اقتصاد و سیاست آمریکا
بزرگترین اقتصاد در میان کشورهای جهان در اختیار ایالات متحده آمریکا است. این کشور از لحاظ نرخ تولید ناخالص داخلی اسمی (nominal GDP) رتبه اول و از لحاظ تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید یا PPP) رتبه دوم در دنیا را دارد. دلار آمریکا رایجترین ارز در گردش در معاملات تجاری در دنیاست. اقتصاد آمریکا به دلیل منابع طبیعی غنی، کارخانجات بزرگ و تولیدات داخلی و صنایعی نظیر کامپیوتر، مواد دارویی، فضایی و تجهیزات نظامی رشد چشمگیری داشته است. آمریکا بعد از روسیه و عربستان صعودی سومین کشور تولیدکننده نفت و گاز طبیعی است. از 500 شرکت تجاری بزرگ جهان، پایگاه اصلی 134 شرکت در آمریکا واقع است. شرکتهای گوگل، مایکروسافت، اپل، آیبیام و مکدونالد نمونههایی از این شرکتهای جهانی هستند. بازار بورس نیویورک بزرگترین و مهمترین بازار سهام دنیا است که در خیابان وال استریت واقع است. بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا به نام «فدرال رزرو» مسئول تدوین سیاستهای مالی و تثبیت قیمتها و رشد اقتصادی در آمریکا است.
در دوران ریاست جمهوری جرج بوش آمریکا در بازار مسکن دچار پدیده اثر حباب (bubble effect) شد که این موضوع منجر به بحران اقتصادی شدیدی در وال استریت شد. این بحران از سال 2007 تا 2009 ادامه داشت تا اینکه کاخ سفید و کنگره آمریکا قانون بهبود سرمایه گذاری مجدد را تصویب کردند که باعث تزریق نقدینگی در بازار شد.
بعد از آلمان و چین، آمریکا از لحاظ صادرات مقام سوم را دارد. شرکای تجاری اصلی آمریکا چین، کانادا، مکزیک، ژاپن، آلمان، کره جنوبی، انگلستان، فرانسه، هند و تایوان هستند. آمریکا از لحاظ واردات و بدهی خارجی دارای رتبه اول است و این یکی از نگرانیهای اصلی آمریکا در رابطه با اقتصاد است.
آزادی کسب و کار و رونق بخشهای خصوصی از ویژگیهای اصلی اقتصاد آمریکا است. حدودا 30 میلیون کسب و کار آزاد در آمریکا است که این کشور را خانه 30% میلیونرهای جهان کرده است. از صنایع موفق دیگر آمریکا صنعت سینمایی هالیوود و صنعت موسیقی است که به صورت جهانی برای این کشور درآمدزایی میکنند. صنعت گردشگری در آمریکا نیز بسیار پردرآمد است و سالانه 60 میلیون خارجی برای بازدید وارد این کشور میشوند.
بورس به کدام سمت میرود؟
بازار بورس از حدود یکماه گذشته، تحتتاثیر انتخابات ریاست جمهوری امریکا نوساناتی را تجربه کرده و دچار فضایی مبهم شد، اما با هویدا شدن نتیجه این انتخابات، مشخص شد که سهامداران بیش از اندازه بر تاثیر این انتخابات بر بازار سهام، توجه کرده بودند.
بورس بعد از روند صعودی پرشتابی که در پیش گرفت از مرداد ماه وارد فاز نزولی شد. در ابتدا بیشتر کارشناسان وجود روند نزولی در بازار را طبیعی اعلام کردند و معتقد بودند بعد از رشد غافلگیرکنندهای که شاخص بورس از خود به یادگار گذاشت، در پیش گرفتن چنین روندی دور از ذهن نبود و با توجه به سرعتی که بورس از کانال یک میلیون واحد داشت طبیعی است که روند نزولی بازار شتابی مشابه با روند صعودی را داشته باشد.
اما به مرور و با طولانی شدن روند نزولی شاخص بورس، نگرانی سهامداران در تعادل بورس و انتخابات امریکا این بازار افزایش یافت و به دنبال تصمیمهای هیجانی اقدام به فروش سهام و خروج از این بازار کردند.
با تداوم روند نزولی شاخص بورس، کارشناسان اعلام کردند بازار تحتتاثیر انتخابات امریکا تصمیمگیری برای سهامداران را سخت کرده است و به محض مشخص شدن نتیجه این انتخابات، بازار به دلیل کاهش هیجان، سمت و سوی اصلی خود را پیدا میکند و شاهد ایجاد تعادل در معاملات بورس خواهیم بود.
