امور مالی و حسابداری شرکت خود را به فینتو بسپارید تا در وقت و هزینه خود صرفه جویی کنید.
شرکت خود را به بهترین شکل مدیریت کنید
هر مدیر خوب نیازمند ابزاری قدرتمند است تا بتواند مجموعه خود را به بهترین شکل مدیریت کند. مجموعه نرم افزار مالی و منابع انسانی فینتو ابزاری قدرتمند است که می تواند به مدیران در کنترل کارمندان و محاسبه حقوق و دستمزد آنها کمک کند.
شما همیشه یک مدیر لایق هستید و باید بهترین ها برای شما باشد. با استفاده از نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو کار مدیریت خود را بسیار آسان تر کنید.
مدیر مالی کیست و وظایف مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی به معنای برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیت های مالی مثل تامین و استفاده از بودجه شرکت است. به عبارت دیگر مدیریت مالی همان اعمال اصول کلی مدیریت بر روی منابع مالی کسب و کار است. مدیر مالی مسئول اجرا و کنترل این وظایف است.
حوزه فعالیت و عناصر تشکیل دهنده
- تصمیمات سرمایه گذاری از جمله سرمایه گذاری بر روی دارایی های ثابت (همان بودجه بندی سرمایه ای) و همچنین سرمایه گذاری بر روی دارایی های جاری که به عنوان بخشی از تصمیمات سرمایه گذاری با نام تصمیم گیری در مورد سرمایه در گردش شناخته می شود.
- تصمیمات مالی که به افزایش منابع مالی از طریق منابع گوناگون مربوط می شود و این تفاوت منابع مورد استفاده از عوامل گوناگون چون نوع منبع، دوره زمانی تامین مالی، هزینه تامین مالی و بازده حاصل از آن سرچشمه می گیرند.
- تصمیم مربوط به سود سهام که مدیر مالی باید با توجه به توزیع سود خالص اتخاذ نماید. سود خالص به طور کلی به دو قسمت تقسیم می شود :
سود سهام سهامداران : تصمیم در مورد سود سهام و نرخ آن.
سود انباشته : میزان سود انباشته باید با توجه به برنامه های توسعه و تنوع کسب و کار نهایی شود.
اهداف مدیر مالی
فعالیت مدیر مالی به طور کلی به تامین، تخصیص و نظارت و کنترل بر منابع مالی ختم می شود. اهداف مدیر مالی عبارتند از :
- اطمینان از تامین منظم و کافی بودجه های مرتبط.
- اطمینان از ارائه بازده کافی به سهامداران که وابسته به ظرفیت درآمد، قیمت بازار سهام و انتظار سهامداران است.
- اطمینان از استفاده بهینه منابع مالی. به محض آنکه این بودجه تامین شد باید از حداکثر ظرفیت با کمترین هزینه استفاده شود.
- اطمینان از امنیت سرمایه گذاری- به عنوان مثال بودجه باید در معاملات امن سرمایه گذاری شود تا بتوان به نرخ بازده مناسب و کافی دست یافت.
- برنامه ریزی یک ساختار صحیح سرمایه – باید یک ترکیب صحیح و منصفانه از سرمایه در نظر گرفت تا توازن میان بدهی ها و حقوق صاحبان سهام حفظ شود.
وظایف مدیر مالی
- برآورد نیاز سرمایه : یک مدیر مالی باید با توجه به سرمایه مورد نیاز شرکت برآوردهای لازم را انجام دهد. این برآوردها با توجه به سود و هزینه های پیش بینی شده و برنامه های آتی و سیاست های شرکت صورت می گیرند. برآوردها باید به شکلی باشند که ظرفیت درآمدی شرکت را افزایش دهند.
- تعیین ترکیب سرمایه : به محض انجام برآوردهای لازم باید در مورد ساختار سرمایه تصمیم گرفت. این امر مستلزم تجزیه و تحلیل بلند مدت و کوتاه مدت بدهی ها و حقوق صاحبان سهام است. این کار به نسبت سرمایه متعلق به شرکت و بودجه اضافی که می تواند از طرف خارجی به دست آورد بستگی دارد.
- انتخاب منابع تامین مالی : شرکت برای تامین بودجه اضافی گزینه های بسیاری دارد از جمله :
- انتشار سهام و اوراق قرضه
- دریافت وام از بانک ها و موسسات مالی
- سپرده های عمومی جذب شده مثلا به شکل اوراق قرضه
انتخاب هر یک از این عوامل به قدرت و ضعف نسبی هر یک از منابع و دوره زمانی تامین مالی بستگی دارد.
سرمایه گذاری منابع مالی : مدیر مالی می بایست در مورد تخصیص منابع مالی به یک سرمایه گذاری سودآور که تا حد امکان امن و دارای بازدهی منظم است تصمیم گیری نماید.
