خرید روی حمایت در روند صعودی


روندها در قیمت

خرید روی حمایت در روند صعودی

چه در بازار سهام معامله می‌کنید، چه در بازار ارزهای بین‌المللی و چه در بازار ارزهای دیجیتال، تحلیل تکنیکال یکی از روشی‌هایی است که می‌تواند برای تشخیص زمان خرید و فروش به شما کمک کند.

تحلیل تکنیکال اصول و قواعد خاصی دارد، یکی از کاربردی‌ترین اصول تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی است.

در تحلیل تکنیکال، تغییر روند از نزولی به صعودی، اغلب توسط الگوهای قیمت تشخیص داده می‌شود.

الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال دو نوع هستند:

  • الگوهای بازگشتی (reversal patterns)
  • الگوهای ادامه‌دهنده (continuation patterns)

الگوی ادامه‌دهنده زمانی شکل می‌گیرد که روند در مسیر قبلی خود حرکت می‌کند و صرفا یک وقفه کوتاه‌مدت در روند ایجاد شده است. در واقع الگوی ادامه‌دهنده، نشان‌دهنده درنگ موقت در یک روند است.

وقتی یک الگوی بازگشتی قیمت شکل می‌گیرد، نشان می‌دهد تغییر در روند در راه است، آن الگو را یک الگوی بازگشتی (به انگلیسی reversal pattern) می‌دانند.

الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال، نقش مهمی دارند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی این الگوها را در یک مطلب شرح دهیم.

اما قبل از پرداختن به الگوها، مقداری پیش‌زمینه نیاز است.

خط روند در تحلیل تکنیکال

از آنجایی که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خط و منحنی شناسایی می‌شوند، قصد داریم به مفهوم خط روند نیز اشاره‌ای داشته باشیم.

خطوط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک می‌کنند حمایت و مقاومت قیمت را روی نمودار بدست آورند. خطوط روند، خط‌های مستقیمی هستند که روی نمودار با اتصال سقف‌ها (مقاومت‌ها) یا کف‌ها (حمایت‌ها) کشیده می‌شوند.

خط روندی که دارای شیب رو به بالاست، یک خط روند صعودی است و زمانی شکل می‌گیرد که در نمودار قیمت، سقف‌ها و کف‌های بالاتر از قبل ایجاد می‌شود. خط روند صعودی با اتصال کف‌هایی که هر کدام بالاتر از کف قبلی است کشیده می‌شود.

برعکس، خط روندی که شیب رو به پایین دارد، خط روند نزولی است و زمانی شکل می‌گیرد که قیمت، سقف‌ها و کف‌های پایین‌تر از قبل را تجربه می‌کند.

خط روندها به شیوه‌های متفاوتی کشیده می‌شوند. در نمودار شمعی و همینطور نمودارهای میله‌ای برخی معتقدند سایه‌های بالای هر میله یا شمع باید در کشیدن خط روند در نظر گرفته شود.

با این حال بهتر است صرفا بدنه شمع در نمودار شمعی برای اتصال نقاط به کار گرفته شود زیرا بخش بزرگی از تحرکات قیمت در بدنه شمع وجود داشته و نیازی به وارد کردن سایه‌های بالا و پایین شمع نیست.

در یک نمودار روزانه، تحلیلگران معمولا از قیمت‌ بسته شدن اوراق بهادار برای رسم خط روند استفاده می‌کنند، زیرا این قیمت نشان‌دهنده تمایل سرمایه‌گذاران و معامله‌گران به نگهداری یا عدم نگهداری موقعیت معاملاتی در زمان‌های خاص است.

خطوط خرید روی حمایت در روند صعودی روندی که دارای سه خط اتصال و بیشتر هستند، معمولا اعتبار و اطمینان بالاتری نسبت به زمانی دارند که خط روند صرفا با اتصال دو نقطه ترسیم می‌شود.

  • روندهای صعودی زمانی شکل می‌گیرند که قیمت سقف‌ها و کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند. در روندهای صعودی حداقل دو کف به هم وصل می‌شوند و این خط سطوح حمایت را نشان‌ می‌دهد.
  • روندهای نزولی زمانی شکل می‌گیرند که قیمت سقف‌ها و کف‌های پایین‌تری ایجاد می‌کند. در روندهای نزولی حداقل دو سقف به هم وصل می‌شوند و این خط سطوح مقاومت را نشان‌ می‌دهد.
  • بازارهای بدون روند (که برخی با نام روند خنثی از آن یاد می‌کنند)، زمانی رخ می‌دهد که قیمت در یک محدوده رنج بین یک قیمت بالا و یک قیمت پایین‌تر در بین دو خط افقی موازی نوسان می‌کند.

حال که مفهوم خط روند را درک کردید، به ادامه شرح الگوهای قیمت می‌پردازیم.

الگوهای ادامه‌دهنده

الگوی قیمتی که یک وقفه موقت در یک روند ایجاد می‌کند الگوی ادامه دهنده نام دارند. به عبارت دیگر، گاهی در یک روند، در میانه راه به مدت محدود، یک الگو شکل می‌گیرد و قیمت بطور موقت در این الگو نوسان می‌کند و سپس به حرکت خود طبق روند ادامه می‌دهد.

این الگو را به عنوان محدوده‌ای که بازیگران بازار، در آن محدوده نفس خود را برای ادامه روند تازه می‌کنند می‌دانند.

نکته مهم اینجاست، وقتی الگوی ادامه دهنده در حال شکل‌گیری است و کامل نشده، نمی‌توان گفت که روند ادامه می‌یابد یا برگشت قیمت اتفاق می‌افتد.

به همین دلیل باید به خطوط روندی که برای رسم الگوهای قیمت کشیده شده توجه زیادی شود و ببینیم آیا قیمت از محدوده‌ای که به نظر می‌رسد الگوی ادامه‌دار است به پایین رشد می‌کند یا بالا.

در تحلیل تکنیکال معمولا توصیه می‌شود روند را ادامه‌دار بدانیم مگر اینکه بازگشت روند تایید شود (روند ادامه‌دار است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود).

بطور کلی، هرچقدر زمان طولانی‌تر برای تکمیل یک الگوی قیمت صرف شود و هر چقدر تحرکات قیمت در الگو بزرگتر باشد، حرکت بعدی قیمت در خارج از محدوده الگوی ادامه‌دار نیز شدیدتر خواهد بود (چه روند صعودی باشد چه نزولی).

شناخته‌شده‌ترین الگوهای ادامه‌دهنده:

  • الگوی پرچم سه‌گوش (Pennant)
  • الگوی پرچم‌ (Flag)
  • الگوی کنج (به انگلیسی Wedge)
  • الگوی مثلث

الگوی پرچم سه‌گوش

پرچم سه‌گوش با رسم دو خط روند که در نهایت به هم می‌رسند تشکیل می‌شود.