تحلیلگران حاضر در بازار در میان نگرانیهایی که سهامداران از روند نزولی بازار داشتند وعده بهبودی وضعیت بازار را با انتشار گزارشهای مثبت شرکتها دادند اما بازار به دلیل تحتتاثیر قرار گرفتن انتخابات امریکا توجهی به گزارش شرکتها که طبق پیشبینیها با نتیجه مثبتی همراه بودند، نداشت و نتوانست مانع از ریزش شاخص بورس و منفی شدن قیمتها در بازار سهام شود.
با نزدیک شدن انتخابات امریکا و پیشبینیهای انجام شده مبنی بر احتمال پیروزی بایدن، شاخص بورس بار دیگر وارد فاز نزولی شد و سهامداران به اتخاذ تصمیمهای هیجانی خود در این بازار ادامه دادند، اما کارشناسان با تحلیلهایی که از بازار داشتند اعلام کردند، انتخاب بایدن یا ترامپ تفاوتی در روند بازار ایجاد نمیکند و با انتخاب هر یک از آنها بورس برای مدتی کوتاه تحتتاثیر تغییر و تحولات قرار میدهد و بعد از آن دوباره به مسیر اصلی خود در معاملات باز میگردد.
همچنین در ادامه اظهارنظرها اعلام شد، بازار سرمایه، بازاری کوتاهمدت نیست و برای افرادی که به دنبال سرمایهگذاری بلندمدت در بورس هستند تفاوتی ندارد چه کسی رئیسجمهوری امریکا میشود زیرا به طور حتم همه بازارها تاثیری کوتاهمدت و فوری را از این اتفاق میپذیرند و سرمایهگذاران باید این موضوع را مدنظر قرار دهند که ممکن است رشد بورس دیگر نتواند همچون ماههای نخست امسال روند صعودی پرشتابی را تجربه کند.
هفته گذشته و با پایان یافتن انتخابات امریکا، سرمایهگذاران در انتظار اعلام نتیجه این انتخابات بودند تا بتوانند تصمیم نهایی برای سرمایهگذاری و ورود سرمایه خود به بازار طلا، ارز، بورس یا سپردههای بانکی بگیرند.
یک روز بعد از پایان انتخابات، زمزمههایی شنیده شد مبنیبر اینکه احتمالا ترامپ به عنوان پیروز انتخابات ریاستجمهوری خواهد بود که این موضوع به سرعت، روند معاملات بورس را تغییر داد و باعث رشد قیمتها در بازارهای سرمایهگذاری و تمایل برخی سرمایهگذاران برای ورود سرمایههایشان به بازار سهام شد. به مرور و با گذشت چند روز از شمارش آراء، پیروزی این انتخابات حساس به نفع بایدن پیش رفت که این اتفاق منجر به تغییر دوباره روند بازار و افت شاخص بورس شد، این در حالی است که بیشتر کارشناسان حاضر در بازار ایجاد چنین روندی در بازار را هیجانی اعلام کردند و معتقد بودند، اینکه کدام یک از کاندیداهای ریاست جمهوری امریکا رای میآورد، تفاوت چندانی برای بورس در ایران ندارد و با توجه به ریزش سنگینی که بورس در تعادل بورس و انتخابات امریکا ماههای گذشته تجربه کرد بعید به نظر میرسد که بیش از این، تحتتاثیر چنین عوامل سیاسی در مسیر اصلاحی قرار گیرد.
«بایدن»، پیروز نهایی انتخابات
در کنار این موضوع و با نزدیک شدن بایدن به عنوان پیروز انتخابات، نرخ دلار در مسیر نزولی قرار گرفت که درباره تاثیر آن بر بورس اظهارنظرهای مختلفی مطرح شده است.
برخی ورود شاخص بورس به فاز اصلاحی را تحت تاثیر افت نرخ دلار در بازار دانستند، اما برخی کارشناسان خاطرنشان کردند که نرخ دلار در گزارش ماهانه شرکتها بین ۱۸ تا ۲۳ هزار تومان بوده است و هیچ صنعتی تحتتاثیر دلار ۳۰ هزار تومانی قرار نگرفت که حالا بخواهد با افت دلار در محاسبه سود و سودآوری شرکتها تغییری ایجاد شود.
حال با توجه به پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری امریکا یکی از ابهامات بزرگ بازار سرمایه برطرف شده و اکنون سوال مطرح شده در بین فعالان بازار سرمایه این است که بورس پس از حدود سه ماه اصلاح و با تمام شدن یک ریسک سیستماتیک سیاسی به کدام سمت و سو خواهد رفت؟
«بایدن» تاثیر چندانی در اقتصاد ایران ندارد
در این زمینه عباس آرگون، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با ایرنا به تاثیر نتیجه انتخابات امریکا بر بازار سهام اشاره کرد و افزود: اگر با انتخاب «بایدن» زمینه ایجاد گشایش و بازگشت دوباره به برجام فراهم شود، علاوهبر کاهش فشار حداکثری به ایران، زمینه افزایش صادرات در کشور و رشد میزان بازدهی شرکتها فراهم میشود و در کنار آن به دلیل افزایش ارزشافزوده شرکتها بازار به مسیر صعودی بازمیگردد.