رهایی از شر منابع مالی مازاد : تصمیمات مربوط به سود خالص بر عهده مدیر مالی است. این کار از دو طریق صورت می گیرد :
تقسیم سود – که شامل شناسایی نرخ سود سهام و سایر مزایا مثل پاداش می باشد.
سود انباشته – که حجم آن متناسب با برنامه های توسعه، نوآورانه و تنوع بخشی شرکت تعیین می شود.
مدیریت نقدینگی : کلیه تصمیمات مدیر مالی باید با توجه به مدیریت نقدینگی گرفته شود. برای بسیاری از اهداف از جمله پرداخت حقوق و دستمزد، پرداخت قبوض برق و آب، پرداخت به بستانکاران، تسویه بدهی های جاری، نگهداری موجودی، خرید مواد اولیه و … به نقدینگی نیاز است.
نظارت های مالی : مدیر مالی نه تنها می بایست منابع مالی را برنامه ریزی، تهیه و استفاده کند بلکه باید بر این منابع مالی کنترل نیز داشته باشد. این کار را می توان از طریق تکنیک های مختلف مثل تجزیه و تحلیل نسبت ها، پیش بینی های مالی، کنترل سود و هزینه و … انجام داد.
مالی شرکتی چیست؟
تصمیمات مالی آندسته از تصمیمات است که مستلزم استفاده از پول باشد.در دنیای کسب و کارها هر تصمیمی دارای پیامد های مالی است، پس می توان گفت تمام فعالیت های یک شرکت در حوزه مالی قرار می گیرد.بنابراین لازم است مدیریت مالی در شرکتها را به خوبی شناخت و بررسی کرد.
در این پست قصد داریم مدیریت مالی را در سازمان ها بررسی کنیم.اگر کمی با این علم آشنا شوید، متوجه خواهید شد که مالی شرکتی قلب هر کسب و کاری است.برای اینکه دریابیم مدیریت مالی در سازمان ها به چه شکل است لازم است ابتدا تعاریفی ارائه دهیم.با ما همراه باشید.
مدیریت مالی:
مدیریت مالی به معنای برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیت های مالی است.
شرکت، واحد تجاری(موسسه):
یک باور رایج اما بازده سرمایه به معنای چیست؟ نادرست در باره مالی شرکتی وجود دارد.تصور می شود که این علم فقط مورد استفاده شرکتهای سهامی عام است.در صورتی که هر کسب و کاری اعم از کوچک یا بزرگ، تولیدی یا خدماتی، خاص یا عام به این علم نیاز داشته و از آن استفاده میکنند.زیرا همه ی اینها واحد تجاری محسوب می شوند و مالی شرکتی برای همه موسسات کاربرد دارد.از نظر مالی شرکتی یک سوپر مارکت و شرکت بزرگی چون مایکروسافت هردو یک واحد تجاری(موسسه) می باشند.
از طرف دیگر اصول اساسی مدیریت مالی تقریبا برای همه ی کسب و کارها یکسان است و ربطی به اندازه، عملکرد و سایر پارامتر ها ندارد.به طور مثال همه ی کسب و کارها باید منابع خود را بطور بهینه سرمایه گذاری کنند، نوع و ترکیب مناسب سرمایه گذاری های خود را تعیین کنند و زمانیکه فرصتی برای سرمایه گذاری وجود نداشته باشد، بایستی وجوه مازاد را به مالکان برگردانند.
دارایی:
در علم حسابداری دارایی ها به دو دسته ثابت و جاری تقسیم می شوند.دارایی های ثابت دارایی هایی با عمر طولانی می باشند؛مانند زمین و ساختمان.دارایی های جاری دارایی هایی با عمر یک بازده سرمایه به معنای چیست؟ و کمتر از یک سال می باشند.
در مدیریت مالی شرکت ها بر مبنای اهداف مالی، طبقه بندی متفاوتی وجود دارد. ابتدا نگاهی به ترازنامه مالی شرکتی می اندازیم سپس اجزای ترازنامه را از منظر مالی شرح می دهیم.
دارایی های بالفعل:
دارایی هایی هستند که اکنون موجودند، سرمایه گذاری های موجود بر آنها شکل گرفته و مولد جریان نقد شرکت هستند.شامل
- دارایی های ثابت
- دارایی های جاری
دارایی های بالقوه:
دارایی هایی هستند که انتظار می رود واحد تجاری در آینده برآنها سرمایه گذاری کند. تا به دارایی بالفعل تبدیل گردند.یعنی ارزش مورد انتظاری هستند که از سرمایه گذاری های آتی بدست خواهد آمد.جالب است بدانید شرکت های با رشد بالا بخش عمده ای از ارزش خود را مدیون این نوع سرمایه گذاری ها هستند.