یک ویژگی اصلی پرچم سه‌گوش، این است که یکی از خطوط روند نزولی و دیگر صعودی است.

تصویر زیر نمونه یک الگوی پرچم سه‌گوش را نشان می‌دهد.

اغلب اوقات، حجم معاملات در حین شکل‌گیری این الگو کاهش می‌یابد و در زمان خروج قیمت از الگو، حجم معاملات افزایش پیدا می‌کند.

توجه داشته باشید که الگوی پرچم را با الگوی مثلث متقارن اشتباه نگیرید، هر پرچم باید دارای پایه باشد و در مورد الگوی پرچم سه گوش نیز همین موضوع صدق می‌کند. در تصویر فوق مشاهده می‌کنید که یک موج صعودی قبل از پرچم وجود داشته که معادل پایه پرچم است.

الگوی پرچم

این الگو از دو خط روند موازی تشکیل شده که گاهی شیب نزولی و گاهی شیب صعودی دارند و گاهی نیز افقی هستند.

الگوی پرچم نزولی

بطور کلی الگوی پرچم که دارای شیب صعودی است نشان‌دهنده وقفه در یک روند نزولی است.

بالعکس، پرچمی که شیب نزولی دارد، نشان‌دهنده وقفه در یک روند صعودی است.

الگوی پرچم صعودی

معمولا شکل‌گیری پرچم با کاهش حجم معاملات همراه می‌شود و با خارج شدن قیمت از الگو، حجم مجدد به حالت قبل از الگو بر می‌گردد.

الگوی کنج (شکل گوِه)

الگوی کنج شبیه الگوی پرچم سه‌گوش است و از دو خط روند همگرا تشکیل شده است. با این حال، ویژگی اصلی الگوی کنج این است که هر دو خط روند در یک مسیر هستند، یا صعودی یا نزولی.

بنابراین اگر یکی از خطوط روند صعودی باشند و یکی دیگر نزولی، نمی‌توان آن را الگوی کنج دانست.

یک الگوی کنج با شیب نزولی، نشان‌دهنده یک وقفه در روند صعودی است.

الگوی کنج ریزشی تکنیکال

الگوی کنج با شیب صعودی، نشان‌دهنده وقفه در یک روند صعودی است.

الگوی کنج بالا رونده تکنیکال

پس از خارج شدن قیمت از این الگو، قیمت به روند گذشته خود ادامه می‌دهند. مانند الگوی پرچم و پرچم سه‌گوش، قیمت در حین شکل‌گیری این الگو کاهش می‌یابد و زمانی که قیمت از محدوده الگو خارج می‌شود حجم معاملات بالا می‌رود.

الگوی مثلت

الگوهای مثلت از متداول‌ترین الگوها در تحلیل تکنیکال هستند، زیرا به دفعات در نمودارهای مختلف شکل می‌گیرند.

سه الگوی متداول مثلت شامل مثلث متقارن، مثلث صعودی و مثلث نزولی است.

شکل‌گیری این الگوهای قیمت، می‌تواند از چند هفته تا چندماه طول بکشد.

الگوی مثلث متقارن زمانی شکل می‌گیرد که دو خط روند همگرا به سمت هم حرکت می‌کنند و نشان‌دهنده این است که یک شکست قیمت به سمت بالا یا پایین رخ خواهد داد.

الگوی مثلث متقارن

تا زمانی که این طغیان به وقوع نپیوسته نمی‌توان جهت آنرا تشخیص داد. فقط زمانی که قیمت یکی از خطوط بالا یا پایین عبور کرد و شکست تایید شد باید مطابق روند ایجاد شده تصمیم معاملاتی را گرفت.

الگوی مثلث صعودی، دارای خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت بالای مثلث واقع خواهد شد.

الگوی مثلث نزولی، از سمت دیگر دارای خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالای مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق خواهد افتاد.

نمونه مثلث نزولی:

الگوی مثلث نزولی

بزرگی تحرک قیمت پس از خارج شدن از الگوی مثلث معمولا به اندازه ضلع عمودی سمت چپ مثلث است.

الگوی فنجان و دسته

الگوی فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است. شکل‌گیری این الگو نشان می‌دهد الگوی صعودی برای مدتی با وقفه مواجه شده ولی پس از تکمیل الگو روند صعودی از سر گرفته خواهد شد.

بخش فنجان مانند الگو، شکلی مانند U دارد که مشابه انحنای کف فنجان یا کاسه است. بنابراین این شکل نباید به شکل V باشد. بخش «دسته»، در سمت راست فنجان به شکل یک پولبک کوچک شکل می‌گیرد و مشابه الگوی پرچم سه‌گوش یا پرچم چهارگوش است.

وقتی این الگو تکمیل شد، دارایی موردنظر ممکن است به سقف‌های جدید دست یابد.

نمونه‌ای از الگوی فنجان و دسته را در زیر می‌توانید ببینید:

الگوی فنجان در بورس

الگوهای بازگشتی

در تحلیل تکنیکال، الگویی که تغییر در روند کنونی را نشان می‌دهد با نام الگوی بازگشتی (Reversal Pattern) شناخته می‌شود.

این الگوها نمایانگر آن است که از قدرت خریداران یا فروشندگان بازار کاسته شده است. با شکل‌گیری این الگو، روندی که قبلا تشکیل شده متوقف می‌شود و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف قدرت گرفته وارد می‌شود.

برای مثال یک روند صعودی که توسط خریداران مشتاق دنبال می‌شود با شکل‌گیری یک الگوی بازگشتی متوقف می‌شود که نشان‌دهنده توازن قدرت در بین خریداران و فروشندگان است. ولی در نهایت فروشندگان برنده می‌شوند و روند به نزولی تغییر می‌یابد.

بازگشت‌های قیمت که در سقف بازار روی می‌دهد با نام الگوهای توزیعی (distribution patterns) شناخته می‌شوند. در این شرایط، دارایی مورد معامله در بازار به شکل هیجانی فروخته می‌شود.

بالعکس، بازگشت‌های قیمت که در کف بازار رخ می‌دهد، همراه با خرید مشتاقانه و هیجانی از سمت خریداران روبرو می‌شود.

مانند الگوهای بازگشتی، هرچقدر تشکیل الگوهای ادامه‌دهنده طولانی‌تر شود، حرکت مورد انتظار بعدی قیمت پس از شکست حمایت یا مقاومت، بزرگتر خواهد بود.

