فصل سرد کاسبی در بازار پوشاک| مردم به البسه دستدوم روی آوردند
مشهد- آزادسازی قیمت مواد غذایی حالا تأثیر خود را بر روی بازار پوشاک هم نشان میدهد و به دلیل ضعیف شدن اقتصاد خانوادهها لذا در این فصل سرد از سال اما هنوز بازار پوشاک زمستانی گرم نشده است.
بازار؛ گروه استانها: گرانی اقلام اساسی و موردنیاز خانوادهها مانند مواد غذایی کار را به آنجا رسانده که بسیاری از شهروندان بنا بر گفته خودشان دیگر زورشان به خرید لباسهای نو زمستانی با این قیمتها نمیرسد.
برای بررسی وضعیت بازار پوشاک سری به بازارهای اصلی شهر مشهد میزنیم.در بازار جنت بهعنوان یکی از بازارهای قدیمی خبر چندانی از مشتری نیست و با اینکه ویترینها از حالت تابستانی به سمت پوشاک زمستانه و پائیزه تغییر دکور دادند اما مشتری در بازار مشاهده نمی شود.
از امید دهقانپور یکی از فروشندگان البسه در این بازار قیمت کاپشنهای زمستانه را جویا میشویم اما معمولیترین و ارزانترین کاپشن در این فروشگاه ۷۰۰ هزار تومان قیمت دارد و نوع مرغوب آن را که البته تولید داخل نیز هم هست باقیمت یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان میتوان خریداری کرد.
شلوارهای جین هم از قیمتهای ۵۰۰ هزار تومان تا ۹۰۰ هزار تومان تفاوت قیمت دارد و بافتهای زمستانه نیز که به قول خودش تا دو سال پیش ۷۰ تا ۱۶۰ هزار تومان قیمت داشتند حالا از پایه ۳۰۰ هزار تومان بسته به نوع بافت شروعشده و به قیمتهای ۷۵۰ تا یکمیلیون تومان هم ختم میشود.
وی میگوید: بسیاری از کسبه همزمان با آمدن کرونا کار خود را از دست دادند و اگرچه با رفع محدودیتها و سرازیر شدن مسافرها بازار توانست از رکود خارج شود اما واقعیت این است که گرانی اجازه خرید به مردم را نمیدهد و فروش بسیار کم شده است.
این فروشنده با انگشت بازارچههای روبرو را نشان میدهد و میگوید: تا دو سال پیش تمام زیرزمین این بازارچهها نیز مملو از مشتری و مغازه و فروشگاه بود اما حالا همگی خالی بوده و برای فروش گذاشتهشده است.
بازار گرم البسه دستدوم
اگرچه بازار پوشاک در خیابانهای اصلی و بازارهای مرکزی مشهد سرد است اما بازار پوشاک دستدوم در کوچهپسکوچههای پیرامون حرم رضوی و محلههایی مانند «گلشهر» گرم است.گرانی پوشاک نو این روزها موجب شده تا بازار پوشاک دستدوم رونق بیشتری داشته باشد اگرچه که برخی خریداران در این بازارهای تاناکورایی هم از گرانی قیمتها گلایه دارند.
حسین یکی از فروشندگان البسه در کوچه عباسقلی خان در گفتوگو با بازار میگوید: البسه دستدوم هم با گرانی «روپیه» دستخوش تحولات و گرانی میشود.
وی به ما میگوید: تا سال گذشته این بستههای بزرگ لباس را از زاهدان به قیمت ۳ میلیون تومان خریداری میکردیم و تقریباً هر لباس بافتنی حدود ۳۰ الی ۴۰ هزار تومان برای ما آب میخورد اما این بستهها در حال حاضر دو برابر شده است و لذا برای ما نیز گران تمام میشود.
این فروشنده البسه دست دوم بابیان اینکه با اینحال لباس دستدوم مشتری زیادی دارد بیان میکند: این لباسها خارجی هستند لذا دوام بیشتری داشته و از تنوع مدلی بهتری برخوردار هستند لذا مشتری ترجیح میدهد که این البسه را خریداری کند.
وی بابیان اینکه پایه کاپشنهای خارجی دستدوم از ۳۰۰ هزار تومان شروع و تا ۵۰۰ هزار تومان به فروش میرسد میگوید: همین کاپشن دوخت ایران را باید دو برابر قیمت از بازار تهیه کرد درحالیکه کیفیت این جنس را هم ندارد.
حسین بابیان اینکه قیمت یک دست بادگیر ورزشی ایرانی به ۵۰۰ هزار تومان و نوع مرغوب آن به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان در بازار رسیده است میافزاید این در حالی است که نمونه خارجی آن را میتوان با ۲۰۰ هزار تومان خریداری کرد و لذا این بازار همیشه رونق خودش را دارد.
ریزش واحدهای صنفی
کاهش قدرت خرید و رشد قیمتها حالا شرایط بازار را حسابی عوض کرده است. به گفته رئیس اتحادیه فروشندگان پوشاک مشهد به دلیل رشد قیمتها و کاهش قدرت خرید مردم، تقاضای خرید پوشاک دستدوم هم نسبت به گذشته بالاتر رفته است اما این تنها عارضه گرانیهای اخیر نیست زیرا بسیاری از تولیدکنندگان ناچار به تولید محصولات ارزانقیمت باکیفیتهای پایین شدهاند چراکه بسیاری از مردم توان خرید اجناس باکیفیت گرانقیمت را ندارند.
سید لسان طوسی در گفتوگو با بازار بابیان اینکه بازار پوشاک با ریزش مشتری و همچنین واحدهای صنفی روبرو شده است اظهار میکند: متأسفانه به دلیل بر هم خوردن عرضه و تقاضا و کوچکتر شدن سبد اقتصادی خانوادهها شاهد ریزش مشتری هستیم.
وی میگوید: استیجاری بودن بیش از ۶۰ درصد از واحدهای صنفی و عدم توازن درآمد و هزینه و ورشکستگی تعدادی از همین فروشگاهها همه و همه به رکود دامن زده و باعث جمعآوری و ابطال پروانه تعدادی از این واحدهای صنفی شده است.
طوسی در پاسخ به این سؤال که چند واحد صنفی در مشهد فعالیت داشته چه جمعیتی را به خود مشغول کرده است اظهار میکند: در مشهد تعداد ۱۲ هزار نفر عضو اتحادیه پوشاک هستند که از این رقم ۱۰ هزار نفر بهصورت عضو ثابت و عضویت دو هزار نفر در دست اقدام بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ است.