تامین مالی دارایی های بالقوه:
برای تامین مالی این دارایی ها دو راه وجود دارد
- تامین مالی به وسیله صاحبان سرمایه
- تامین مالی به وسیله بدهی یعنی استقراض از نهادهای مالی به پشتوانه صاحبان سرمایه(پشتوانه جهت پرداخت اصل و فرع مبلغ بدهی در سررسید مشخص)
مقدار ثابتی(اصل و فرع بدهی)که شرکت باید به کسی که از او استقراض کرده است پرداخت کند..بدهی سرسید مشخصی دارد، کاهنده مالیات است و مدیریت در آن یا نقشی ایفا نمی کند یا نقش کمی دارد.
حقوق مالکانه:
ادعای باقی مانده مالکان(صاحبان سهام)است.یعنی مقدار وجهی که پس از پرداخت بدهی باقی می ماند متعلق به مالکان است.سرسید نامحدود دارد، مالیات به آن تعلق می گیرد و مدیریت نقش پررنگی در آن دارد.
اکنون که تا حدودی با مفاهیم بنیادی آشنا شدید.بیایید تا با اصول مالی شرکتی آشنا شویم.
مالی شرکتی در کل بر سه اصل استوار است:
اصل سرمایه گذاری:
اصل سرمایه گذاری بیانگر این نکته است که در دارایی ها و پروژه هایی سرمایه گذاری کنید که بازده آنها بیشتر از حداقل نرخ بازده قابل قبول باشد.حداقل نرخ بازده قابل قبول همان مبلغ هزینه سرمایه گذاری است.یعنی برای آنکه پروژه ای سودآور باشد،بازده آن بایستی از هزینه سرمایه بازده سرمایه به معنای چیست؟ گذاری در آن بیشتر باشد.
اما چگونه باید هزینه سرمایه گذاری ای که هنوز انجام نشده است را محاسبه و با بازده آن مقایسه کرد؟
باید بگویم که این کار از طریق پیشبینی و برآورد انجام می شود.برآورد اصلا کار ساده ای نیست.معیارهایی برای این منظور وجود دارد، از جمله اینکه برای پروژه های ریسکی تر بایستی حداقل نرخ بازده قابل قبول بیشتر در نظر گرفته شود.همچنین این نرخ باید منعکس کننده ترکیب تامین مالی استفاده شده(بدهی و حقوق صاحبان سهام)باشد.بازده مورد انتظار پروژه نیز باید بر مبنای جریان های نقدی که ایجاد شده اند،تخمین زده شود.همچنین در برآورد حداقل نرخ بازده قابل قبول و نرخ بازده مورد انتظار باید آثار منفی و مثبت پروژه ها نیز در نظر گرفته شوند.
اصل تامین مالی:
هر واحد تجاری صرف نظر از اندازه و پیچیدگی های خاص خود، با استفاده از ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام تامین مالی می کند.اصل تامین مالی یعنی بهترین ترکیب بدهی و حقوق صاحبان سهام جهت تامین مالی به صورتی که ارزش سرمایه گذاری های انجام شده حداکثر گردد.
اصل تقسیم سود:
اصل تقسیم سود بیانگر این است که اگر مدیر، سرمایه گذاری ای پیدا نکند که در آن بازده مورد انتظار پروژه بیشتر از هزینه انجام پروژه باشد،در این صورت باید وجوه نقد را به سرمایه گذاران بازگرداند.در مورد شرکت های سهامی عام این وجوه به صورت سود تقسیمی یا بازخرید سهام شرکت،(بازده سرمایه به معنای چیست؟ به انتخاب و ترجیح سهامداران) به سهامداران بازگردانده می شود.
هدف مالی شرکتی:
هدف مالی شرکتی حداکثر کردن ارزش واحد تجاری است (حداکثر کردن ثروت سهامدار).بنابراین هر تصمیمی(سرمایه گذاری،تامین مالی،تقسیم سود) که باعث افزایش ارزش شرکت شود از نظر علم مالی شرکتی،خوب و هر تصمیمی که موجب کاهش ارزش شرکت شود از نظر این علم، تصمیم نادرستی است و نباید آنرا اجرایی کرد.
قضیه های بنیادین:
چند قضیه در مالی شرکت برقرار است که بنیادین است و آگاهی از آنها لازم است.