آرگون خاطرنشان کرد: در بازار باید این نکته را مدنظر قرار داد که فقط بخشی از مشکلات موجود در کشور مربوط به حوزه خارجی است، بخش دیگر آن وابسته به مسائل داخلی است که باید زمینه رفع آنها فراهم شود.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: بعد از برجام شاهد ایجاد برخی از گشایشها در کشور بودیم اما به دلیل فراهم نبودن زیرساختهای داخلی، امکان استفاده از ظرفیتهای موجود در کشور وجود نداشت.
وی ادامه داد: تاثیر انتخابات ریاست جمهوری امریکا بر ایران مساوی با دیگر کشورها خواهد بود، به همین دلیل انتخاب بایدن نمیتواند تاثیر چندانی را در اقتصاد ایران داشته باشد.
فرصتی مناسب برای سرمایهگذاری در بورس
آرگون افزود: بازار حدود ۳ماه در مسیر اصلاحی قرار داشت و اصلاحهای مربوطه را انجام داده است، بنابراین اکنون فضای مناسبی برای سرمایهگذاری در بورس ایجاد شده است.
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه بسیاری از سهام حاضر در بازار بعد از اصلاحهای ایجاد شده در موقعیتی ارزنده قرار گرفتند و فرصتی مناسب را برای سرمایهگذاری ایجاد کردهاند، اظهار کرد: دلار اکنون وارد مسیر کاهشی شده است و تحت تاثیر آن سهام وابسته به دلار با روند نزولی همراه شدند که این موضوع ضمن ایجاد هیجان در کلیت بازار، روند کلی بازار را تحتتاثیر قرار داده است.
وی با بیان اینکه در چنین شرایطی تصمیمگیری در بازار سهام از سوی سهامداران براساس هیجان انجام میشود، گفت: به صورت عمده سهامداران در بازار بدون تحلیل و با هیجان در صفهای فروش قرار گرفتند و باعث ایجاد شتاب در روند اصلاحی بازار شدند.
امیدواری به آینده بازار سهام
آرگون افزود: بورس به دلیل اصلاحهای شدیدی که تجربه کرده است در صورت رفع هیجان موجود میتواند روند مثبتی را نسبت به سایر بازارها در پیش گیرد. این کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر اینکه در ایران میتوان نسبت به آینده بازار سهام امیدوار بود، گفت: در صورت رفع مشکلات موجود در زیرساختها، بازار سهام میتواند به عنوان بهترین بازار برای جذب نقدینگیها و هدایت آنها به بخش مولد باشد. وی با بیان اینکه باید بتوان با برنامهریزیهای لازم نقدینگیهای موجود در کشور را به سمت تولید هدایت کرد، افزود: در وضعیت فعلی بازار نباید درگیر رشد هیجانی و بیمنطق باشد، به همین دلیل سهامداران نباید تحتتاثیر صفهای ایجاد شده تصمیم به معامله در بازار بگیرند.
انتظارات تورمی، زمینهساز ایجاد رفتارهای هیجانی
در ادامه سلمان نصیرزاده، کارشناس بازار سرمایه به ایرنا گفت: موضوعی که اکنون در بازار سهام وجود دارد گذر از دوران ترامپ و ورود به عصر حداقل ۴ساله بایدن است، آثار این انتقال در کوتاهمدت ممکن است بازارهایی را که از تورم به رونق رسیده بودند را با یک دوره رکود قیمتی مواجه کند.
وی افزود: اثر این انتقال قدرت در بین فعالان بازار سهام و حتی سایر بازارها انتظار از تغییر ساختاری در نظام تحریمها، کاهش ریسکهای سیستماتیک و هزینههای تحمیل شده بر صنایع است.
این کارشناس بازار سرمایه با اشاره به اینکه انتظارات تورمی باعث ایجاد رفتارهای هیجانی در بازار شده است، گفت: ابهامهای موجود ممکن است تعاملات تجاری بزرگ و جریان پولهای هوشمند را به حالتی از توقف موقت پیش ببرد که این موضوع میتواند محرک یک دوره رکود پساتورمی باشد.
وی خاطرنشان کرد: در این دوره باید پارادایمهای کلان مورد رصد قرار گیرند که هر کدام از آنها اگر با انتظارات همخوانی نداشته باشند میتواند منجر به تغییر فضای فعلی شود.