وی عنوان میکند: در حال حاضر فروش پوشاک زمستان آغازشده و تقریباً بیشتر فروشگاهها، لباس زمستانی تهیهکردهاند اما افزایش نرخ تمامشده پوشاک به دلیل افزایش نرخ ارز باعث کاهش توان خرید مردم شده است.
افزایش هزینهها
رئیس اتحادیه فروشندگان پوشاک مشهد یکی دیگر از عوامل کاهش رونق بازار پوشاک تغییر اولویت خرید مردم عنوان کرده و میگوید: خرید لباس در سبد خانوار از اولویت دوم و سوم به اولویت دهم تغییر پیداکرده است و لذا هماکنون وضعیت اقتصادی خیلی مناسب نیست و با توجه به افزایش قیمت کالاها تقاضا نیز کاهش پیداکرده است.
وی بیان میکند: مجموعهای از عوامل مانند افزایش مالیات، افزایش قیمت نخ و پنبه، افزایش اجارهبها و. باعث افزایش نرخ پوشاک در بازار شده است.
طوسی بیان می کند: همچنین علیرغم افزایش ۲۵ الی ۴۰ درصدی نرخ اجارهبها برخی از صاحبان واحدهای تجاری اجاره را بیحسابوکتاب افزایش دادهاند؛ این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم بیش از ۶۰درصد از واحدهای صنفی در مشهد استیجاری است.
وی بابیان اینکه شرایط رکود موجب شده تا بسیاری از واحدهای صنفی از این کار دست کشیده و نسبت به تعطیلی واحد صنفی خود اقدام کنند بیان میکند: اجاره واحدهای صنفی، هزینه کارگر، هزینههای آب و برق و گاز و همچنین مالیات و بیمه همگی به چشم فزایندهای افزایشیافته است لذا دخل خرج بسیاری از واحدهای صنفی با یکدیگر همخوانی نداشته این موضوع موجب شده تا افزون بر ۳۰ درصد واحدهای صنفی پوشاک امسال از این شغل کنارهگیری کنند.
چگونه یک مدیر مالی شویم؟
با توجه به اینکه روز به روز به تعداد شرکتهایی که علاقه دارند فعالیت خود را به دیگر کشورها گسترش دهند افزوده میشود، نیاز به داشتن یک مدیر مالی عالی و زبده نیز بیشتر از گذشته حس میشود.
مدیران مالی و یا Accountant مسئولیت سلامت مالی یک سازمان را بر عهده دارند و فارغ از وضعیت اقتصادی که بر جامعه حکم فرماست، رشد شرکت کاملا به وجود آنها بستگی دارد. از همگام شدن با پیشرفت تکنولوژیکی تا نظارت کامل بر امور مالی در شرکت، همگی جزء وظایف یک مدیر مالی شایسته است که باعث میشود شرکتی پیشرفت کند.
شغل مدیر مالی چیست؟
به طور خلاصه، مدیر مالی مسئول سلامت مالی یک سازمان است. او گزارشهای مربوط به مسائل مالی و فعالیتهای سرمایه گذاری مستقیم را تهیه میکند و در راستای اهداف مالی بلند مدت سازمان خود، استراتژی و برنامه ارائه میدهد. فعالیت مدیران مالی در شرکتهای مختلف، از جمله بانکها و شرکتهای بیمه است که اعداد و ارقام در آنها حرف اول را میزنند.
مدیران مالی به هیات مدیره در تصمیم گیریهایی که در سازمان تاثیرگذار هستند و به توانایی تحلیل نیاز دارند، کمک میکنند.
گذشته از کار با اعداد و ارقام، مدیران مالی باید به سایر اعضای سازمان خود نیز کمک کنند تا بتوانند به راحتی از پس گزارشهای پیچیده بربیایند.
کار مدیر مالی چیست؟
کار مدیر مالی چیست؟
مهمترین کار مدیر مالی همگام شدن با پیشرفت تکنولوژی و فناوری است، که باعث کم شدن زمان ارائه گزارش در شرکتها و سازمانها میشود.
در قدیم مسئولیت اصلی مدیران مالی، نظارت بر امور مالی شرکتها و سازمانها بوده است. اما در حال حاضر آنها بیشتر تجزیه و تحلیل دادهها را انجام میدهند و به مدیران ارشد درباره راههای افزایش سود ایده میدهند. آنها اغلب به صورت تیمی فعالیت میکنند و بسیاری آنها را به عنوان مشاور مدیران ارشد میشناسند.
کارهایی که مدیران مالی به طور معمول انجام میدهند، شامل موارد زیر میشود:
- تهیه صورتحسابهای مالی، گزارش فعالیتهای تجاری و ارائه پیش بینیهای مالی
- نظارت بر جزء به جزء مسائل مالی سازمان، برای مطمئن شدن از رعایت تمام و کمال قانون
- نظارت بر کارمندانی که کار ارائه گزارش مالی و برنامه ریزیهای مربوط به بودجه را انجام میدهند
- مرور کردن گزارشهای مالی شرکت و ارائه راهکارهایی در راستای کاهش هزینهها
- تجزیه و تحلیل بازار برای پیدا کردن فرصتهایی برای توسعه و پیشرفت
- کمک به مدیریت در تصمیم گیریهای مالی
مدیران مالی همچنین کارهایی که مختص هر سازمان یا صنعت است، را نیز انجام میدهند. به عنوان مثال، مدیران مالی دولت باید در امور تخصیص بودجه و فرآیندهای برنامه ریزی آن مهارت داشته باشند و مدیران مالی که در سازمانهای بهداشتی فعالیت میکنند، باید در مورد موضوعات مربوط به امور مالی بیمه و سلامت آگاهی داشته باشند. علاوه بر این، مدیران مالی باید از قوانین و مقررات ویژه مالیاتی که بر صنعت آنها تأثیر میگذارد، خبر داشته باشند.
مدیر مالی در کجا کار میکند؟
مدیران مالی با مدیران ارشد و بخشهایی که اطلاعات، اعداد و ارقام مورد نیاز مدیران مالی را تهیه میکنند، به صورت نزدیک همکاری میکنند. آنها میتوانند در بسیاری از سازمانهای مختلف از جمله بخشهای دولتی و خصوصی مانند شرکتهای چند ملیتی، خرده فروشان، مؤسسات مالی، بانکها، خیریهها، شرکتهای تولیدی، دانشگاهها و مشاغل عمومی مشغول به کار شوند.