مالی شرکتی از ثبات درونی برخوردار است:این ثبات درونی از چند اصل زیربنایی برخواسته است:
- هر ریسکی پاداشی دارد
- جریان های نقدی مهمتر از سود حسابداری است
- بازار ها به سادگی فریب نمی خورند
- شرکت هر تصمیمی بگیرد بر ارزش آن تاثیر میگذارد
باید آنرا به عنوان یک کل و یکپارچه در نظر بگیریم:
این علم را نباید مجموعه ای از تصمیمات در نظر گرفت؛ زیرا این تصمیمات بر هم اثر گذارند و مانند یک مجموعه عمل می کنند.به ندرت پیش می آید که تصمیمات ذکر شده مستقل عمل کنند.مثلا اگر شرکتی سرمایه گذاری نامناسبی انجام دهد، ممکن است با مشکلات تقسیم سود (ناشی از کمبود وجه نقد) و مشکلات تامین مالی( ناشی از کاهش سود و ناتوانی در پرداخت بهره ) مواجه شود.
برای همه با اهمیت و حیاتی است:
هر تصمیمی که در یک شرکت گرفته می شود دارای جنبه مالی است.به طور مثال مدیران منابع انسانی و مدیران فناوری اطلاعات، هر روزه تصمیماتی بر پایه مالی شرکتی می گیرند. بنابراین، شناخت و درک آن می تواند به آن ها کمک کند تا درستتر تصمیم بگیرند.
مالی شرکتی علم جذابی است:
اغلب مردم تا اسمی از مالی شرکتی به میان می آید ارقام، صورت های مالی و تجزیه وتحلیل های خشک به ذهنشان می رسد. اگرچه تمرکز مالی شرکتی بر اعداد و ارقام می باشد، اما این علم با تفکر خلاقانه برای حل مشکلات مالی که شرکت ها با آن مواجهند، تلاش می کند و اهمیت ویژه ای دارد.به همین دلیل برای مدیران شرکت ها علم جذابی است.
بهترین راه یادگیری مالی شرکتی،استفاده از مدل ها و نظریات آن در رابطه با مسائل موجود در دنیای واقعی می باشد.
مالی شرکتی در دنیای واقعی:
همان طور که در مثال های زیر خواهید دید علم مدیریت مالی شرکت ها اگرچه رسما بازده سرمایه به معنای چیست؟ وجود نداشته، اما مدیران شرکت های بزرگ سال ها قبل از به رسمیت شناخته شدن این علم از آن بهره جسته اند، در عرصه رقابت پابرجا مانده اند و همچنان موفقند.
مالی شرکتی علمی است که همه مدیران، برای تمامی تصمیم های مالی شرکت خود بایستی به آن بازده سرمایه به معنای چیست؟ اتکا کنند؛تا بهترین سرمایه گذاری ها را انجام دهند و در صورتی که فرصتی برای سرمایه گذاری وجود ندارد، به دام اشتباه نیفتند و سهامداران خود را ناامید نکنند.
امور مالی و حسابداری شرکت خود را به فینتو بسپارید تا در وقت و هزینه خود صرفه جویی کنید.
شرکت خود را به بهترین شکل مدیریت کنید
هر مدیر خوب نیازمند ابزاری قدرتمند است تا بتواند مجموعه خود را به بهترین شکل مدیریت کند. مجموعه نرم افزار مالی و منابع انسانی فینتو ابزاری قدرتمند است که می تواند به مدیران در کنترل کارمندان و محاسبه حقوق و دستمزد آنها کمک کند.
شما همیشه یک مدیر لایق هستید و باید بهترین ها برای شما باشد. با استفاده از نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو کار مدیریت خود را بسیار آسان تر کنید.
نرخ بازگشت سرمایه چیست و ROI چگونه محاسبه میشود؟
ROI یا همان نرخ بازگشت سرمایه، یک اصطلاح تجاری متداول در کسب و کارها است. با استفاده از نرخ بازگشت سرمایه، بازدهی مالی یک کسب و کار در گذشته و بازدهی بالقوه در آینده مشخص میشود. برای مدیران ارشد و اجرایی یک پروژه، نرخ بازگشت سرمایه بسیار مهم است، چرا که ROI میزان موفقیت سرمایهگذاری که روی یک کار انجام شده را مشخص میکند.
نرخ بازگشت سرمایه معمولا به شکل درصد یا نسبت نمایش داده میشود و این رقم چیزهای مختلفی را از جمله، میزان بازگشت مالی پروژه و بهرهوری آن را شفاف میکند.
در ادامه این مقاله همراه ما باشید بازده سرمایه به معنای چیست؟ تا درباره نرخ بازگشت سرمایه بیشتر صحبت کنیم و بررسی کنیم که ROI چگونه محاسبه میشود؟
ROI یا نرخ بازگشت سرمایه چیست؟
به طور کلی نرخ بازگشت سرمایه سود یا زیان حاصل از سرمایه گذاری را در رابطه با هزینه اولیه آن اندازهگیری می کند. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه به کسب و کارها کمک میکند تا سود یا زیان حاصل از سرمایه گذاری خود را در رابطه با هزینههای اولیه اندازه گیری کنند. ROI روی تصمیمات مالی مختلفی که یک کسب و کار میگیرد، اغلب تاثیر مستقیم میگذارد.