برخی از الگوهای برگشتی:

  • الگوی سر و شانه، نشان‌دهنده دو حرکت کوچکتر قیمت است که دو طرف یک حرکت بزرگتر را در بر گرفته است.
  • الگوی سقف دوقلو، نشان‌دهنده یک موج افزایشی قیمت است که پس از نیز یک موج دیگر در تلاش برای شکستن مقاومت موج قبلی ناکام می‌ماند.
  • الگوی کف دوقلو، نشان‌دهنده یک موج کاهشی قیمت است که پس از آن یک موج کاهشی دیگر در تلاش برای شکستن حمایت موج قبلی ناکام می‌ماند.

الگوی سر و شانه

الگوی سر و شانه ممکن است در سقف بازار یا کف بازار شکل بگیرد. این الگو شامل سه موج است، یک موج اولیه که با موج دوم که از موج اول بزرگتر است ادامه پیدا می‌کند خرید روی حمایت در روند صعودی و در نهایت یک موج سوم که از موج دوم کوچکتر است تکمیل می‌شود.

با تشکیل الگوی سر و شانه در یک روند صعودی، ممکن است روند به نزولی تغییر کند. بالعکس، با تشکیل الگوی سر و شانه در روند نزولی، روند نزولی ممکن است به روند صعودی تغییر کند.

در الگوی سر و شانه، یک خط روند دارای شیب نزولی یا صعودی و یا حتی بدون شیب، را می‌توان با اتصال کف‌ها یا سقف‌ها ترسیم کرد.

با مشاهده تصویر زیر به درک بهتری از این الگو می‌رسید:

در حین تکمیل الگو، حجم معاملات معمولا کاهش می‌یابد و پس از شکسته شدن خط روند، حجم مانند سابق می‌شود.

الگوی کف و سقف دوقلو

الگوی کف و سقف دوقلو، نشان‌دهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن حمایت یا مقاومت داشته است. در مورد سقف دوقلو کع اغلب مواقع مشابه حرف M است، موج خرید روی حمایت در روند صعودی صعودی دوم در تلاش برای شکستن مقاومت قبلی ناکام می‌ماند و در نهایت به تغییر روند منجر می‌شود.

از سمت دیگر، کف دوقلو مشابه حرف W است و زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت تلاش می‌کند از سطح حمایت قبلی پایین‌تر روند ولی در اینکار موفق نمی‌شود. در نتیجه تکمیل این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت خود از روند نزولی به صعودی تبدیل می‌شود.

الگوی کف و سقف سه‌قلو

گاهی به جای دو سقف یا کف تقریبا برابر، سه سقف یا کف تشکیل می‌شود که به آن کف و سقف سه‌قلو می‌گویند. این الگو زیاد متداول نیست.

شکل‌گیری این الگو می‌تواند نشانه‌ی قدرتمندی از تغییر روند باشد.

الگوی سقف سه قلو

شکاف‌ها

شکاف یا Gap در تحلیل تکنیکال زمانی است که در نمودار قیمت، در بین دو بازه زمانی معاملاتی، یک فضای خالی به دلیل تفاوت عمده در مقدار افزایش یا کاهش قیمت ایجاد می‌شود.

برای مثال، یک سهم ممکن است در یک روز معاملاتی، در قیمت 500 تومان بسته و روز بعد با اختلاف زیاد در قیمت 535 تومان بازگشایی شود.

سه نوع شکاف عمده وجود دارد:

  • شکاف گسست (Breakaway gap)
  • شکاف فرار (runaway gap)
  • شکاف خستگی (exhaustion gap)

شکاف‌های گسست در ابتدای یک روند و شکاف‌های فرار در میانه یک روند تشکیل می‌شوند و شکاف‌های خستگی نشان از پایان قریب‌الوقوع یک روند دارند.

سخن آخر

الگوها اهمیت زیادی در تحلیل تکنیکال دارند ولی برای شناسایی آنها باید تمرین کنید و تجربه داشته باشید.

خیلی راحت می‌توان به گذشته نمودار نگاه کرد و این الگوها را شناسایی کرد ولی تا وقتی که الگو تکمیل نشده، شناسایی آن چندان ساده نیست.

راهنمای رسم خط روند (Trendline)

رسم خط روند

روند (Trend) اصطلاحی است در بازارهای مالی که تمایل کلی حرکت قیمت در یک بازار را مشخص می‌کند. در واقع روند از گرایش جامع قیمت حکایت دارد. شاید تشخیص روند، مهم‌ترین وظیفه و هدف یک تحلیلگر در تحلیل تکنیکال باشد. از این رو رسم خط روند بسیار اهمیت دارد. در این مقاله سعی شده تا با زبانی ساده روند قیمت و نحوه ترسیم خط روند آموزش داده شود.

خط روند چیست؟

خطوط روند (Trendlines) در بازارهای مالی، خطوط اُریبی هستند که بر نمودار ترسیم می‌شوند. این خطوط، نقاطی از داده‌ها را به هم متصل می‌کنند تا تشخیص روند بازار و تصور حرکات قیمت را برای تریدرها و چارتیست‌ها تسهیل ‌کنند.

خطوط روند یکی از اصلی‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال به حساب می‌آید. رسم خط روند به صورت گسترده‌ای در بازارهای سهام، ارز فیات، ابزار مشتقه و ارزهای دیجیتال به کار می‌رود.

خطوط روند اساساً شبیه به سطوح حمایت و مقاومت عمل می‌‌کنند، با این تفاوت که به جای خطوط افقی، از خطوطی مورب ساخته شده‌اند. از این رو می‌توانند شیبی مثبت یا منفی داشته باشد. معمولاً وقتی که شیب خط زیاد باشد، روند قوی‌تر خواهد بود.

رسم خط روند

می‌توانیم خطوط روند را به دو دستۀ اصلی تقسیم کنیم: روند صعودی (Uptrend) و روند نزولی (Downtrend). خط روند صعودی، همان‌طور که از اسمش برمی‌آید، از موقعیتی فروتر در نمودار، به جایگاهی بالاتر ترسیم می‌شود و دو یا چند نقطه را، همانند تصویر زیر، به هم متصل می‌سازد.

رسم خط روند

در تصویر بالا نمودار قیمت بیت کوین نمایش داده شده که خط سبز نمایانگر روندی صعودی است.

در مقابل، روند نزولی هم از جایگاهی فراتر به موقعیتی فروتر در نمودار رسم می‌شود و دو یا چند نقطه را به هم وصل می‌کند.

رسم خط روند

در تصویر بالا نیز خط قرمز نمایانگر روندی نزولی در قیمت بیت کوین است.

در نتیجه، تفاوت این دو نوع روند در انتخاب نقاطی است که برای ترسیم آنها استفاده می‌شود. رسم خط روند صعودی، با استفاده از پایین‌ترین نقاط خرید روی حمایت در روند صعودی نمودار انجام می‌شود (یعنی کف نمودار‌های شمعی در سطحی بالاتر تشکیل می‌شود). از طرف دیگر، رسم خط روند نزولی، با استفاد از بالاترین نقاط نمودار انجام می‌شود (یعنی سقف نمودار شمعی در سطحی پایین‌تر ایجاد می‌شود).