مهارتهای یک مدیر مالی حرفه ای چیست؟
مهارتهایی که یک مدیر مالی دارد، میتواند به او در اجرای صحیح کارها کمک کند. مدیر مالی ماهر میتواند در معاملات مالی یک شرکت، تجزیه و تحلیل بودجه و محاسبه بازگشت سرمایه (ROI) و همچنین تصمیم گیری در مورد خرید و میزان حقوق کارکنان نظارت کند. مدیران مالی برای افزایش سود و کاهش ضرر در سازمانها و شرکتها، به صورت کاملا حرفهای و دقیق سراغ تجزیه و تحلیل دادهها میروند و پیشنهادهای استراتژیک ارائه میدهند. یک مدیر مالی خوب میتواند در اجرای نقشها و مسئولیتهای خود، مهارتهای بسیاری داشته باشد.
مدیر مالی میتواند:
- گردش مالی شرکت و سازمان را به خوبی درک و آنالیز کند.
- دادههای مالی را تجزیه و تحلیل کند.
- درآمد و هزینههای آینده را پیش بینی کند.
- مفاد قرارداد را بفهمد و از آنها در استخدام نیرو استفاده کنید.
- بر فروشندگان یا قراردادهای دولتی نظارت کند.
- تمام سیاستهای آورده شده در قرارداد را اجرایی کند.
- سیستمهای مدیریت مالی را، امن کند.
- از ریاضیات پیشرفته در کار خود استفاده کند.
- نرم افزارهای آماری و مالی را درک و از آنها استفاده کند.
نمونههایی از مهارتهای یک مدیر مالی خوب
مدیران مالی در طول دوران تحصیل، کار و حتی مسئولیتهای روزانه خود، مهارتهای بسیاری به دست میآورند. مدیران مالی موفق میتوانند هم در دوران کاری و هم با تلاش خود، مهارتهای زیر را به دست آوردند.
- رهبری
- حل مسئله
- ارتباطات
- تحلیل بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ و بررسی
- برقراری ارتباط
- ریاضی
- توجه به جزئیات
- سازماندهی
- امور فنی
- توانایی کار به صورت مستقل
رهبری
مدیران مالی به عنوان جزئی از تیم مالی، با دیگر افراد سازمان همکاری مستقیمی دارند و به طور کلی پایه و اساس تیمهای مالی هستند. مدیران مالی در سازمانها، با اعتماد به نفس بالا و با استفاده از تواناییهای خود در مسیر پیشرفت و افزایش بهرهوری هر سازمانی قدم برمیدارند. رهبران کاربلد، توانایی هدایت دیگران، تیم و همچنین تفویض وظایف دارند. مدیران مالی خوب با داشتن مهارت رهبری، مسئولیت تمام مسائل مالی شرکت را بر عهده میگیرند و راهکارهایی مؤثر برای افزایش اعتماد بین اعضای سازمان ارائه میدهند.
حل مسئله: مهارت مدیر مالی
حل مسئله
یک مدیر مالی خوب، چه در حال تجزیه تحلیل بودجه شرکت باشد و چه در حال محاسبه ریسک سرمایه گذاری، در هر حال باید در یافتن راه حلها و اجرای آنها بسیار مهارت داشته باشد. مدیران مالی درک عمیقی از اهداف مالی شرکت دارند و راههای مؤثر برای دستیابی به آن اهداف را بدون ریسک و خطر کردن پیدا میکنند.
ارتباطات
از آنجایی که درک اطلاعات و اسناد مالی پیچیده هر شرکت کار هر کسی نیست، این مدیران مالی هستند بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ که با مهارت بالا در برقراری ارتباطات کلامی و شفاهی میتوانند این موضوعات را درک کنند. مدیران مالی قادر به ارائه فرمولها یا تجزیه و تحلیلهای پیچیده هستند، تا بتوانند با استفاده از این مهارت اطلاعات و آمار را به درستی در اختیار مدیران ارشد دهند. مدیران مالی ممکن است با بسیاری از شرکتها و ادارات دولتی همکاری کنند و امکان تغییر در شیوه ارتباطی برای انتقال آسان اطلاعات، مهارتی حیاتی برای آنها به شمار میآید.
تحلیل و بررسی
به عنوان مدیر بخش مالی، این طبیعی است که مهارت تجزیه و تحلیل قوی داشته باشید. مدیران مالی موفق، به منظور ارائه یک تجزیه تحلیل جامع و قابل فهم، به تمام جزئیات آماری بسیار اهمیت میدهند. مدیران مالی هنگام نوشتن قراردادها، مشخص کردن بودجه و پیش بینی سود و ضرر سازمان یا شرکت، از مهارت تحلیلی خود استفاده میکنند.
برقراری ارتباط
مدیران مالی، برای حل مشکلات باید با اعضای تیم مالی و دیگر افراد سازمان همکاری کنند. آنها ممکن است بر کار تمام اعضای تیم نظارت داشته باشند و از نزدیک با آنها ارتباط برقرار کند. مدیران مالی موفق توانایی برقراری ارتباط با اعضای سازمان را دارند و با تشویق تیم، کاری میکنند که راندمان افراد بالاتر برود و در نتیجه محاسبات و تجزیه تحلیلها با دقت بیشتری انجام شوند.
نگاه صفر و صدی در تجارت انرژی بیمعناست/ نگران رقابت با روسها در بازار گاز نباشیم
مدیر پیشین امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران همکاری با روسها را در بخشهای مختلف صنعت نفت از جمله بازار گاز، سوآپ، توسعه میدانهای نفتی و . مثبت ارزیابی کرد و گفت: در تجارت انرژی نباید نگاه صفر و صدی داشته باشیم.
همکاری با شرکتهای روس، استفاده از ظرفیت پالایشگاههای فراسرزمینی و خرید سهام آنها، تخفیف در فروش نفت موضوعاتی است که این روزها بخش مهمی از اخبار بخش بینالملل انرژی را به خود اختصاص دادند؛ موضوعاتی که به فراخور مورد انتقاد یا حمایت قرار میگیرد، اما پالایشگاه فراسرزمینی چیست؟ آیا ایران میتواند از پالایشگاههای فراسرزمینی بهعنوان یکی از راههای فروش نفت استفاده کند؟ روسها شریک مطمئنی برای ایران هستند؟ آیا ایران نفتش را با تخفیف زیاد میفروشد و . سید محسن قمصری در گفتوگوی تفصیلی با شبکه اطلاعرسانی نفت و انرژی (شانا) و ماهنامه ایران پترولیوم به این پرسشها پاسخ میدهد.