برخی از هزینهها به صورت مستقیم نرخ بازگشت ندارند. مثلا تعمیر صندلی یکی از کارمندان در دسته هزینههای غیر مستقیم قرار دارد. اما تمام این هزینهها در سرمایهگذاری کلان یک کسب و کار محاسبه میشود.
در بسیاری از موارد ROI برای محاسبه ارزش یک سرمایه گذاری استفاده میشود. برای مثال یک سرمایهگذار خطرپذیر میخواهد قبل از ایجاد هرگونه تعهدی بداند که نرخ بازگشت سرمایه بالقوه یک مجموعه چه قدر خواهد بود. در موارد اینچنینی محاسبه بازگشت سرمایه بالقوه یا واقعی شرکت معمولا با تقسیم درآمد یا سود سالانه شرکت بر میزان سرمایه اصلی یا فعلی انجام میشود.
در مجموع میتوان گفت که ROI کاربردهای مختلفی در یک کسب و کار دارد و رشد یا سقوط وجوه سرمایهگذاری شده در یک کار را اندازه گیری میکند.
چرا نرخ بازگشت سرمایه اهمیت بسیار زیادی دارد؟
تنها زمانی کسب و کارهای کوچک میتوانند راه رشد و پیشرفت خود را به درستی ادامه دهند که هزینههای خود را هوشمندانه مدیریت کنند و نرخ بازگشت سرمایه خود را با دقت محاسبه کنند.
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه به شما کمک میکند تا یک سرمایهگذاری اشتباه را تا ابد ادامه ندهید! ادامه دادن هزینههای خود برای اهداف اشتباه راهی برای ورود به ورطه ورشکستگی و سقوط یک کسب و کار است. محاسبه دقیق ROI از بروز چنین اتفاقاتی جلوگیری میکند.
در نهایت باید گفت که نرخ بازگشت سرمایه ثمره درخت کسب و کارتان یا فقدان وجود آن را به صورت شفاف به شما نشان میدهد. برای همین است که بررسی دقیق آن اهمیت زیادی بازده سرمایه به معنای چیست؟ دارد.
چه نرخ بازگشت سرمایهای خوب است؟
نرخ بازگشت سرمایه خوب برای هر کسب و کار و میزان سرمایهگذاری متفاوت است. همچنین معیار نرخ بازگشت سرمایه بر اساس نوع سرمایهگذاری که انجام میشود، متفاوت است.
برای مثال ممکن است شما تصمیم بگیرید تجهیزات و محیط کار را نوسازی کنید. در بازده سرمایه به معنای چیست؟ این صورت معیار نرخ بازگشت سرمایه خوب برای شما احتمالا بازدهی کارمندان خواهد بود.
یا اگر روی بازاریابی خود سرمایهگذاری کنید و آموزش مارکتینگ ببینید، معیار یک ROI خوب میزان فروش شما خواهد بود. به طور کلی یک ROI دو رقمی برای تازهکارها، نرخ بازگشت سرمایه خوب به شمار میرود و اگر نتیجه خوبی گرفتید، حتما باید دلایل آن را بررسی کنید تا روی مواردی که باعث موفقیت شما شدند سرمایهگذاری بیشتری انجام دهید.
به طور کلی کسب و کاری موفق است که با بررسی دقیق نرخ بازگشت سرمایه خود در بخشهای مختلف، به صورت دقیق میداند که باید سرمایهگذاری خود را روی چه مواردی انجام دهد تا در نهایت ROI خود را هر روز بیش از پیش بهبود دهد.
نحوه محاسبه ROI یا نرخ بازگشت سرمایه چگونه است؟
روشهای مختلفی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه وجود دارد. یکی از آنها این است که سود خالص را بر میزان سرمایهگذاری که انجام شده تقسیم کنید:
ROI= سود خالص/میزان سرمایه گذاری * ۱۰۰
راه دیگری که برای محاسبه ROI وجود دارد این است که سود یک سرمایهگذاری را منهای هزینههای آن کنید و نتیجه را تقسیم بر هزینهها کنید:
ROI= (مقدار سرمایه گذاری – هزینهها)/ هزینهها
برای مثال اگر شما یک خانه را به مبلغ یک میلیارد تومان خریداری کنید و بعد از سه سال آن را به قیمت یک میلیارد و دویست میلیون تومان بفروشید، طبق فرمول دوم نرخ بازگشت سرمایه شما ۱۲% است.
