین آنها است. معاملهگر به سرعت وارد معامله شده و تنها پس از چند دقیقه از معامله خارج میشود.
ترید روزانه:
معامله به مدت یک ساعت الی چند روز در معامله باقی میماند. ریسک کمتری دارد و معاملهگر در طول این چند روز وقت کافی برای تحلیل بازار دارد.
ترید نوسان گیری:
مدت زمان معامله بین چند روز تا چند هفته طول میکشد. مناسب برای افرادی است کهترید کردن را به عنوان شغل دوم خود انتخاب کردهاند.
ترید پوزیشن:
این روش معامله، بلندمدت است و ممکن است هفتهها و یا سالها به طول بی انجامد.
بازه زمانی
انتخاب زمان معامله از اهمیت بالایی برخوردار است و نقش بسزایی در انتخاب استراتژی معاملاتی ایفا میکند. به عنوان مثال اگر قصد دارید بیشتر زمان خود را پشت مانیتور بنشنید و روزانه چندین معامله مختلف انجام دهید، روش معاملهگری اسکالپینگ برای شما مناسبتر است. اگر نمیخواهید تمام وقت خود را در طول روز به معامله بپردازید، روشهای معاملهگری روزانه و نوسان گیری بهترین انتخاب برای شما است. در نهایت اگر نمیخواهید خود را درگیر معاملات روزانه و کوتاهمدت کنید و اهداف بلندمدت در سر دارید، بهتر است روش معاملهگری پوزیشن را انتخاب کنید. پس میبینید که برای انتخاب سبک معاملاتی، دقت به زمان معامله بسیار مهم است.
روانشناسی بازار
شناخت رفتارهای بازار یکی از مهمترین فاکتورهای انتخاب استراتژی معاملاتی است. این عواطف و احساسات معامله گران است که به بازار جهت میدهد. به همین خاطر شناخت بازار و برخوردی که معامله گران در هر بازه زمانی با یکی سهم انجام میدهند، به شدت میتواند در انتخاب استراتژی شما تأثیرگذار باشد. همچنین باید تیپ شخصیتی خود را به خوبی شناسایی کنید تا بتوانید بهترین استراتژی را متناسب با روحیات خود انتخاب کنید.
کلام آخر
به ازای هر تریدر در بازار یک استراتژی معاملاتی مناسب با شرایط معاملهگر وجود دارد. برای انتخاب استراتژی بیش از هر زمان دیگر باید انعطافپذیر باشید. گاهی پیش میآید که انتخاب یک استراتژی، برای معاملات شما درست عمل نمیکند. گاهی باید صبر کنید تا شرایط به ثبات برسد یا اینکه یک استراتژی مناسب دیگر برای خود انتخاب کنید. بزرگترین اشتباه تریدرهای تازهکار این است که زمانی که از یک استراتژی جواب نمیگیرند، سریعاً آن را ترک کرده و به سراغ استراتژی بعدی میروند. شناخت و انتخاب درست استراتژی از اهمیت بالایی برخوردار است و زمانی که یک استراتژی را به خوبی فرا گرفتید، بهتر است صبر داشته باشید و به آن وفادار باشید تا بتوانید بهترین نتیجه را بگیرید. قطعاً با یادگیری و تسلط بر یک استراتژی میتوانید در بلندمدت به پاداش دلخواه خود برسید.
دیدگاه شما