روند منفی بورس ناشی از رفتار هیجانی سهامداران
همچنین نوید قدوسی، کارشناس بازار سرمایه در گفت و با ایرنا اظهارکرد: بورس با انتخاب «بایدن» به عنوان رئیسجمهوری امریکا در ادامه روند اصلاحی چند وقت گذشته در مسیر نزولی قرار گرفت که این موضوع ناشی از وجود رفتارهای هیجانی از سوی سهامداران بوده است.
وی با تاکید بر اینکه انتخاب «بایدن» به دلیل برخی از عوامل متعدد نمیتواند برای بورس ایران منفی باشد، گفت: نخستین عامل کاهش ریسکهای سیستماتیک است، عدم اطمینانی نسبت به انتخابات امریکا باعث ایجاد تاثیر منفی در بازار ایران شد، حال بازار با مشخص شدن نتیجه انتخابات امریکا و کاهش ریسکهای سیاسی میتواند حرکت مشخصتری را به خود بگیرد.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: کاهش نرخ ارز برای بازار ایران اتفاق بدی نیست و در ۳ ماه گذشته با توجه به روند صعودی نرخ دلار، بازار سهام جهت معکوسی را نسبت به نرخ ارز در پیش گرفت.
وی خاطرنشان کرد: عددهای بالاتر از ۳۰ هزار تومان در بازار دلار، زنگ خطری برای ایجاد شرایط بحرانی در کشور بود اما با انتخاب بایدن به عنوان رئیسجمهوری امریکا ضمن کاهش ترس در بازار، شرایط تنظیم و متعادلتر خواهد شد.
قدوسی افزود: کاهش نرخ ارز به هیچ عنوان نشاندهنده شرایط بد در بورس ایران نیست و حتی میتواند ناشی از آرام شدن شرایط سیاسی در کشور باشد.
کاهش نرخ سهام شرکتها به نرخ اردیبهشتماه
این کارشناس بازار سرمایه افزود: نرخ سهام در بازار سرمایه برعکس دیگر بازارها که قیمتها از ابتدای سال تاکنون ۲برابر شده است، به نرخ اردیبهشت ماه رسیده است و حتی نرخ برخی از سهمها به یک سوم کاهش پیدا کرده است.
وی با بیان اینکه در بورس بعد از اصلاحی که تجربه کرده است میتوان سهامی را پیدا کرد که نرخ آن به نرخ ابتدای امسال رسیده است، گفت: این بازار در مقایسه با دیگر بازارها اصلاح قیمتی بسیار خوبی را تجربه کرده است و در صورت وجود رکود در بازارهای موازی میتوان انتظار رشد و رونق دوباره در بازار سهام را داشت. قدوسی افزود: با تحلیل این مسائل میتوان امیدوار بود که انتخاب بایدن نه تنها اتفاق بدی برای بازار سهام نخواهد بود بلکه میتواند به نفع بازار سهام باشد.
این فقط انتخابات آمریکا نیست
دکتر سیدمحمدکاظم سجادپور* نزدیک شدن انتخابات میاندورهای در ایالات متحده که قرار است در ۸نوامبر برابر با ۱۷آبانماه۱۴۰۱ برگزار شود، فضای سیاسی آمریکا را هیجانی کرده است. این هیجان انتخاباتی روزانه افزایش پیدا میکند و هیجانسالاری مخصوصا در قالب حملات رئیسجمهوری فعلی، بایدن و رئیسجمهور قبلی، ترامپ به یکدیگر، دو قطبی خاصی را بهوجود آورده است که میتواند پیامدهای استراتژیک داشته باشد و پژواک آن در گوشه و کنار جهان سیاست شنیده شود.
چگونه میتوان انتخابات میاندورهای آمریکا در این شرایط قطبیشده را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ به این پرسش «سرشت بینالمللی انتخابات»، «فضای دو قطبیشده» و «سرنوشت داخلی انتخابات» مفاهیم و موضوعات روشنکننده و پرتوافکنانهای است که در ذیل به تعادل بورس و انتخابات امریکا آنها پرداخته میشود.
الف- سرشت بینالمللی: بر خلاف گزاره موردعلاقه رئالیستهای سنتی که حوزه داخلی را از حوزه خارجی رفتار کشورها جدا میکنند، تجارب معاصر نه فقط در آمریکا، بلکه در گوشه و کنار جهان نشان میدهد که بین سیاست داخلی و خارجی پیوندی عمیق وجود دارد و در کنار تداوم در اهداف سیاست خارجی، انتخابات مخصوصا در ایالات متحده، کنشگران جدید، دیدگاههای متفاوت و روشهای دگرگونشدهای در سیاست خارجی را به همراه میآورد.