معرفی نرمافزار محاسبه نرخ بازگشت سرمایه
هر کاربر بسته به نیازهای مختلفی که دارد، از نرمافزار متفاوتی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه استفاده میکند.
به طور کلی محاسبه نرخ بازگشت سرمایه با استفاده از نرمافزارهای ساده برای گوشیهای همراه گرفته تا نرمافزارهای پیچیده کامپیوتری قابل انجام است. برای دانلود نرم افزارهای موبایل کافی است در گوگل پلی یا بسترهای مشابه در گوشیهای IOS یک جستجوی ساده انجام دهید.
در کامپیوتر هم نرخ بازگشت سرمایه با استفاده از برنامههای مختلفی مثل اکسل، CMR و کامفار قابل محاسبه است.
مزایای استفاده از ROI چیست؟
مهمترین ویژگی استفاده از ROI این است که درک سود و تأثیر سرمایه گذاری در تجارت شما میتواند هنگام تصمیم گیری برای کسب و کار شما بسیار حیاتی باشد.
نرخ بازده داخلی(IRR) چیست و چه کاربردی دارد؟
فرض کنید یک ایدهی عالی برای یک محصول جدید به ذهنتان رسیده است که موجب افزایش درآمد شرکتتان خواهد شد یا به سیستم جدیدی دست پیدا کردهاید که هزینههای سازمان را کاهش میدهد. اما چطور میتوانید مطمئن شوید که این ایده، ارزش سرمایهگذاری دارد؟ یکی از روشهای محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه، محاسبهی نرخ بازده داخلی است. برای اینکه بدانید نرخ بازده داخلی چیست و چگونه از آن استفاده میشود، ادامهی مطلب را دنبال کنید.
حتما بخوانید:
زمانی که یک ایدهی جدید و یک هزینهی سرمایهای مطرح میشود، مدیران مربوطه درصدد برمیآیند تا نحوه و میزان بازگشت سرمایه (ROI) را بررسی کنند. روشهای زیادی برای محاسبهی بازگشت سرمایه وجود دارد؛ مثلا ارزش خالص فعلی (NPV)، بازپرداخت، سود و زیان و نرخ بازده داخلی یا IRR.
برای آشنایی بیشتر با نرخ بازده داخلی، پای صحبتهای جو نایت (Joe Knight) نویسندهی HBR TOOLS: Return on Investment و مؤسس و مالک انستیتوی Business Literacy مینشینیم.
نرخ بازده داخلی چیست؟
نرخ بازده داخلی یا IRR، نرخی است که سود و زیان یک پروژه را مشخص میکند. تحلیلگران اقتصادی معمولا از این فاکتور در کنار ارزش خالص فعلی یا NPV استفاده میکنند. این مسئله به این دلیل است که هردو روش، مشابهاند ولی متغیرهای متفاوتی دارند.
با کمک ارزش خالص فعلی، میتوانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایهگذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریانهای نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با نرخ مانع شرکت (hurdle rate) مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایهگذاری شما، یک سرمایهگذاری ارزشمند خواهد بود.
نرخ بازده داخلی چطور محاسبه میشود؟
محاسبهی نرخ بازده داخلی، یک محاسبهی سرراست نیست. بهعنوان مثال، شما یک سرمایهگذاری ۳ هزار دلاری پیشنهاد میکنید که در سه سال آینده، سالی ۱۳۰۰ دلار درآمد خواهد داشت. شما نمیتوانید جریان نقدی کلی را با جمع کردن درآمد سه سال (یعنی ۳۹۰۰ دلار) بهدست بیاورید و نرخ بازگشت سرمایه را محاسبه کنید، چون این درآمد در طول سه سال، پخش شده است. در عوض، باید از یک فرایند تکراری استفاده کنید و نرخهای مانع یا نرخهای بهرهی سالانهی مختلفی را امتحان کنید تا میزان ارزش خالص فعلی به صفر برسد.
خوشبختانه نرخ بازده داخلی را بهراحتی با نرمافزار اکسل یا یک ماشینحساب مالی میتوانید محاسبه کنید. حتی لازم نیست درگیر محاسبات ریاضی شوید، همهی این مراحل بهصورت الکترونیکی انجام میشوند.
شرکتها چطور از نرخ بازده داخلی استفاده میکنند؟
شرکتها معمولا برای ارزیابی سرمایهگذاریها، از هردو فاکتور یعنی نرخ بازده داخلی و ارزش خالص فعلی استفاده میکنند. ارزش خالص فعلی، اطلاعات بیشتری درمورد بازگشت سرمایهی مورد انتظار بهدست میدهد، اما تحلیلگران اقتصادی غالبا برای ارائهی گزارش به افرادی که در مسائل مالی تخصصی ندارند، از نرخ بازده داخلی استفاده میکنند، چرا که نرخ بازده داخلی قابل درکتر و فهم آن آسانتر است.