چگونه از خطوط روند استفاده کنیم؟

خط روند با توجه به فراز و فرود نمودار، قیمت روند غالب را اندکی به چالش می‌کشد، آن را می‌آزماید و با خود هم جهت می‌سازد. سپس برای پیش‌بینی سطوح مهم آینده امتداد می‌یابد. رسم خط روند ممکن است بارها انجام شود و مادامی که دچار شکست نشود، معتبر است.

با اینکه خطوط روند می‌توانند برای انواع داده‌های نموداری به کار بروند، اما معمولاً در نمودارهای مالی (بر اساس قیمت‌ بازار) مورد استفاده قرار می‌گیرند.

همچنین آنها اطلاعاتی از عرضه و تقاضا ارائه می‌دهند. خط روند صعودی، طبیعتاً بیانگر نیروی خرید فزاینده است (تقاضا بیشتر از عرضه است). خط روند نزولی نیز با افت پیوسته قیمت در ارتباط است ( عرضه بیشتر از تقاضا است).

حجم معاملات نیز می‌تواند در چنین تحلیل‌هایی منظور شود. به عنوان مثال اگر قیمت افزایش یابد اما حجم معاملات کاهش یابد یا نسبتا اندک باشد، ممکن است به اشتباه تصور شود که تقاضا در حال افزایش است.

همان طور که اشاره شد، از خطوط روند برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده می‌شود. این سطوح از مفاهیم اساسی و بسیار مهم تحلیل خرید روی حمایت در روند صعودی تکنیکال به شمار می‌روند. خط روند صعودی نمایانگر سطح حمایتی ست که بعید است قیمت به زیر آن برود. در مقابل، روند نزولی هم نشان‌دهندۀ سطح مقاومتی است که افزایش قیمت به بالای آن غیرمحتمل است.

به عبارت دیگر، هنگامی روند بازار غیرمعتبر است که سطوح حمایت و مقاومت به سمت پایین و بالا شکسته شوند. در بسیاری از موارد هنگامی که این سطوح اصلی در حفظ روند ناموفق باشند، بازار تمایل دارد جهت حرکت خود را تغییر دهد.

تحلیل تکنیکال همچنان عرصه‌ای ذهنی است و هر کس می‌تواند روش کاملاً متفاوتی برای رسم خط روند ارائه دهد. از این رو، ترکیب چندگانۀ تکنیک‌های تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال برای کاهش ریسک می‌تواند سودمند باشد.

رسم خط روند

ترسیم خطوط معتبر روند

از لحاظ فنی، خطوط روند می‌توانند هر دو نقطۀ روی نمودار را به هم متصل کنند. اما بسیاری از چارتیست‌ها اتفاق نظر دارند که استفاده از سه نقطه (یا بیشتر)، روند را معتبر می‌سازد. در برخی موارد استفاده از دو نقطه می‌تواند به معنی پتانسیل روند باشد و استفاده از سه نقطه نیز به عنوان آزمون اعتبار روند تلقی می‌شود.

در نتیجه هنگامی که قیمت، خط روند را در سه نوبت (یا بیشتر) لمس کند و نشکافد، روندی معتبر محسوب می‌شود. آزمون چندبارۀ خط روند ثابت می‌کند که روند مذکور صرفاً از نوسانات قیمت ناشی نشده است.

تنظیمات مقیاس در رسم خط روند

علاوه بر انتخاب تعداد نقاط کافی برای تشکیل روندی معتبر، لحاظ کردن تنظیمات مناسب نیز هنگام ترسیم خط روند حائز اهمیت است. تنظیمات مقیاس، مهم‌ترین بخش تنظیمات نمودار است.

مقیاس در نمودارهای مالی به نحوۀ نمایش تغییر قیمت مرتبط است. مقیاس عددی (Arithmetic) و مقیاس نیمه لگاریتمی (Semi-Logarithmic) رایج‌ترین مقیاس‌های موجود هستند. در نمودار عددی، تغییر قیمت بر حسب حرکات عمودی قیمت به موازات محور Y بیان می‌شود. حال آنکه در نمودار نیمه ‌لگاریتمی، تغییرات بر اساس درصد نمایش داده می‌شود.

برای مثال، در نمودار عددی، تغییر قیمت از 5 به 10 دلار همانند تغییر قیمت از 120 به 125 دلار است. اما در یک نمودار نیمه لگاریتمی افزایش 100% قیمت (از 5 به 10 دلار) مقدار بیشتری از نمودار را در مقایسه با افزایش 4% (120 به 125 دلار) اشغال می‌کند.

هنگام استفاده از خطوط روند باید به چه نکاتی توجه کنیم؟

هنگام ترسیم خط روند، توجه به تنظیمات مقیاس اهمیت دارد. هر نوع از نمودار ممکن است فراز و فرود متفاوتی در پی داشته باشد و در نتیجه به خط روندی متفاوت منجر شود.

انتخاب نقاطی که برای ترسیم خط روند به کار می‌روند، بر میزان نمایش دقیق چرخه‌های بازار و روند واقعی تأثیرگذار است و باعث می‌شود قدری ذهنی باشند.

برای مثال برخی از چارتیست‌ها خطوط روند را تنها بر اساس بدنۀ نمودار شمعی و بدون در نظر گرفتن فتیله‌ (Wicks) ترسیم می‌کنند و برخی دیگر ترجیح می‌دهند خطوط روند را با لحاظ کردن بالا و پایین فتیله‌ها ترسیم کنند.

در نتیجه اهمیت دارد از خطوط روند به همراه سایر ابزارهای نموداری و اندیکاتورهایی از قبیل ابرهای ایچیموکو، نوارهای بولینگر (BB)، مکدی (MACD)، شاخص RSI، و میانگین متحرک (MA) استفاده شود.

سخن پایانی

روند یک نمودار، گرایش کلی حرکت قیمت در یک نمودار را نشان می‌دهد که با اتصال دو یا چند نقطه به روی نمودار تشکیل می‌شود. اهمیت روند و تشخیص آن تا آنجا است که می‌توانیم آن را هدف اصلی تحلیلگر تکنیکال بدانیم.

روند‌ها سه دسته هستند: صعودی، نزولی و خنثی. خطوط روند در تمامی بازارهای مالی از جمله بازار رمزارزها به کار می‌روند. اهمیت دیگر خطوط روند در این است که می‌توان آنها را همچون سطوح مقاومت و حمایت در نظر گرفت.

برای ترسیم خط روند به یاد داشته باشید که با اتصال دو نقطه احتمال وجود روند تقویت می‌شود؛ حال آنکه با استفاده از سه نقطه اعتبار روند محرز می‌گردد. روندها آزمون می‌شوند و اگر دچار شکست نشوند اعتبارشان ثابت می‌شود.