با توجه به زاویه نگرش فوق و همچنین موقعیتی که در حال حاضر آمریکا در جهان دارد، اثرات انتخابات آمریکا به مرزهای ملی این کشور محدود نمیشود و اثرات عمیقی بر روابط بینالمللی دارد. موقعیت آمریکا، آیینهای از قوت و ضعفهاست در کنار قدرت نظامی، اقتصادی و علمی، آمریکا از نظر بینالمللی با ضعفها و چالشهای اساسی روبهرو است. پروندههایی مانند روابط آمریکا و چین و روابط روسیه و آمریکا، در بین پروندههای دیگر بسیار پرلایه، پیچیده و در مواردی سیال هستند.
نکته دیگری که سرشت بینالمللی انتخابات آمریکا را برجسته میکند، حضور کنشگران خارجی در عرصه سیاست داخلی آمریکا و بازیگری مالی، دیجیتالی و سیاسی آنهاست. اگر قبلا کنشگر بیرونی در چند بازیگر و از جمله رژیم صهیونیستی خلاصه میشد، در حال حاضر، تعداد قابل توجهی از بازیگران جهانی و منطقهای و حتی کشورهای کوچک، دستورالعمل خاص خود را در سیاست داخلی آمریکا دنبال میکنند. بنابراین عرصه داخلی آمریکا، آوردگاه سیاست بینالمللی و دارای پهنایی استراتژیک است؛ اما این عرصه بسیار قطبی شده است.
ب- فضای دوقطبیشده: از یک زاویه سیاست در همه جا، تقریبا دو قطبی است؛ اما آنچه دو قطبی متعارف در سیاست را از مورد کنونی آمریکا متفاوت میسازد، چگونگی تطور و تحول ساختار و شرایط داخلی ایالات متحده، مخصوصا در سه دهه گذشته است. در این دوران، جامعه آمریکا از درون، دچار دگرگونیها متعدد کمی و کیفی شده است.
از نظر کمی، با ورود مهاجران و امواج نوین مهاجرتی، ساختار سنتی جمعیت آمریکا دستخوش تغییر شد. این تعادل بورس و انتخابات امریکا تغییر کمی با دگردیسی و ایجاد ترک و شکاف در هویت سفیدپوستانه، آنگلوساکسون و پروتستانی آمریکا که اصطلاحا WASP نامیده میشود، مشخص میگردد. بهگونهایکه حدود یک ربع قرن پیش، ساموئل هانتینگتون، استاد علوم سیاسی هاروارد با انتشار کتاب «هویت آمریکایی» زنگ خطر از دست دادن موقعیت گروههای بنیانگذار سفیدپوست و پروتستانی این کشور را به صدا درآورد.
این بستر هویتی با امواج جهانی شدن اقتصاد و برآمدن نوع جدیدی از اقتصاد سیاسی داخلی و خارجی، ضرباتی به بدنه سفیدپوست و کارگر سنتی آمریکا زد و بسیاری را عصبی و حاشیهنشین کرد. در ادامه این امواج بود که ترامپ نه فقط بهعنوان یک فرد، بلکه بهعنوان یک پدیده، از خشم خفته و آشکار جماعت سنتی به حاشیه راندهشده استفاده کرد و از طریقی غیر کلاسیک، در سیاست آمریکا برآمد؛ ولی با برآمدن او و دوره چهارساله ریاستجمهوری او از 2016 تا 2020، دو قطبی شدن در آمریکا عمیقتر شد و ادامه یافت.
اوج این دو قطبی شدن در زمانی بود که او در انتخابات دوره دوم باخت و طرفداران او در 6ژانویه2021 به کنگره حمله کردند. ترامپ به کاخ سفید راه نیافت؛ ولی میراث او یعنی، دمیدن بر شکافها تا این لحظه ادامه یافته و در مواردی تشدید شده است و از این جهت است که بایدن در نطق پیروزی خود، از وحدت سخن گفت و در این مدت بر ترامپ و هواداران او تاخته تعادل بورس و انتخابات امریکا تعادل بورس و انتخابات امریکا و آنها را ضددموکراسی و تهدیدی برای حیات نهادهای دموکراتیک این کشور میداند. نبرد با ترامپ با ضبط اسناد طبقهبندیشده که او بهطور غیرقانونی در اقامتگاه خود در ماراگو در فلوریدا نگهداری میکرده، هیجانیتر شده است.
باید در نظر داشت که نبردهای سیاسی در سیاست داخلی آمریکا از طریق نهاد حقوق، دادستان و دادگاه دنبال میشود. با این فضای دوقطبیشده باید دید که سرنوشت انتخابات پیش رو به کجا ختم خواهد شد.