اگر پروژهای با نرخ بازده داخلی ۱۴ درصد و نرخ مانع ۱۰ درصد داشته باشیم، مخاطبان میاندیشند که به موفقیت دست پیدا کردهایم و در این پروژه ۴ درصد بیشتر بازگشت سرمایه داریم. درحالیکه اگر بگویید ارزش خالص فعلی این پروژه ۲ میلیون دلار است، مخاطبان از شما درمورد ارزش خالص فعلی میپرسند و شما توضیح میدهید که این مقدار یعنی ارزش فعلی جریان نقدی آینده در این پروژه، که با احتساب ۱۰ درصد نرخ مانع، سرمایهگذاری اولیه را به دو میلیون دلار میرساند.
تنها نکتهی منفی در این مورد این است که نرخ بازده داخلی، مفهومیتر از ارزش خالص فعلی است. نرخ بازده داخلی، مقدار دقیق درآمد حاصل را مشخص نمیکند. مثلا فرض کنید که برای نرخ بازده داخلی، مقدار ۲۰ درصد بهدست آمده است. این ۲۰ درصد هیچ بازده سرمایه به معنای چیست؟ اطلاعاتی درمورد مقدار پولی که بهدست آوردهاید، در اختیارتان نمیگذارد.
افراد در هنگام محاسبهی نرخ بازده داخلی، معمولا چه اشتباهاتی مرتکب میشوند؟
بزرگترین اشتباه این است که منحصرا از نرخ بازده داخلی استفاده شود. بهتر است که برای تحلیل پروژه از حداقل یک روش دیگر مثلا بازپرداخت یا ارزش خالص فعلی هم استفاده شود. استفاده از نرخ بازده داخلی بهتنهایی و بدون در نظر گرفتن روشهای دیگر، باعث میشود که نتوانید تصمیمگیری صحیحی درمورد نحوهی سرمایهگذاری داشته باشید بهخصوص هنگامی که پروژههایی را مقایسه میکنید که مدت زمان متفاوتی دارند.
مثلا فرض کنید دو پروژه دارید؛ یکی پروژهی یکساله با نرخ بازده داخلی ۲۰ درصد و دیگری پروژهی دهساله با نرخ بازده داخلی ۱۳ درصد. اگر نرخ بازده داخلی را مبنای تصمیمگیری خود قرار بدهید، ممکن است پروژهای را که ۲۰ درصد نرخ بازده داخلی دارد، مورد توجه قرار بدهید. اما این انتخاب صحیحی نیست. با توجه به اینکه نرخ مانع در شرکت شما در این مدت زمان، ۱۰ درصد است، بهتر است نرخ بازده داخلی شما برای ده سال، ۱۳ درصد باشد نه ۲۰ درصد برای پروژهی یکساله.
ضمنا باید این نکته را هم در نظر بگیرید که نرخ بازده داخلی چطور ارزش زمانی پول را به حساب میآورد. در نرخ بازده داخلی فرض بر این است که جریان نقدی آینده بهدست آمده از یک پروژه، مجددا در نرخ بازده داخلی سرمایهگذاری میشود نه در هزینهی سرمایهی شرکت. بنابراین، بهاندازهای که ارزش خالص فعلی با هزینهی سرمایه و ارزش زمانی پول در ارتباط است، نرخ بازده داخلی، به این دو فاکتور وابسته نیست.
نرخ بازده داخلی اصلاحشده (MIRR) که جریان نقدی مثبت را بهعنوان سرمایهگذاری مجدد در هزینهی سرمایهی شرکت در نظر میگیرد، هزینه و سودآوری یک پروژه را بهتر منعکس میکند.
در مجموع، این اصل کلی را در نظر بگیرید که از نرخ بازده داخلی همراه با ارزش خالص فعلی استفاده کنید تا یک تصویر کلی و دقیق از سرمایهگذاری و بازگشت سرمایهی شرکت بهدست بیاورید.
سرمایه چیست؟
اساس کار کسب و کارها و تولید یا ارائه خدمات، سرمایه است. در واقع هر کاری نیازمند وجود سرمایه برای شروع است.
بنابراین نیاز به دانستن مفهوم این واژه امری ضروری تلقی می شود. در این مقاله قصد داریم مفهوم سرمایه در اقتصاد و اهمیت آن را بررسی کنیم.
تعریف کلی مفهوم سرمایه در اقتصاد
سرمایه در اقتصاد عبارت است از حق یا علاقه صاحبان یک موسسه نسبت به دارایی موسسه مذکور. این مبلغ از کم کردن بدهیهای مؤسسه از جمع دارایی آن بدست میآید. به عبارت دیگر پس از پرداخت تمام بدهی ها و تعهدات یک مؤسسه آنچه از دارایی باقی میماند متعلق به صاحب یا صاحبان مؤسسه است.