اگر روند صعودی باشد، به معنی مازاد تقاضا است و اگر روند نزولی باشد، از افزونی عرضه بر تقاضا حکایت دارد. باید توجه داشته باشید که به تنهایی استفاده کردن از خطوط روند می‌تواند شما را دچار اشتباه کند. لذا پیشنهاد می‌گردد که همراه با آن از سایر ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال استفاده شود.

ترسیم خط روند در تحلیل تکنیکال

ترسیم خط روند

رسم خطوط روند یکی از مباحث مهم و پایه‌ای در تحلیل تکنیکال است که متاسفانه آنچنان که باید و شاید به درستی آموزش داده نشده است. در این مقاله سعی میکنیم ضمن آموزش ترسیم خط روند در تحلیل تکنیکال، به نکاتی جالبی در این زمینه اشاره خواهیم کرد که احتمالا در جایی به آنها اشاره نشده است و آخرین دستاوردهای تحلیلگران و اساتید تحلیل فنی در دنیا است. اگر به تحلیل تکنیکال سهام در بورس علاقه‌مند هستید این مقاله را از دست ندهید.

منظور از روند قیمت چیست؟

اگر به چارت سهام یا هر دارایی دیگر (مثل نمودار قیمت دلار، طلا، بیت کوین و …) نگاه کنید متوجه می‌شوید قیمت‌ها علاقه دارند در یک روند یا سیر مشخصی حرکت کنند.

درک این موضوع بسیار ساده است و تشخیص یک روند قیمتی در چارت چندان سخت نیست. به تصویر زیر نگاه کنید. به روند حرکت قیمت توجه کنید که چگونه در یک مسیر صعودی یا نزولی حرکت میکند.

روندها در قیمت

روندها در قیمت

همان طور که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید قیمت تمایل دارد در یک روند مشخص حرکت کند. باتوجه به شکل بالا میتوان انواع روند قیمتی را تعریف کرد.

انواع روند قیمتی

بر این اساس می‌توان گفت قیمت‌ها در حالت کلی در یکی از سه روند صعودی (با رنگ سبز مشخص شده است) یا در یک روند نزولی (با رنگ قرمز مشخص شده) و یا در یک روند خنثی (با رنگ سیاه مشخص شده است) حرکت می‌کنند. روندها در مقاطعی شیب بیشتری دارند در برخی مقاطع شیب کمتر و در نقاطی شاهد بازگشت روند از نزولی به صعودی و برعکس هستیم.

  • روند صعودی
  • روند نزولی
  • روند خنثی

خطوط روند در تحلیل تکنیکال

تحلیلگران تکنیکالی برای آنکه روند و سمت و سوی یک حرکت قیمتی را مشخص کنند سعی میکنند روندها را در چارت قیمت، با یک خط راست مشخص کنند. این خطوط فرضی که بر روی نمودار رسم میشوند به خط روند مشهور هستند. رسم خطوط روند اصولی دارد که در ادامه مفصلا درباره ان صحبت خواهیم کرد.

آموزش ترسیم خطوط روند

هدف از ترسیم خط روند بر روی نمودار این است که تحلیلگر بهتر بتواند روند قیمتی را مشاهده و بر اساس آن رفتار آتی قیمت را پیش بینی کند. برای ترسیم خطوط روند در تحلیل تکنیکال باید قله‌ها و یا دره‌های ایجاد شده بر روی نمودار را (نقاط پیوت) به یکدیگر متصل کنید. به تصویر زیر نگاه کنید.

خط روند

در تصویر بالا مشاهده می‌کنیم که سیر حرکت نمودار از نقطه A به بعد نزولی شده است و این موضوع با چشم کاملا مشخص است. حال فرض کنید می‌خواهیم برای این نمودار یک خط روند نزولی رسم کنیم. می‌توانیم با اتصال نقاط B، A و C و امتداد آن این خط روند نزولی را به سادگی رسم کرد که نتیجه آن را در تصویر زیر مشاهده می‌کنید.

2خط روند

خط روند نزولی

در اینجا توجه به چند نکته ضروری است:

در یک روند نزولی برای ترسیم خط روند نزولی باید حتما قله‌ها را به یکدیگر وصل کنید (مانند تصویر بالا) اما در یک روند صعودی برای ترسیم خط روند صعودی باید حتما دره‌ها را به یکدیگر متصل کنید (مانند تصویر زیر).

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

خط روند صعودی

خط روند صعودی

توجه کنید خط روند باید به گونه‌ای رسم شود که قیمت به سمت دیگر خط نفوذ نکرده باشد. برای مثال خط روند زیر اشتباه ترسیم شده است.

خطوط روند نزولی

ترسیم اشتباه خط روند

در تصویر بالا می‌بینیم که خط روند طوری رسم شده است که در نقطه B قیمت به سمت دیگر خط نفوذ کرده است. این اشتباه باعث می‌شود که طبق این تحلیل در E شاهد شکست خط روند نزولی باشیم (درباره شکست خطوط روند در ادامه توضیح خواهیم داد) در صورتی که اگر خط روند در این نمودار به درستی ترسیم میشد، قیمت همچنان زیر خط روند قرار دارد. در تصویر زیر ترسیم صحیح خط روند در چارت بالا را مشاهده‌ می‌کنید.

خط روند نزولی در تحلیل تکنیکال

می‌بینید که در نقطه‌ی E شکستی حاصل نشده است. البته توجه کنید سایه‌ی کندل‌ها اگر در خط روند نفوذ کنند قابل پذیرش است ولی بدنه کندل به هیچ عنوان نباید در خط روند ترسیم شده نفوذ کرده باشد.

همچنین توجه کنید برای ترسیم خطوط روند اتصال 2 نقطه (دو قله یا دو دره) کفایت می‌کند. اما هر چقدر تعداد نقاطی که به خط روند واکنش نشان داده است بیشتر باشد، آن خط روند از اعتبار بیشتری برخوردار است. هر چقدر اعتبار یک خط روند بیشتر باشد، در صورت شکست خط روند احتمال بیشتری وجود دارد که روند سهم تغییر کند.

شکست خط روند چیست؟

در صورتی که قیمت بتواند با یک کندل قوی از خط روند عبور کند و در آن سوی آن بسته شود اصطلاحا می‌گوییم خط روند شکسته شده است. توجه کنید قیمت باید بتواند چند کندل نیز در آن سمت خط روند خودش را تثبیت کند تا ما بتوانیم با قطعیت شکست خط روند را اعلام کنیم.

در تصویر زیر شکست خط روند را در نقطه A مشاهده می‌کنید.