وی از سیاست پالایشگاه فراسرزمینی مشروط به رعایت برخی قواعد حمایت میکند و درباره همکاری ایران برای سوآپ گاز روسیه معتقد است: سوآپ گاز روسیه اقدام خوبی است، میتوانیم گاز روسیه را در شمال مصرف کنیم و گاز را از جنوب به مشتریهای روسیه تحویل دهیم.
قمصری میگوید: در بخش گاز نباید خیلی نگران رقابت با روسیه بود.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
بهعنوان نخستین پرسش، تعریف شما از پالایشگاه فراسرزمینی چیست و در چه شرایطی میتوانیم بگوییم ما دارای پالایشگاه فراسرزمینی هستیم؟
پالایشگاه فراسرزمینی پالایشگاهی است که خارج از سرزمین اصلی قرار دارد و پدیدهای نو نیست. از سالها پیش نیز داشتن چنین پالایشگاههایی از سوی کشورهای تولیدکننده نفت مطرح بوده و شاید هم یکی از الزامهای تولید نفت باشد. کشورهای که تولیدکننده نفت هستند سهمی در این پالایشگاهها دارند و نفت خود را در اختیار آنها قرار میدهند. داشتن این پالایشگاهها یک سرمایهگذاری به شمار میآید و به ثروت کشور اضافه میکند. از طرفی پالایشگاه فراسرزمینی همگام با سیاستهای ملی است و از خامفروشی جلوگیری میکند، بدون اینکه بخواهیم نفت را بهصورت خام بفروشیم. پالایشگاه فراسرزمینی میتواند هزینهها را تا حد زیادی کاهش دهد، از همه مهمتر سوپاپ اطمینانی برای صادرات نفت خام است. در واقع داشتن پالایشگاه فراسرزمینی از الزامهایی بهشمار میرود که متأسفانه در سالهای گذشته مغفول مانده است.
چرا مغفول مانده است؟
معتقدم یک مقدار آن تنگنظری سیاستگذاران است، خاطرم هست در یک برهه زمانی که درآمدهای نفتی ما خوب بود پیشنهاد تخصیص ارز برای سهامدار شدن پالایشگاه فراسرزمینی ارائه شد، اما پاسخی که شنیدیم این بود «کشور به ارز نیاز دارد، چرا باید این ارز را به پالایشگاه فراسرزمینی اختصاص دهیم!» من این واکنش را ناشی از بیاطلاعی سیاستگذاران میدانم. بهعنوان نمونه پالایشگاه اسار هند ۳.۵ میلیارد دلار بدهی به ایران داشت و مدیران آن در اوایل دهه ۹۰ پیشنهاد خرید آن را به ما (ایران) ارائه دادند. ما هرچه تلاش کردیم در مقابل بدهی این پالایشگاه، آن را بخریم، موافقت نشد، این در حالی است که در همان ایام زمزمه تحریمهای جدید مطرح بود و خرید این پالایشگاه میتوانست درآمدزایی خوبی برای کشور داشته باشد. برای هندیها هم نزدیکی به منابع تأمین انرژی بسیار مهم است، نفت از خلیجفارس پس از چهار تا پنج روز به پالایشگاههای هندی میرسد، توجیه ما هم برای خرید پالایشگاه بهدلیل مطالباتمان از «اسار» هند و احتمال وصول نشدن آن بهدلیل تحریمها بود، ضمن اینکه صاحب یک پالایشگاه فراسرزمینی میشدیم. متأسفانه با این استدلال که ما به ارز نیاز داریم، با خرید این پالایشگاه موافقت نشد. این پالایشگاه از سوی روسنفت روسیه خریداری شده است.
داشتن پالایشگاه فراسرزمینی با تداوم تحریم آیا به نفع ایران است؟
بستگی به قراردادهایی دارد که امضا میشود. در بحث پالایشگاه فراسرزمینی دو بدنه وجود دارد؛ نخست خود پالایشگاه و دیگری سیستم دولتی که بر پالایشگاه حاکم است که بیشتر بحث گمرکات کشورهاست. این موضوع برمیگردد به اینکه توافق دولتها به چه شکلی است، اگر دولتها نخواهند همراهی کنند یا توافقهای قراردادی ما اجازه ندهد، تحریم میتواند مانع ارسال نفت خام ما شود و امکان دارد خیلی برای ما منافعی نداشته باشد، اما این راهحل دارد، پیش از تحریمهای اولیه سال ۹۲، شماری از پالایشگاههای اروپایی پیشنهاد دادند بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ که ما (ایران) میتوانیم نفتمان را به پالایشگاه آنها ببریم و نفت را آنجا تصفیه کنیم و همه آن را دوباره برگردانیم. این یکی از راههای استفاده از امکانات پالایشگاههای فراسرزمینی است که میتوان در توافقهای پالایشگاههای فراسرزمینی به آن توجه کرد. در هر حال همکاری با دولتها در این زمینه ضروری است و به نوع همکاری بستگی دارد.
چه زمانی میتوان مدعی شد کشوری دارای پالایشگاه فراسرزمینی است؟
در اختیار گرفتن پالایشگاه فراسرزمینی ابعاد و اشکال مختلفی میتواند داشته باشد. شما میتوانید مثلاً کل پالایشگاه را اجاره کنید، بخرید یا از ظرفیت خالی آنها استفاده کنید. برای نمونه عربستان عمدتاً سهامدار پالایشگاههاست در اختیار گرفتن یک پالایشگاه فراسرزمینی ابعاد و اشکال مختلفی میتواند داشته باشد. شما میتوانید برای نمونه کل پالایشگاه را اجاره کنید، بخرید یا بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ از ظرفیت خالی آنها استفاده کنید. برای نمونه عربستان بیشتر سهامدار پالایشگاههاست، در بعضی از آنها سهام جزئی دارد و در برخی هم سهام کلی. این کشور در بعضی از پالایشگاهها که حتی یکسوم سهم دارد، شرط میگذارد نفت خام را از عربستان خریداری کنند. نیاز است درباره عربستان این موضوع را هم بگویم که مقدار نفتی که عربستان با توجه به داشتن پالایشگاه فراسرزمینی برای آن بازاریابی میکند کمتر از مقداری نفتی است که ایران پیش از تحریم برای آن بازاریابی میکرد و هزینههای بازاریابی نفت آنها خیلی کمتر از ایران است. عربستان روزانه حدود ۷ میلیون بشکه نفت صادر میکند که عمده آن به پالایشگاههای فراسرزمینی است، در واقع در عمل نفت خامی که بازاریابی میکند بسیار کمتر از نفت خامی است که ما در صورت رفع تحریم بازاریابی میکنیم.