سرمایه در اقتصاد
در حالت کلی می توان سرمایه را هر نوع دارایی مالی یا ارزش دارایی های مالی نظیر وجه نقد در حساب بانکی، کارخانه، ماشین آلات و تجهیزاتی که در اختیار شرکت است دانست. در واقع سرمایه به منابع مالی مورد استفاده گفته می شود. به این ترتیب شرکت هایی که دارایی بیشتری نسبت به رقبا دارند، عملکرد بهتری می توانند داشته باشند.
تفاوت سرمایه با پول
پول عموماً صرف خرید کالا یا خدمات مصرفی مجموعه می شود.
اما سرمایه بقای بیشتری داشته و برای تولید ثروت در سرمایه گذاری و ارزش آفرینی صرف می شود. اگر بخواهیم یک ویژگی شاخص برای سرمایه بیان کنیم، می توان گفت : سرمایه ها قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند.
دسته بندی کلی سرمایه
به طور کلی سرمایه را می توان به 4 دسته کلی تقسیم کرد:
- سرمایه اقتصادی
- سرمایه اجتماعی
- سرمایه فرهنگی
- سرمایه نمادین
انواع سرمایه در اقتصاد
در اقتصاد سرمایه را در 4 دسته کلی قرار می دهند:
- سرمایه در گردش : آن مقدار از دارایی جاری که از محل منابع مالی بلند مدت تأمین شده باشد.
- سرمایه ثابت : آن بخش از سرمایه که به صورت وسایل و ابزار و تجهیزات در کار مورد استفاده قرار می گیرد.
- سرمایه ربایی : آن بخش از سرمایه که صرفاً در حوزه گردش پول، و بدون هیچ فعالیتی در فرآیندهای تولید و توزیع کالا جریان دارد.
- سرمایه سهمی : کل سرمایه گذاری صاحبان یک واحد اقتصادی از راه خرید.
ابعاد سرمایه
سـرمایه ابعاد گوناگونی دارد :
هر کدام از نظر ماهیت، قلمرو و تأثیراتی که بر توسعه میگذارند، با یکدیگر متفاوتند؛ و در عین حال در فرایند توسعه و چگونگی شکل گیری آن لازم و ملزوم یکدیگرند، که عبارتند از:
- سرمایه ثابت اقتصادی
- سرمایه مولد اقتصادی
- سرمایه جاری
- سرمایه ثابت اجتماعی
انواع مدرن سرمایه در اقتصاد
در دنیای امروز و با توجه به تغییرات مختلف سرمایه های مدرن دسته بندی دیگری دارد و موارد مختلفی را می توان جزء سرمایه دانست:
- سرمایه مالی : سـرمایه مالی، که نشان دهنده تعهدات است و به عنوان پول برای تجارت حل و فصل می شود و متعلق به اشخاص حقوقی است.
- سرمایه طبیعی : سـرمایه طبیعی، که در محیط زیست ذاتی است و تأمین ثروت انسانی را افزایش می دهد.
- سرمایه اجتماعی : سـرمایه اجتماعی، که در شرکت خصوصی به عنوان بخشی از ارزش خالق یا ارزش برند شناخته می شود، اما مفهومی تر از روابط بین انسان ها با ارزش پولی است که انگیزه اقدامات مشابه به پرداخت جبران خسارت است.
- سرمایه آموزشی : سرمایه آموزشی در واقع دانش و مهارت های قابل انتقال تلقی می شود.
- سرمایه انسانی : نیروی کار مجرب در مجموعه سرمایه انسانی تلقی می شود.
- سرمایه عمومی : شامل کل دارایی ها به صورت عمومی و خصوصی است.
چرا سرمایه در اقتصاد مهم است؟
همان طور که در ابتدای متن هم گفته شد، هر کسب و کاری برای شروع نیازمند داشتن یک سری امکانات و تجهیزات است، بنابراین نمی توان انکار کرد که سرمایه نقش اصلی در بوجود آمدن آنها را دارد.
همچنین کسب وکارهایی که فعالیت خود را آغاز کرده اند نیز برای ارتقای کار و پیشرفت بیشتر مستلزم جذب سرمایه هستند تا بتوانند اهداف خود را پیش ببرند. بنابراین باید بازده سرمایه در هر دوره مورد بررسی و کنترل قرار بگیرد تا بتوان کارها و اقدامات لازم را برای تعدیل سرمایه انجام داد.
تنها شکافی که بین شما و رویاهایتان قرار دارد، با کمی اراده به عمل و کمی اعتقاد راسخ پر میشود.
دیدگاه شما