ج- سرنوشت انتخابات میاندورهای: انتخابات ماه نوامبر از نظر کمی و کیفی در خور توجه است. این انتخابات، فقط به کنگره محدود نمیشود و علاوه بر رقابت برای تمامی 435کرسی مجلس نمایندگان و تعداد 35کرسی سنا، بیش از 30حکمران ایالتی و تعداد قابل توجهی مقامات ایالتی ازجمله دادستانها برگزیده خواهند شد. تعداد افرادی که در سطوح محلی، ایالتی و فدرال برگزیده میشوند، بسیار قابل توجه است. اما فراتر از نظر کیفی، این انتخابات، دماسنج انتخابات ریاستجمهوری2024 خواهد بود. سنت سیاسی آمریکا آنگونه است که اگر حزب رئیسجمهور حاکم در انتخابات میاندورهای کنگره ببازد، انتخابات ریاستجمهوری را نیز از دست خواهد داد. تعادل فعلی کنگره آمریکا به نفع دموکراتها، شکننده است.
تقریبا هر موضوعی در سیاست داخلی آمریکا، سیاسی و دوقطبی شده است. در عرصه داخلی، موضوع سقط جنین و فسخ رای1973 در پرونده موسوم به «رو» در مقابل «وید» توسط دیوان عالی کشور که تحت تسلط جمهوریخواهان است، از ژوئن سال جاری زلزلهای سیاسی برپا کرد که جمعیت کثیری از زنان را به سمت حزب دموکرات سوق داد. بخشودگی بخشی از وامهای دانشجویی توسط بایدن، جوانان را تا حدودی متمایل به دموکراتها کرد. نرخ رضایتمندی از بایدن بالا رفته و به حدود 45درصد رسیده است. اما نبرد اصلی بین ترامپ و بایدن برای انتخابات2024 خواهد بود. بایدنی که در آن زمان 81ساله و ترامپی که در چنبره دعواهای حقوقی گرفتار است. از نظر خارجی، چین و اوکراین موضوعات بسیار جدی هستند. هرچه هست هیجان انتخاباتی در انتخابات میاندورهای، پیامدهای جدی بینالمللی و داخلی و در خور توجه دارد. اثرات آن نه فقط بر سرنوشت بایدن و حزب دموکرات، بلکه بر سرنوشت جامعه آمریکا و فراتر از آن بر روابط بینالمللی احساس خواهد شد.
آیا عربستان توان تأثیرگذاری بر انتخابات میاندورهای آمریکا را دارد؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، کارشناسان در گزارشی به روزنامه آمریکایی «اینترسپت» به احتمال مداخله عربستان سعودی در انتخابات میاندورهای کنگره از طریق تصمیم اوپکپلاس برای کاهش تولید نفت اشاره کردند.
«سارا لی ویتسون» مدیر اجرایی سازمان «دموکراسی اکنون برای جهان عرب» اعلام کرد: «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی از نفت بهعنوان روشی برای تأثیرگذاری بر انتخابات میاندورهای استفاده میکند تا جمهوریخواهان بر دموکراتها برنده شوند، همچنین این شاهزاده تلاش میکند نشان دهد اوست که همه چیز حتی دموکراسی ما را کنترل میکند.
«تریتا پارسی» معاون اجرایی مؤسسه کوئینسی اعلام کرد: «آمریکا به قدرتمندتر شدن عربستان سعودی در بازارهای نفت با اعمال تحریمهایی علیه برخی تولیدکنندگان نفت کمک کرده است. «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا باید با بازنگری در مورد تحریمهای انرژی شکستخورده علیه ایران و ونزوئلا، بحران کنونی را به فرصتی برای کاهش وابستگی آمریکا به ریاض تبدیل کند».
وزارت خارجه عربستان همچنین در بیانیهای که در اواسط ماه جاری منتشر شد، اعلام کرد که ایالات متحده درخواست کرده است تصمیم گروه «اوپکپلاس» برای کاهش تولید نفت بهمدت یک ماه به تعویق بیفتد. این تعویق پیامدهای اقتصادی منفی خواهد داشت. این موضوع بهعنوان تلاش جو بایدن برای جلوگیری از تأثیر این تصمیم بر نتایج انتخابات میاندورهای تعبیر شد.
«خالد الترعانی» پژوهشگر روابط بینالملل و مسائل آمریکا به عربی21 اعلام کرد که کاهش تولید نفت توسط اوپکپلاس، در واقع یک مداخله آشکار در انتخابات با کمک جناح طرفدار «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا در حزب جمهوریخواه بود.