شکست خط روند

در تصویر بالا می‌توانید مشاهده کنید که چگونه با شکست خط روند نزولی، روند سهم صعودی شده است. بنابراین شکست خط روند نزولی یک سهم می‌تواند موقعیت خوبی برای خرید سهم باشد. البته افراد مبتدی به محض دیدن یک شکست در خط روند به سرعت وارد معامله می‌شوند، در حالی که بسیاری پیش میآید که شکست فیک باشد (شکست فیک یا مصنوعی اصطلاحی برای شکستی است که روند را تغییر نمی‌دهد).

برای تشخیص شکست واقعی از شکست فیک باید صبر خرید روی حمایت در روند صعودی کرد. معمولا شکست‌ها با پولبک همراه هستند. در صورتی که پولبک تکمیل شود، افزایش حجم معاملات و افزایش قیمت میتواند نشانه این باشد که شکست واقعی است و میتواند یک سیگنال خرید تلقی شود. توجه کنید در این زمینه جزئیات زیادی وجود دارد که باید در یک مقاله جداگانه درباره ان صحبت کنیم.

چگونه می توان اعتبار یک خط روند را تعیین کنیم؟

در اینجا لازم است که درباره اعتبار خط روند کمی بیشتر صحبت کنیم. در وهله اول توجه کنید این خطوط فرضی هستند و الزامی ایجاد نمیکند که حتما همه چیز طبق این خط پیش برود. افراد مبتدی معمولا به این خطوط تعصب دارند در حالی واقعیت بازار چیز دیگری است. اعتبار خط روند معمولا به تعداد برگشت‌هایی که قیمت با برخورد به این خط داشته است بستگی دارد. همچنین طولانی تر بودن زمانی که خط روند صحت خود را حفظ کرده است باعث اعتبار بیشتر آن میشود.

توجه کنید خطوط روند همان سطوح حمایت و مقاومت دینامیکی هستند. برای اطلاعات بیشتر به مقاله خطوط حمایت و مقاومت در بورس مراجعه کنید.
بنابراین اگر در یک خط روند صعودی، قیمت تعداد دفعات بیشتری در این سطح حمایت شده باشد طبیعی است که اعتبار بیشتری دارد. برای خط روند نزولی (سطح مقاومت دینامیکی) نیز داستان به همین صورت است. به عنوان مثال، خط روندی که 5 خرید روی حمایت در روند صعودی مرتبه قیمت را لمس کرده و همچنان پایدار مانده بسیار مهم تر و معتبر تر از خط روندی است که تنها 3 مرتبه در برابر قیمت ایستادگی کرده است.

هر چقدر اعتبار خط روند بیشتر باشد شکست آن اهمیت بیشتری دارد. نکته بعدی که باید توجه کنید این است که پیوت‌های مینور اهمیت چندانی ندارند بلکه این پیوت‌ها ماژور هستند که به یک خط روند اعتبار بیشتری می‌بخشند. از این رو بهتر برای ترسیم خط روند به دره‌ها و قله‌های ماژور توجه بیشتری کنید.

آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.

تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.

نحوه ی ترسیم سطوح حمایت و مقاومت در نمودارها

سطوح حمایت (support) و مقاومت (resisitance) یک بخش اساسی از تحلیل تکنیکال هستند که برای تشخیص روند و اتخاذ تصمیمات معاملاتی برای حفظ سود یا جلوگیری از زیان مورد استفاده قرار می گیرند و ارائه دهنده ی نقاط اتصال کلیدی و مهمی هستند که در آنها نیروهای عرضه و تقاضا به هم می رسند. این سطوح روندها را مورد سنجش قرار می دهند و آنها را تایید می کنند و باید توسط هر معامله گری که تحلیل تکنیکال را بکار می برد برای تشخیص نقاط ورود یا خروج هر سهم و داشتن معاملات کم ریسک تر مورد استفاده قرار بگیرند.

این خطوط به سه دسته تقسیم می شوند: صعودی، نزولی و افقی. در یک تعریف کلی خط حمایت یا مقاومت افقی خطی است که از حداقل دو پیووت به صورت افقی عبور کند. تشکیل پیووتهای بیشتر روی این خط اعتبار آن را افزایش می دهد. اگر خط از قیمتها بالاتر باشد به آن مقاومت و اگر پایین تر باشد به آن حمایت گفته می شود.

در بازارهای مالی عرضه با کاهش قیمت ها و فروش هم ردیف است و تقاضا نیز با افزایش قیمت ها و خرید. به عبارتی هرگاه تقاضا افزایش یابد قیمتها بالا می روند و هرگاه عرضه افزایش یابد قیمتها پایین می آیند. از طرفی هرگاه عرضه و تقاضا برابر باشند، قیمتها همگام با زیاد و کم شدن خریداران و فروشندگان به کندی بالا و پایین می رود و بازار حالتی پایدار به خود می گیرد.

حمایت سطحی از قیمت است که سهم در آن سطح برای خرید جذاب است و پس از رسیدن قیمت به این خط احتمالا با افزایش قیمت مواجه خواهیم شد. در این سطح تقاضا آنقدر زیاد می شود که از سقوط بیشتر قیمت جلوگیری می کند. حمایت پایین ترین نقطه در یک موج نزولی است. پس در سطح حمایت انتظار می رود فشار تقاضا و تمایل به خرید، از فشار عرضه و تمایل به فروش بیشتر شود. یعنی زمانی که قیمت به سطح حمایت می رسد، تقاضا معمولا بیشتر از عرضه می شود و از سقوط قیمت به زیر سطح حمایت جلوگیری می کند. به همین دلیل قیمت ها معمولا دیگر بیشتر از این سطح کاهش نمی یابند بلکه دوباره افزایش پیدا می کنند. ولی سطوح حمایت دائمی و قطعی نیستند و گاهی ممکن است یک سطح حمایت شکسته شود.

سطح حمایت توسط خطی نشان داده می شود که نقاط کف قیمتی در گذشته را به هم وصل می کند و از اتصال و امتداد نقاط حمایت در یک راستا ایجاد می شود. این خط بسته به روند اصلی (صعودی یا نزولی) می تواند توسط یک خط افقی یا یک خط شیبدار نشان داده شود. سقوط قیمت به زیر این خط نشان دهنده ی افزایش فشار فروشندگان و تمایل جدید به فروش و یا انگیزه ی کمتر برای خرید است. شکست خط حمایت و کف های جدید قیمت نشان می دهند که فروشندگان توقعات خود را پایین آورده اند و حاضرند آن دارایی یا سهام را باز هم به قیمتهای کمتری بفروشند. وقتی خط حمایتی شکسته می شود، باید یک خط حمایت جدید در سطح پایین تری ایجاد شود.