پیشنهاد شما این است که از پالایشگاهها فراسرزمینی بهعنوان یکی از روشهای فروش نفت استفاده کنیم؟
ما از سالها پیش دنبال این بودیم که بازار فروش نفتمان را متنوع کنیم. یکی از راههای تنوع فروش هم داشتن پالایشگاههای فراسرزمینی است، قاعدتاً در شرایط عادی خیلی کمک میکند. تولید نفت خام ما بیش از نیازمان است، داشتن پالایشگاه و ظرفیت پالایشی یک سوپاپ اطمینان و قابل توصیه است، اگر تحریم برداشته شود بسیار عالی است. منتها در شرایط تحریم تنوع بازارهای صادراتی از طریق پالایشگاههای فراسرزمینی بسیار سخت است، اما نشدنی نیست.
منتقدان معتقدند در اختیار گرفتن پالایشگاههای فراسرزمینی در آمریکای لاتین بهدلیل طولانی بودن مسافت صرفه اقتصادی ندارد، نظر شما در این زمینه چیست؟
باید ببینیم هدف از داشتن پالایشگاه فراسرزمینی چیست. برای نمونه ما در سالهای جنگ تحمیلی پالایشگاههای آبادان و بندرعباس را در مدار نداشتیم. ما بودیم و پالایشگاه تهران، تبریز و کرمانشاه. نیاز داشتیم نفت خام را در یک پالایشگاه فراسرزمینی تصفیه کنیم و برگردانیم که برای این کار از دو پالایشگاه عدن و جنوب ایتالیا استفاده کردیم. اگر هدف پالایشگاه فراسرزمینی تصفیه و برگرداندن فرآورده باشد این ایراد بجاست، اما اگر تنها فروش نفت خام باشد چه ایرادی دارد؟! اگر بخواهیم فرآورده را به ایران برگردانیم به نظر میآید برای صادرات توجیه ندارد، اما اگر فروش نفت خام از طریق تصفیه باشد به هیچوجه مشکلی ندارد. همانقدری که بتواند هزینهها را پوشش دهد کفایت میکند، ضمن اینکه هماکنون رقابتی شدید برای فروش نفت در بازار وجود دارد و فروش ۱۰۰ هزار بشکه نفت بیشتر غنیمت است. معتقدم وقتی نفت خام تولید شد، نگهداشتن آن به هر شکلی هزینه است.
دیگر تولیدکنندگان بزرگ نفت چقدر از ظرفیت پالایشگاههای فراسرزمینیشان استفاده میکنند؟
آنگونه که مطلعم، روسیه بهتازگی خرید پالایشگاه فراسرزمینی را با خرید پالایشگاه اسار هند از سوی روسنفت آغاز و برای خرید یک یا دو پالایشگاه در چین هم برنامهریزی کرده است. روسیه تا پیش از جنگ اوکراین، بهدلیل اینکه بازار مطمئنی در اروپا داشت خیلی بابت فروش نفت خود نگرانی نداشت و رقیبی هم در بازار اروپا نداشت، اما بعد از حوادث اوکراین به فکر پالایشگاه فراسرزمینی افتاده است، عربستان هم پالایشگاه فراسرزمینی دارد. پس از عربستان ونزوئلا بزرگترین پالایشگاه فراسرزمینی را دارد که عمدتاً در آمریکاست، کویتیها هم پالایشگاه فراسرزمینی دارند، اماراتیها هم بهتازگی این کار را آغاز کردهاند و در پاکستان و چین پالایشگاه دارند، عراق را نشنیدهام که پالایشگاه فراسرزمینی داشته باشد. معتقدم داشتن پالایشگاه فراسرزمینی سیاست درستی است. منتهی به این برمیگردد که چطور قرارداد را تنظیم کنیم و سرمایهها چگونه تأمین شوند.
کشورهای همسایه هم این قابلیت را دارند که ایران در آنها پالایشگاه فراسرزمینی داشته باشد؟
در کشورهای همسایه ما پاکستان و افغانستان بازار انرژی خوبی دارند، اما تولیدکننده نیستند، پس از آنها هند هم بازار خوبی دارد، پس از این کشورها، کشورهای جنوب شرق آسیا زمینههای خوبی برای آینده دارند، ما اگر تمرکزمان را روی جنوب شرق آسیا بگذاریم خیلی به نفعمان است.
از بحث پالایشگاه فراسرزمینی بگذریم، از جمله اقدامهایی که در دولت سیزدهم احیا شده موضوع سوآپ است. با توجه به توسعه روابط ایران و روسیه در بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ زمینه انرژی، نظر شما درباره سوآپ گاز این کشور چیست؟
در شرایط موجود با هر کشوری در زمینه سوآپ همکاری داشته باشیم قطعاً ضرر نمیکنیم. سوآپ گاز در شرایطی که بخش مهمی از تولید نفت و گاز کشور در جنوب و بخش عمده تقاضای در مرکز و شمال است هزینهها را بهشدت کاهش میدهد، بنابراین سوآپ گاز برای ما خیلی مفید است و باید آن را جدی بگیریم در شرایط موجود با هر کشوری در زمینه سوآپ همکاری داشته باشیم بیشک ضرر نمیکنیم. سوآپ گاز در شرایطی که بخش مهمی از تولید نفت و گاز کشور در جنوب و بخش عمده تقاضای در مرکز و شمال است هزینهها را بهشدت کاهش میدهد، بنابراین سوآپ گاز برای ما خیلی مفید است و باید آن را جدی بگیریم. از سوی دیگر، باید به این نکته توجه داشت که کشورهای عربی و حاشیه خلیجفارس بهدنبال انرژی هستند. برای نمونه اگر بتوانیم از طریق سوآپ گاز ترکمنستان یا روسیه به کشورهای حاشیه خلیجفارس متصل شویم، این موضوع برای ما امنیت ایجاد میکند، چراکه امنیت آن کشورها هم به ما وابسته میشود، بنابراین بهراحتی نمیتوانند ما را تحریم کنند، بنابراین معتقدم سوآپ گاز افزون بر منافع فراسرزمینی، میتواند امنیت ملی هم برای ما ایجاد کند.