وی در ادامه افزود: مشخص نیست که ترامپ چه کارتهای فشاری علیه محمد بن سلمان دارد، بهطوری که عربستان سعودی با این شیوه تا حدی خام و متهورانه وارد خط شد و بدون ترس از این اقدام و پیامدهای این مداخله آشکار، سعی کرد کفه ترازو را بهنفع خود سنگین کند.
خالد الترعانی تأکید کرد: «در زمانی که اوضاع بهنفع حزب دموکرات پیش میرفت، افزایش قیمت نفت در نتیجه کاهش تولید منجر به سردرگمی دموکراتها شد، بدین ترتیب در صورت پیروزی دموکراتها در سنا و مجلس نمایندگان، باید منتظر یک موضع تند در دولت و کنگره آمریکا علیه عربستان سعودی و مجازات محمد بن سلمان بود».
این پژوهشگر روابط بینالملل و مسائل آمریکا افزود: «پرونده روابط عربستان و آمریکا توسط ریاض مدیریت نمیشود، زیرا سعودیها توانایی مدیریت این پرونده با این نوع گستاخی را ندارند».
خالد الترعانی اعلام کرد: به این معنا که مثلاً جو بایدن به عربستان سفر میکند و همانند یک کارمند متوسط از او استقبال میشود، یعنی از رئیس جمهور آمریکا به این شکل استقبال میشود، این بهوضوح نشان میدهد که هرکس پرونده را مدیریت میکند، اطلاعات امنیتی و اطلاعاتی از اسرار نحوه مدیریت امور در واشنگتن دارد و من فکر نمیکنم که ریاض اطلاعات و توانایی مدیریت پرونده به این پیچیدگی را داشته باشد».
وی همچنین تصریح کرد: ریاض نمیتواند این پرونده را مدیریت کند، نه به این دلیل که توانایی ندارد، ممکن است تکنوکراتها و متخصصانی داشته باشد، اما رویارویی به این شکل با دولت بایدن، بهنظر من نیاز به دو چیز دارد؛ اول، درک ترکیب درونی دولت کنونی آمریکا و دوم دسترسی به اطلاعاتی که از عربستان سعودی در برابر رفتارهای تقابلی خود با کاخ سفید محافظت میکند».
الترعانی افزود: «مداخله عربستان سعودی در انتخابات میاندورهای کنگره از طریق «جرد کوشنر» داماد و مشاور ارشد دونالد ترامپ است که با وجود مخالفت کارشناسان سعودی دو میلیارد دلار بهعنوان سرمایهگذاری در اختیار وی قرار داده است و مشخص است که روابط ریاض با او مبهم و فراتر از مسائل اقتصادی و سرمایهگذاری است».
وی تأکید کرد: «یک سال بعد از خروج ترامپ از کاخ سفید، روزنامه نیویورک تایمز اعلام کرد که کوشنر دو میلیارد دلار از ریاض دریافت کرده است که این بدان معناست رابطه عربستان سعودی با ترامپ و برخی از اعضای تیم او همچنان ادامه دارد و این اطمینان وجود دارد که سعودی ها به بازگشت او مشتاقند».
از سوی دیگر «عماد الجبوری» تحلیلگر سیاسی به عربی21 اعلام کرد: «بعید میدانم که ریاض از طریق کاهش تولید نفت بهدنبال تأثیرگذاری بر روند انتخابات میاندورهای کنگره باشد».
عماد الجبوری «ایده مداخله عربستان سعودی در انتخابات آمریکا از طریق کاهش تولید نفت» را رد کرد و گفت: این تصمیم تنها به عربستان سعودی مربوط تعادل بورس و انتخابات امریکا نمیشود، بلکه سایر کشورهایی را که هدفشان تعادل در اقتصاد جهانی است، نیز در این تصمیم سهم داشتند. اگر بپذیریم که کاهش تولید نفت خدمتی به ترامپ در مقابل بایدن بود، این بهمعنای مداخله عربستان در مسائل انتخاباتی آمریکا نیست، بلکه باید آن را صرفاً یک تصادف زمانی دانست».
وی در خصوص اتهام واشنگتن به ریاض مبنی بر حمایت از روسیه اعلام کرد: «بر کسی پوشیده نیست که موضع عربستان سعودی در قبال روسیه مطابق با آخرین بررسیهای فضای بینالملل صورت گرفته است و از سوی دیگر جو بایدن پیش از این وعده داده بود که عربستان را به کشوری منزوی تبدیل خواهد کرد».
«توماس لیپمن» نویسنده و روزنامهنگار متخصص در روابط عربستان سعودی و آمریکا نیز به عربی21 اعلام کرد که نمیتوان باور کرد که عربستان سعودی از طریق کاهش تولید نفت از طریق اوپکپلاس بهدنبال مداخله در انتخابات میاندورهای کنگره بوده است.