سطح مقاومت از اتصال و امتداد اوج های قیمتی و یا همان نقاط مقاومت ایجاد می شود. سطح مقاومت بسته به روند اصلی می تواند توسط یک خط افقی یا یک خط شیبدار نشان داده شود و افزایش قیمت به بالای این خط نشان دهنده ی بیشتر شدن تقاضا از عرضه و یک تمایل جدید به خرید و یا انگیزه ی کمتر برای فروش است. مقاومت سطحی از قیمت است که در آن فروش آنقدر قوی باشد که از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری کند. هنگامی که قیمت به سمت سطح مقاومت بالا می رود، فروشندگان به فروش راغب تر می شوند و خریداران تمایل کمتری به خرید پیدا می کنند. زمانی که قیمت به این سطح می رسد، فشار عرضه و تمایل سهامداران به فروش سهم، از فشار تقاضا و تمایل به خرید سهم بیشتر می شود و در نتیجه قیمتها دوباره کاهش می یابند. شکست خط مقاومت و اوج های جدید قیمت نشان می دهد که خریداران توقعات خود را بالا برده اند و حاضرند باز هم آن دارایی یا سهام را در قیمتهای بالاتر خریداری کنند. سطوح مقاومت نیز دائمی نیستند و همواره احتمال شکسته شدن آنها وجود دارد.

در یک روند صعودی هر سطح حمایت بالاتر از سطح حمایت قبلی، و هر سطح مقاومت نبز بالاتر از سطح مقاومت قبلی باید باشد تا روند صعودی ادامه پیدا کند. برعکس در خطوط روند نزولی اگر هر سطح حمایت پایین تر از سطح حمایت قبلی، و نیز هر سطح مقاومت پایین تر از سطح مقاومت قبل باشد، روند نزولی ادامه خواهد داشت.

همانطور که قبلا هم اشاره کردیم خطوط حمایت و مقاومت همیشگی نیستند و ممکن است شکسته بشوند. سطوح حمایت و مقاومت می توانند به همدیگر تبدیل شوند. مثلا ممکن است قیمت یک سهم به پایین تر از کف قیمتی نزول کند و فروشنده ها حاضر بشوند در قیمتهایی زیر خط حمایت هم سهمشان را بفروشند و خریدارها نیز تمایل به خرید سهم در قیمتهای پایین تر داشته باشند. در این مواقع خط حمایت شکسته می شود و کف ها به سقف و خطوط حمایت به خطوط مقاومت تبدیل می شوند. همچنین گاهی خریدارها حاضر به خرید سهم در قیمتهای بالاتر هستند زیرا بر این باورند که سهم باز هم رشد خواهد کرد. در نتیجه قیمتها بالاتر می رود. همچنین کسانی که سهم دارند هم تصمیم به سیو سود در قیمتهای بالاتر می گیرند. در این حالت مقاومت شکسته می شود و سقفها به کف و خطوط مقاومت به حمایت تبدیل می شوند. به بیان ساده تر شکست خط حمایت به معنای پیروزی عرضه و در نتیجه نزول قیمت در بازار است و به همین ترتیب شکست خط مقاومت نیز به معنای پیروزی تقاضا و صعود قیمتها در بازار می باشد.

همانطور که در شکل بالا مشاهده می کنید هرگاه قیمت به بالای سطح مقاومت نفوذ می کند، سطح مقاومت شکسته شده می تواند تبدیل به سطح حمایت جدید شود. و هرگاه قیمت به زیر سطح حمایت نفوذ کند، سطح حمایت شکسته شده می تواند به مقاومت جدید تبدیل شود.

اگر خط حمایت یا مقاومتی هیچگاه شکسته نشده باشد اعتبار بیشتری نسبت به خطوطی دارد که قبلا شکسته شده اند.

در انتها می خواهیم توضیح مختصری راجع به دو اصطلاح مهم در تحلیل های تکنیکال بدهیم: پولبک و برک اوت.

پولبک (pull back) در لغت به معنای بازگشت و عقبنشینی ست که به بوسه ی خداحافظی نیز معروف است. در این حالت روند بعد از شکست سطح حمایت یا مقاومت یک بار دیگر به سطح شکسته شده باز می گردد و شاهد رشد تا ناحیه ی بعدی هستیم. یعنی نمودار خط روند شکسته می شود و بعد از کمی حرکت از خط روند دور می شود و دوباره بر می گردد و باز برخورد صورت می گیرد. به اصطلاح گفته می شود یک پولبک به مقاومت و یا حمایت شکسته شده رخ داده است. دلیل این پدیده این است که مثلا در پولبک به مقاومت شکسته اکثر خریداران بعد از شکست خط مقاومت تمامی خریدهای خود را انجام می دهند. بعد از مدتی دیگر خریداری در بازار وجود ندارد زیرا همه منتظر ادامه ی روند هستند. تقاضا در بازار کم و در نتیجه روند ضعیف می شود. در این نقطه مقاومت شکسته شده تبدیل به حمایت می شود و پس از پولبک انتظار رشد سهم را داریم. پولبک جریان طبیعی قیمت را نمایان می سازد و باعث جلوگیری از ورود زودهنگام می شود.

سه نوع پولبک داریم: پولبک عادی، خارجی و داخلی.

در پولبک عادی قیمت پس از عبور از مقاومت و تبدیل آن به حمایت، به حمایت جدید برخورد می کند و به صورت موج صعودی به روند خود ادامه می دهد.

در پولبک خارجی قیمت بازگشت مختصری دارد ولی قبل از اینکه به سطح حمایت برسد به روند صعودی خود ادامه می دهد. این پولبک خیلی قوی است و نشان از افزایش تقاضا و پتانسیل رشد دارد.

در پولبک داخلی قیمت تا زیر سطح حمایت پایین می آید و سپس با شکستن مقاومت به روند صعودی خود ادامه می دهد.

اصطلاح مهم بعدی break out است و به معنای شکست یک خط مقاومت یا حمایت می باشد که در آن روندی به یک خط مقاومت یا حمایت برخورد می کند و خط را می شکند. اکثر تریدرها با بریک آوت ، خصوصا در معاملاتی که بازه ی زمانی کوتاهی دارند سود خوبی بدست می آورند.

false break out یعنی قیمت خط حمایت یا مقاومت شکسته می شود و به سمت دیگر خط می رود و تثبیت می شود. بریک آوت صعودی که در آن خط مقاومت شکسته می شود به این معناست که احتمالا قیمت روند صعودی خود را شروع کرده است.

در برخورد با خطوط حمایت هرگاه کندلها چند مرتبه به خطوط حمایت برخورد کنند و هر بار یک های پایین تر ساخنه شود، نشان دهنده ی این است که قدرت روند نزولی افزایش یافته و خط حمایت خواهد شکست. در این حالت اگر بدنه خرید روی حمایت در روند صعودی ی کندل دوم کاملا زیر خط حمایت قرار بگیرد بریک آوت معتبرتر است.