و سوآپ گاز روسیه؟
سوآپ گاز روسیه اقدام خوبی است و میتوانیم گاز روسیه را در شمال مصرف کنیم و گاز را از جنوب به مشتریهای روسیه تحویل دهیم. در بخش گاز خیلی نگران رقابت روسیه نیستم. نیاز پاکستان به گاز حولوحوش ۶ میلیارد مترمکعب در سال است، در حالی که تولید این کشور حتی به یک میلیارد هم نمیرسد، روسیه هم هرچقدر به آنها گاز بدهد، باز هم نیازمند گاز ایران هستند.، بنابراین به نظرم همکاری با روسها در زمینه گاز قابل توصیه است. منتها همانطور که تأکید کردم باید قراردادهای درستی را منعقد کنیم که در آینده برایمان مشکل درست نکنند.
در بازار نفت همکاری ایران و روسیه را چطور ارزیابی میکنید؟
در بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ بازار نفت با توجه به اینکه روسها از بازار اروپا به سمت آسیا متمایل شدهاند میتوانم بگویم که آنها به نوعی رقیب ما در این بازار هستند، اما در زمینه توسعه، عزم ایران از سالها قبل توسعه همکاری با روسها در توسعه میدانهای نفتی و گازی بود، منتهی یکی از دلایل طولانی شدن مذاکرات و گاه به نتیجه نرسیدن آنها تفاوت استانداردهای ایران و روسیه در زمینه نفت است. استانداردهای صنعت نفت ما با استانداردهای روسیه متفاوت است و هیچوقت به هم نزدیک نشد، از طرفی روسها هم در سالهای پیش در بالادست، بیشتر متمایل به سرمایهگذاری غربیها بودند و خیلی جدی هم وارد بازار ایران نشدند، اما اکنون گمان میکنم هر دو طرف تمایل دارند روابطشان را توسعه دهند.
آیا هنوز هم فرصت است؟
شاید اکنون وضع مانند ۱۰، ۱۵ سال اخیر نباشد، اما جلوی ضرر از هر جا گرفته شود، منفعت است. هر کشوری هماکنون به فکر منافع خود است و بهدنبال تأمین انرژی خود از راههای دور میگردد. اگر کشورها ببینند انرژی راحتتر و آسانتر در اختیارشان قرار میگیرد به این سمت هم حرکت میکنند. حتی فکر میکنم در این شرایط ترانزیت برای ما راحتتر است. برای نمونه ترکیه میخواهد بهعنوان هاب (قطب) انرژی در منطقه مطرح شود، اما از آنجا که این کشور انرژی ندارد، بنابراین تنها بهعنوان یک تاجر مطرح است. اگر ایران با ترکیه در این زمینه همکاری کند و بخواهد گاز را به ترکیه ترانزیت کند، باز هم به نفع ماست زیرا امنیت ما تضمین میشود و ناخودآگاه این کشور برای ترانزیت انرژی به ما وابسته میشود.
آیا ترانزیت به نوعی از دست دادن بازار گاز ایران محسوب نمیشود؟
باید قبل از هر کاری به منافعمان توجه کنیم و ببینیم منافعمان در چه چیزی است. متأسفانه ما به این مسائل تکبعدی نگاه میکنیم، اما باید در قراردادهای خود به این موارد هم توجه داشته باشیم که آیا میخواهیم نیاز کشور را تأمین کنیم یا میخواهیم بهعنوان یک بازیگر مطرح باشیم؟ باید پیش از هر کاری به منافعمان توجه کنیم و ببینیم منافعمان در چه چیزی است. متأسفانه ما به این مسائل تکبعدی نگاه میکنیم، اما باید در قراردادهای خود به این موارد هم توجه داشته باشیم که آیا میخواهیم نیاز کشور را تأمین کنیم یا میخواهیم بهعنوان یک بازیگر مطرح باشیم؟ اگر بهدنبال منافعمان باشیم شاید قطب بودن ترکیه برای ما بد نباشد و بهنوعی منافع ملی را تأمین میکند. از این رو معتقدم باید روی تجارت انرژی کلیتر نگاه کنیم و نگاه صفر و صدی نداشته باشیم.
روسیه و ایران هر دو تحریم هستند، چطور میتوانند در بخش انرژی با یکدیگر همکاری کنند؟
همکاری دو بخش تولید و توسعه و بازار دارد، اگر روسها بخواهند در زمینه توسعه با ما همکاری داشته باشند، شدنی است مشروط به اینکه از استانداردهای آنها پیروی کنیم در بخش بازار هم اگر بتوانیم با هم هماهنگی داشته باشیم و در بازارهای هم تداخل نداشته باشیم، همکاری قابل تحقق است. باید جنبههای مختلف همکاری با روسها را بررسی کنیم. یک قرارداد ممکن است جنبه اقتصادی داشته باشد و یک قرارداد هم جنبه فراسرزمینی و حتی امنیتی داشته باشد. در هر شرایطی میتوانیم با روسیه همکاری داشته باشیم و همکاری با آنها میتواند برای ما مفید باشد.
آقای قمصری، بعضیها معتقدند با توجه به تحریمهای شدید علیه ایران، افزایش صادرات نفت ایران در دولت سیزدهم بهدلیل تخفیفهای زیاد است، با توجه به اینکه شما در شرایط تحریم هم نفت فروختهاید، چقدر تخفیفها در افزایش صادرات نفت مؤثرند؟
نخست اینکه ما خیلی تخفیف خاصی نمیدهیم. نهایت تخفیفی که میدهیم یک تا دو دلار است، اما اگر بخواهیم بیشتر تخفیف دهیم باید تا شورای عالی امنیت ملی پاسخگو باشیم که هم کار را سخت میکند و هم ریسک را بالا میبرد. ما برای فروش نفت خام به دو ابزار سیاسی و بانکی نیاز داریم که در عمل آنها را نداریم. در خیلی از قراردادهای نفتی سیاستمدارها در بخش فروش نفت وارد میشوند، بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ یک نمونه مشخص آن مسافرت پادشاه عربستان به چین و خاور دور است که برای سرمایهگذاری در پالایشگاه فراسرزمینی و تضمین فروش نفت عربستان بود، این در حالی است که سیاستمدارهای ایرانی بهطور معمول در این زمینهها به کمک نفت نمیآیند، البته ما بحث تحریم را هم داریم. درباره ابزار بانکی هم باید بگویم که شبکه بانکی ما به هیچ عنوان به کمک نفت نمیآید، بنابراین میتوانم بگویم ما در فروش نفت واقعاً تنها هستیم. اصلاً شبکه بانکی ما کجاست؟ بارها گفتهام در شرایط تحریم اگر شبکه بانکی جاهایی که تریدرهای ایران حاضر هستند، بتوانند پول نفت را دریافت کنند، میتوانیم بهراحتی صادراتمان را تا دو برابر افزایش دهیم.