وی تأکید کرد: محمد بن سلمان مطمئناً ترجیح میدهد ترامپ در کاخ سفید باشد، اما این ایده که بنسلمان تنها برای بهبود جایگاهش در کنگره، کلّیت روابط دوجانبه خود با آمریکا را به خطر میاندازد، منطقی و دقیق نیست.
گفتنی است که بهدنبال تصمیم اوپکپلاس مبنی بر کاهش تولید نفت و ایجاد تنشی در روابط عربستان و آمریکا، بسیاری از کارشناسان معتقدند که محمد بن سلمان و جو بایدن هر دو تلاش میکنند در مسئله نفت اراده خود را ثابت کنند و این امر قطعاً به ائتلاف عربستان و آمریکا که از ابتدا بر پایه نفت شکل گرفته بود، آسیب میزند، اما نمیتوان گفت که روابط بین دو طرف بهخاطر تصمیم اخیر عربستان در راستای کاهش تولید نفت کاملاً قطع خواهد شد.
پیشبینی بورس تا انتخابات ریاست جمهوری
یک تحلیلگر بازار سرمایه، به بررسی وضعیت بازار سرمایه پرداخت و گفت نشانه هایی از تعادل در بازار سرمایه نمایان شده است و هرچند تا انتخابات نمیتوان انتظار رشد چشم گیری از بازار داشت، اما میتوان امیدوار بود که بازار راه تعادل خود را پیدا کرده است.
به نقل از روزنامه آفتاب اقتصادی : پیشبینی بورس تا انتخابات ریاست جمهوری
یک تحلیلگر بازار سرمایه، به بررسی وضعیت بازار سرمایه پرداخت و گفت نشانه هایی از تعادل در بازار سرمایه نمایان شده است و هرچند تا انتخابات نمیتوان انتظار رشد چشم گیری از بازار داشت، اما میتوان امیدوار بود که بازار راه تعادل خود را پیدا کرده است.
روزبه شریعتی در گفت و گو با ایسنا، با اشاره به تاثیر ریزساختارها در بازار سرمایه اظهار کرد: یکی از عواملی که جو بازار را تحت تاثیر قرار داده و باعث قفل شدن بازار شده بود این بود که بیش از ۴۰۰ نماد بازار از ابتدای صبح با صف فروش همراه میشدند.
شریعتی افزود: باید گفت ابهاماتی مانند انتخابات ریاست جمهوری، بحث توافق هسته ای، چشم انداز نرخ ارز در آینده، نگرش رئیس جمهور جدید به بازار سرمایه، بازار پول، نرخ بهره و. عواملی بود که باعث میشد سرمایه گذاران ریسک گریز محتاط تر جلو روند و جو بازار طوری شده بود که نزدیک به ۴۰۰ نماد در صف فروش قفل شوند.
وی ادامه داد: بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که بازار در ابتدا باید به تعادل برسد و دو راه حل برای این موضوع مطرح میشد. نخست آنکه دولت بخشی از منابع عظیم مالی را که از بازار تامین کرده بود، به بازار برگرداند. تاکید میکنم، بخش قابلت توجه، نه اینکه برای مثال ۵۰۰۰ میلیارد تومان از صندوق توسعه ملی تثبیت شود و هرچند وقت یک بار ۱۰۰۰ میلیارد تومان به بازار تزریق شود. در این راه حل، باید منابع قابل توجهی وارد بازار شود و صف های فروش را جمع کند.
شریعتی با تاکید بر اینکه چهره بازار همچنان نا متعادل است، گفت: بازار با اینکه کلا به حالت تعادل برسد و ارزش صفوف فروش نیز کم تر از ۱۰۰۰ میلیارد تومان شود، کمی فاصله دارد که میتواند تا انتخابات زمان بر باشد.
این کارشناس اظهار کرد: نشانه دیگر تعادل بورس و انتخابات امریکا درمورد اینکه بازار به تعادل میرسد خروج پول قابل توجه از صندوق های با درامد ثابت بود. هرچند که با این روند سهم های کوچک به گره معاملاتی میروند و انتظار میرود حداقل سهام داران عمده یک شرکت سهامی عام، زمانی که سهمشان یک اصلاح بسیار طولانی و قیمتی داشته است، وارد عمل شود و نشانه هایی از حیات خود را نشان دهد. زیرا اعضای هیات مدیره مدیون سهام داران خرد هستند و باید حمایت کنند و حداقل بعد از بازگشایی بدون دامنه اجازه ندهند سهم ها صف فروش شود.
دیدگاه شما