خط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

برای تحلیلی تکنیکال نیاز است که ابزارها، اصطلاحات و قوانین خاصی که در بازار بورس حکم فرما هستند را بشناسیم.

در واقع این ابزارها و اصطلاحات ابتدایی ترین چهار چوب هایی است که یک تحلیل گر از آن ها جهت تحلیل و بررسی یک نماد استفاده می کند.

خط حمایت و مقاومت، کندل ها، انواع اندیکاتورها و اسیلاتورها و … همگی از جمله ابزارهایی هستند که به کمک تحلیل گران آمده است تا بتوانند به کمک آن به معامله بپردازند و بتوانند تشخیص دهند که چه زمانی از یک سهم خارج و یا به آن وارد شوند.

یکی از این اصطلاحات و قوانین مشخص شده خطوط حمایتی و مقاومتی در نمودارها هستند.

خط حمایت و مقاومت بسته به اینکه در چه تایم فریمی تشکیل شده باشد، تعداد برخورد نمودار قیمتی با این خطوط به چه صورت است و مواردی از این قبیل دارای اعتبار متفاوتی است.

در صورتی که خط حمایت و مقاومت به وجود آمده برای تایم فریم های مختلف روی هم قرار بگیرند نشان دهنده اعتبار بالای آن خط است.

خط مقاومت چیست؟

خط مقاومت به خطی گفته می شود که در مقابل افزایش قیمت یک سهم از خود مقاومت نشان داده و یا به عبارت دیگر مانع افزایش قیمت می شود.

هنگامی که شنیده می شود که می گویند خط مقاومت شکسته شد به این معناست که قیمت توانسته است از خط مقاومتی عبور کند و مجددا افزایش یابد.

در واقع شکسته شدن خط مقاومتی برای سرمایه گذاران نوید بخش این است که این نماد با قدرت در حال افزایش قیمت است.

خط حمایت چیست؟

این خط دقیقا بر خلاف خط مقاومت عمل می کند و به خطی گفته می شود که از قیمت یک سهم در جهت کاهش آن جلوگیری می کند. به عبارت دیگر وظیفه خطوط حمایتی همان گونه که از اسم آن نیز مشخص است حمایت کردن از قیمت یک سهم است.

با توجه به خطوط حمایتی سهامدار می داند که اگر قیمت یک سهم در حال کاهش باشد با برخورد به خط حمایتی مجددا بر می گردد و افزایش قیمت سهم شروع می شود.

با این وجود اگر خط حمایتی شکسته شود، به این معنا است که شدت کاهش قیمت و ارزش آن سهم به حدی بوده است که توانسته بر خط حمایتی غلبه و از آن عبور کند.

تعیین کردن خطوط حمایتی و مقاومتی در یک نمودار

خط حمایت و مقاومت با دو نقطه تعیین می شوند.

خطوط حمایت از به هم پیوستن و یا وصل کردن نقاط مینیمم و یا دره ها به وجود می آیند و خطوط مقاومت از به هم پیوستن قله ها و یا نقاط ماکزیمم در نمودار قیمتی.

هر چقدر که تعداد نقاط قله ای که به هم وصل می شوند بیشتر باشد خط مقاومتی مورد نظر قوی تر و اعتبار آن بیشتر است. در مورد نقاط دره ای نیز همین موضوع برقرار است.

منظور از اعتبار بیشتر این است که در برخورد نمودار به آن خطوط تا چه اندازه احتمال دارد که آن خط را بشکند و یا با برخورد به خط برگشت قیمت رخ دهد.

خط روندهای صعودی و نزولی

خط روند با دو نقطه قابل ترسیم است و در صورتی که سه نقطه یک خط روند را به وجود بیاورند به نوعی تایید بر وجود خط روند است.

در صورتی که خط روند طولانی باشد (از نظر زمانی) و یا تعداد دفعات بیشتری نمودار قیمت به آن برخورد کرده باشد اعتبار آن نیز به همان میزان بیشتر است.

خط روند صعودی:

از به هم پیوستن نقاط ماکزیمم و یا قله ها به هم به وجود می آید. تفاوت آن با خطوط مقاومتی چیست؟

در خط روند صعودی قله ها نسبت به یکدیگر در ارتفاع بالاتری قرار دارند و یا به عبارت دیگر هر قله از قله قبل از خود بالاتر است. خط روند صعودی با محور افقی نمودار قیمت دارای زاویه مثبت است.

خط روند نزولی:

خط روند نزولی مانند خطوط حمایتی از به هم پیوستن نقاط مینیمم و یا دره ها حاصل می شوند با این تفاوت که دره ها نسبت به یکدیگر پایین تر هستند و خط روند با نمودار قیمتی شیب منفی (زاویه منفی) می سازد.

تغییر نقش در خطوط حمایت و مقاومت

از نکات جالب توجه در مورد خطوط مقاومت و حمایت این است که نقش آن ها در نمودار تغییر می یابد.

این تغییر نقش هنگامی رخ می دهد که شکست رخ دهد و یا به عبارت دیگر نمودار قیمت اگر از خط حمایت و مقاومت رد شود باعث می شود که نقش آن خط تغییر یابد.

هنگامی که نمودار قیمتی خط مقاومت را می شکند، خط مقاومت به حمایت تبدیل می شود و هنگامی که نمودار قیمتی خط حمایت را می شکند، خط حمایتی به خط مقاومتی تبدیل می شود.

به بیان ساده تر اگر نمودار قیمتی یک نماد موفق شود که خط مقاومتی را رد کند، به این معناست که قرار است از آن لحظه به بعد روی آن خط نقاط دره تشکیل شود و نه قله و به همین دلیل است که نقش آن به خط حمایت تبدیل می شود.

حمایت و مقاومت افقی

در شکل بالا همانگونه که مشاهده می کنید خطوط مقاومت از به هم پیوستن قله ها و خطوط حمایت از به هم پیوستن دره ها به خرید روی حمایت در روند صعودی وجود آمده اند.

حداقل نقاطی که توسط آن ها می توان خط حمایت و مقاومت را ترسیم کرد دو نقطه است اما در این تصویر با اتصال بیش از دو نقطه خطوط به وجود آمده اند و به آن ها اعتبار بخشیده است.

نمودار قیمتی در ابتدا و در سمت چپ سه بار به خط حمایت برخورد کرده است و هر بار که خط مقاومت برخورد کرده موفق نشده است که از آن عبور کند و مجددا به نزول قیمتی داشته است.

در چهارمین باری که این نمودار به خط مقاومت برخورد می کند از آن عبور کرده و یا به اصطلاح خط مقاومت شکسته می شود، شکسته شدن خط مقاومت در آن لحظه باعث شده که خط مقاومت به حمایت تبدیل شود و همان گونه که در تصویر نیز مشخص است نمودار قیمتی با خط حمایتی به وجود آمده دو بار برخورد داشته است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.