نود جدید ETH یا همان ارز دیجیتال اتریوم چیست؟
اتریوم یک بلاک چین غیرمتمرکز و منبع باز با قابلیت اجرای قراردادهای هوشمند است. اتر (ETH) ارز دیجیتال بومی این پلتفرم است. در بین همه ارزهای دیجیتال دنیا، اتریوم از نظر ارزش بازار پس از بیت کوین در رتبه دوم قرار دارد. اتریوم در سال ۲۰۱۳ توسط برنامه نویسی به نام ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin) طراحی شد. در سال ۲۰۱۴ وایت پیپر آن منتشر شد و شبکه نهایی، در سال ۲۰۱۵ آغاز به کار کرد. امروز اتریوم بسیار محبوب و مطرح است. قیمت اتریوم یا همان قیمت ETH پس از رشد بسیار عظیمی که در زمان کمی به خود دید، توانست مردم را به خرید اتریوم تشویق و آنها را به صرافیها برای خرید ETH سوق دهد.
اما اتریوم با مشکلاتی از قبیل کارمزدهای بالای تراکنش و مقایسپذیری کمتر نسبت به رقبای خود مواجه بود. بنابراین، تصمیم به ارتقائی گرفته شد که مرج (The Merge) نام دارد و باعث شکلگیری اتریوم ۲.۰ شد. در این مقاله، قرار است به توضیح نودهای اتریوم ۲.۰ بپردازیم.
کلاینتها تمام مبادلات اتریومی را از طریق شبکه بلاک چین انجام میدهند و آن را ایمن نگه میدارند. آنچه که تمام این برنامههای اجرایی و کلاینتها به صورت مشترک با یکدیگر دارند این است که همگیشان از یک برنامه مشخصی که از جانب اتریوم عرضه شده پیروی میکنند. این برنامه یا دستور اجرایی مشخص میکند که شبکه اتریوم و بلاک چین چگونه کارکردی باید داشته باشد. نود اتریوم ۲ در حقیقت نسخه جدیدی از این نودها است که همانطور که گفتیم به بخشی از این نرمافزار کلاینت اطلاق میشود.
نود اتریوم ۲.۰ یعنی چه؟
نصب یک نود اتریوم ۲.۰ یعنی بخشی از شبکهای از شرکتکنندگان باشید که هدف مشخصی دارند: محافظت از شبکه و اطلاعات درون بلاکچین اتریوم ۲.۰. فعلاً در نیمه راه هستیم؛ زیرا شبکه اتریوم ۲.۰ هنوز به صورت جانبی با شبکه اتریوم ۱.۰ کار میکند و اتریوم ۱.۰ هنوز مورد استفاده است. این یعنی تمام تراکنشهایی که در اتریوم انجام میشوند، در واقع بر روی اتریوم ۱.۰ انجام میشوند؛ در حالی که شبکه اتریوم صبورانه منتظر مرج (رویدادی که شبکه اتریوم ۱.۰ با شبکه اتریوم ۲.۰ را متحد میکند) است، بلوکهای خالی بیشتری تولید میکند.
در اصل، این رویداد باید در سال ۲۰۲۰ رخ میداد؛ اما توسعه اتریوم ۲.۰ با تاخیرهای متعددی مواجه بوده که باعث شده پس از دو سال، این رویدادها هنوز رخ نداده باشد. این موضوع باعث شده است که نودهای اتریوم ۲.۰ به عنوان بخشی از یک شبکه باشند که در حال حاضر بلا استفاده است، اما آنها با صبر و حوصله منتظر تغییر پارادایم و قابلیتهای دومین بلاک چین بزرگ در جهان هستند.
انواع نود
با ورود اتریوم ۲.۰ به عرصه، نودهای موجود در اتریوم در ابتدا به سه دسته تقسیم میشوند:
- اعتبار سنجها (Full Node): نودهای اعتبار سنج دارای حداقل قدرت اقتصادی لازم برای مشارکت در تولید بلوکهای درون شبکه هستند. این قدرت اقتصادی ناشی از انباشت ۳۲ توکن ETH در طرح سهامداری شبکه اتریوم ۲.۰ است.
- نودهایی که فقط دسترسی دارند (Light Nodes): این دسته، نودهایی هستند که بدون بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ انباشت دارایی، میتوانند به شبکه اتریوم ۲.۰ دسترسی داشته باشند و اعتبار بلوکهای تولید شده توسط اعتبارسنجها را ذخیره و پردازش کنند. آنها به نوعی شاهدان حاضر و ناظر بر فعالیت شبکه و انطباق همهچیز با قوانین هستند. برای داشتن یکی از این نودها کافی است یک نود اتریوم ۲.۰ را نصب کرده و به اینترنت متصل کنید.
- نودهای آرشیو: به دلیل اندازه عظیم شبکه اتریوم و فعالیت عظیم آن، نودهای آرشیو یا همان بایگانی، به وجود خود ادامه خواهند داد تا همیشه یک کپی دقیق و کامل از کل وضعیت بلاک چین و تاریخچه آن در دست باشد.
خرید اتریوم (خرید ETH)
خرید اتریوم را میتوان در صرافیهای معتبری مانند بایننس، کراکن، کوینبیس و… انجام داد. میتوان معامله خرید ETH را در بازارهای نقدی در برابر ارزهای فیات مانند دلار آمریکا و یورو و کریپتوکارنسیهایی مانند بیت کوین (BTC)، اتر (ETH) و استیبلکوینهایی نظیر تتر (USDT) و دلار بایننس (BUSD) نیز نهایی کرد. بازار خرید اتریوم در والکس نیز برای شما هموطنان ایرانی در دسترس است که از طریق آن میتوانید اقدام به فروش و خرید ETH نمایید.
قیمت اتریوم (قیمت ETH)
قیمت اتریوم یکی از دلایل محبوبیت این ارز دیجیتال به شمار میرود. زیرا در هر موج نوسانی سودهای خوبی به معاملهگران میدهد. علاوه بر معاملهگران، سرمایهگذارانی که دید بلندمدتی دارند نیز به اتریوم علاقهمندند و باور دارند که قیمت ETH در آینده با رشد مواجه خواهد بود.
قیمت اتریوم یا همان قیمت ETH نیز مانند همه داراییهایی که خرید و فروش میشوند، توسط عرضه و تقاضا تعیین میشود. اگر تقاضا برای خرید اتریوم بالا باشد، مردم به رقابت وارد میشوند تا آن را زودتر بخرند. بنابراین هر کدام سعی میکنند با قیمت بالاتری که به فروشنده ارائه میدهند، او را متقاعد به معامله با خود کنند. به مرور زمان که هر کس قیمت بالاتری ارائه میکند، در نهایت قیمت ETH رشد میکند.
همچنین، وقتی تقاضا برای خرید ETH پایین باشد، عرضه بیشتر خواهد بود. بنابراین فروشندگان با ارائه قیمتی پایینتر از فروشندگان دیگر، با آنها به رقابت وارد میشوند تا خریداران را متقاعد به معامله با خود کنند. بدین ترتیب پس از مدت کوتاهی قیمت ETH با افت مواجه میشود و شمعهای روی نمودار به سمت پایین شروع به حرکت میکنند.
به جز وقتهایی که رشد یا افت بسیار بزرگی وجود دارد، عرضه و تقاضا در بازار اتریوم معمولا مانند یک الاکلنگ عمل میکند و باعث ایجاد نوسانات جذاب و پرسودی میشود که هر معاملهگری را به سوی خود جلب میکند. البته این بدان معنا نیست که هر کس اتریوم بخرد سود میکند! ورود به بازارهای مالی مستلزم آموزش و کسب تجربه است. در غیر این صورت، افرادی که بدون آموزش وارد شوند حتی در روند صعودی بازار نیز ضرر خواهند کرد یا اگر نکنند، در آیندهای نه چندان دور مطمئناً دارایی خود را از دست خواهند داد.
رفتار «بارانگونه» بازار سهام
ارزش ذاتی سهام شرکتهای بازارسرمایه از دو قسمت، داراییها و سود باکیفیتی که این شرکتها میسازند تشکیل شدهاست و در قسمت مربوط به داراییهای این شرکتها، با افزایش قیمت ارز، انتظارات تورمی ایجاد میشود؛ بهطوری که قیمت داراییهای این شرکتها هم بالا رفته و بهتبع آن افزایش قیمت سهم دور از انتظار نیست، ولی در قسمت دوم که قسمت اصلی و مدنظر اقتصاد و مربوط بهکارکرد و سود این شرکتهاست، مساله پیچیدهتر است. در این بخش شرکتها به دو دسته شرکتهای مصرفکننده ارز ۲۷هزارتومانی و شرکتهای تولیدکننده یا فروشنده ارز ۲۷هزارتومانی تقسیم میشوند. گروه اول، گروه کوچکی در بورس بوده و اکثر آنها صنایع تبدیلی هستند که کالایی را وارد و با اعمال تغییراتی بهفروش میرسانند یا در مواد پایه تغییراتی اعمال و ایجاد ارزشافزوده میکنند، ولی مساله اینجاست که این شرکتها تنها درصد کوچکی از شرکتهای بورسی را تشکیل میدهند؛ درحالیکه شاکله اصلی بورس را شرکتهای زیرساختی و بالادستی صنعت کشور و شرکتهای بزرگ بورسی که عمدتا فروشنده ارز هستند، تشکیل میدهند؛ همچنین وقتی که سرمایهگذاربورسی میبیند ارز این شرکتها که در آنها سرمایهگذاری کرده به قیمت ۲۷هزارتومان بهفروش میرسد، ولی ارز در بازار آزاد و بازارهای موازی با قیمتهای بهمراتب بیشتر بهفروش میرسد، جهت حفظ ارزش پول خود اقدام به خروج سرمایه از بازارسرمایه و ورود به بازارهای موازی میکند تا از تورم عقب نمانده و ارزش دارایی خود را حفظ کند؛ زیرا الزام ما به شرکتهای بورسی، فروش قیمت ارزهای یارانهای و با قیمت پایین است و باتوجه به اینکه با این الزام، این شرکتها نمیتوانند به تورم واکنش نشان داده و از بازار تورم عقب میمانند، سرمایهگذار هم که نمیخواهد سرمایهاش از دست برود و درصدد است قدرت خرید پول خود را حفظ کند، واکنش نشان داده و سرمایه خود را از بازار سهام خارج و در بازارهای موازی ورود میکند؛ در نتیجه این رفتار موجب میشود بورس نتواند نقش خود را در اقتصاد کشور آنطور که باید بازی کند و در بسیاری موارد رفتار بارانگونه داشته و با صعودها و نزولهای با شیب زیاد مواجه شود. این رفتار ناشی از عوامل متعددی است که مورد فوق یکی از آنها بوده و برخی بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ دیگر از مهمترین آنها را میتوان عدمتوجه سیاستگذار به حاکمیت شرکتی، نگاه کوتاهمدت سرمایهگذاران ناشی از عدمثبات در قوانین و مقررات، دستاندازی پیدرپی دولت به منابع بازار و شرکتهای بورسی و نبود قوانین یکسان با بازارهای موازی که نتیجه حاصله ازبینرفتن اعتماد به بازارسرمایه است، دانست. عوامل فوق سببشده سرمایهگذاران تاثیر عوامل و ریسکهای سیستماتیک را در بازار موثرتر از عوامل بنیادی دانسته و هرگونه بالا رفتن و کاهش قیمت را منوط به سیاستهای دولت بدانند و بدیهی است با چنین دیدگاهی در سرمایهگذاران، بورس در عوض نگاه بنیادی دائما نگاه به اخبار داشته و سرمایهگذاران مهارت و تحلیل را در بازار بهعنوان یک المان مهم قبول نداشته باشند و بهتبع آن بازار اصطلاحا کارآ نبوده و عمر خود را اکثرا در Over Value یا Under Value بودن سپریکرده یا نگاه به اصولا نمادهای لیدر بازار داشته باشد تا حرکت خود را با آنها هماهنگ کند. باتوجه به موارد مطروحه مشخصا رشد اخیر بازار نیز ممکن است موقتی بوده و سرمایهگذاران مترصد شرایطی باشند تا در صورت کوچکترین اصلاحی در بازار بلافاصله سرمایه خود را از بازار بیرون بکشند؛ در چنین شرایطی وظیفه سیاستگذار ایجاد شرایطی است تا فعالان بازار با امنیت و اطمینان از پایداری قوانین و استراتژی حمایتی دولت از بازار با خیال راحت بتوانند حداقل قدرت سرمایه خود را همگام با نرخ تورم حفظ کرده و در نتیجه ورود سرمایهها از بازارهای موازی و غیرمولد به بورس که شریان اصلی اقتصاد کشور است، جریان نقدینگی به سمت تولید و شفافیت هدایت شده و موجب تخلیه حباب بازارهای موازی شود.
دیدگاه شما