مفهوم افق زمانی در سرمایه گذاری
چشمانداز ترسیمی شرکت مشاور سرمایهگذاری تأمین سرمایه نوین بر اساس انتظارات ذینفعان و شرایط بازار بدینصورت تعریف گردیده که این شرکت در افق 5 ساله خود بتواند با مناسبترین روشهای مالی و سرمایهگذاری به بزرگترین شرکت مشاور سرمایهگذاری کشور تبدیل و رهبری این صنعت را در اختیار خود قرار دهد.
شرکت مشاور سرمایهگذاری تأمین سرمایه نوین که مأموریت دارد از طریق ا یجاد ارتباط پایدار و مطمئن با مشتریان خود در سراسر کشور، با بهکارگیری حرفهایترین سرمایه های انسانی، امکان تأمین مالی، سرمایه گذاری، مدیریت ریسک، معاملات انواع اوراق بهادار و توسعه استراتژیک، آنها را با توجه به تحلیلها و راهکارهای اساسی موجبات رشد و افزایش ثروت مشتریان و سهامداران را فراهم نماید.
شرکت مشاور سرمایهگذاری تأمین سرمایه نوین همچنین با محور قرار دادن ارزشهای اساسی مشتری مداری، نوآوری، وفاداری، احترام و یکتایی در یک محیط فرهنگی یادگیرنده، مشارکتی و مسئولیتپذیر و با التزام به اصول اخلاق حرفهای و ایجاد اعتماد پایدار بهعنوان ارزشهای بنیادین گروه، بهثمر رسیدن اهداف خود را دنبال کند.
بازدهی شرکت مشاوره سرمایه گذاری تامین سرمایه نوین
بازده ارزشگذاری، سبدگردانی
عرضه و پذیرش- متولی گری صندوق ها
مدیریت صندوق و تامین مالی
اوراق و سپرده بانکی
کارمزد سبدگردانی براساس مقررات و مصوبات سازمان بورس و اوراق بهادار
بازدهی صندوق سرمایه گذاری مشترک بانک اقتصاد نوین
کارمزد صندوق سرمایه گذاری براساس مقررات و مصوبات سازمان بورس و اوراق بهادار
روش های تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و خدمات شرکت مشاوره سرمایه گذاری تامین سرمایه نوین به شرح زیر می باشد:
مشاور تامین مالی:
موضوع تامین مالی امروزه یکی از مهمترین مسائل در صنایع و کسب و کارها بوده و توسعه ابزارهای تأمین مالی جایگاه ویژهای در دانش مالی به خود اختصاص داده است. در کشورهای توسعه یافته بنگاهها به اقتضای نیاز و وضعیت اعتباری خود قادر به استفاده از این ابزارها و تأمین منابع مورد نیاز می باشند.
تامین مالی به فرآیندی اطلاق می شود که تامین سرمایه موردنیاز برای فعالیتهای اقتصادی، خرید تجهیزات و سرمایهگذاری انجام می شود. تامین مالی در تمام نظامهای اقتصادی حیاتی است و این امکان را به شرکتها میدهد تا محصولات موردنیاز خود را خریداری و تامین کنند. تامین مالی برای ایجاد، توسعه و افزایش سودآوری کسبو کار امری ضروری محسوب می شود.
در کشور ما نیز خصوصا با واگذاری تعدادی از بزرگترین شرکت ها از دولت به بخش خصوصی و شبه دولتی، تأمین مالی یکی از مهمترین نیاز های هر بنگاه اقتصادی محسوب میشود. هرچند در کشورمان تنوع ابزارهای مالی قابل قیاس با کشورهای توسعه یافته نیست، لیکن در سال های اخیر شاهد پیشرفت نسبتا قابل توجهی در این حوزه بودهایم. شرکت مشاور سرمایه گذاری تأمین سرمایه نوین با ارزیابی شرایط ویژه بنگاهها، همواره در صدد پیشنهاد بهینه ترین راهکار تأمین مالی متناسب با نیاز مشتریان بوده است.
ادغام و تملیک:
فرآیند ادغام و تملیک (M&A) شرکت و داراییها از طریق انواع مختلف معاملات مالی اتفاق می افتد. ادغام و تملیک شامل انواع مختلف معامله از جمله ادغام، تملیک، پیشنهادات مناقصه، خرید دارایی و… میباشد.
- ادغام (Merger): ادغام دو شرکت با یکدیگر پس از توافق هیئت مدیره و سهامداران هر یک از آنها میباشد. شرکتی که قرار است ادغام شود، نام و هویت خود را به عنوان یک شرکت مستقل از دست میدهد و بهعنوان بخشی از شرکتی که قبول به ادغام کرده است به فعالیت خود ادامه میدهد.
- تملیک (Acquisition): زمانی چنین اتفاقی می افتد که شرکتی بیشترین سهم از شرکتی دیگر را خریداری میکند اما این فرآیند منجر به عوض شدن نام و هویت شرکت و ساختار قانونی آن نمی افتد
فرآیند ادغام و تملیک به صورت زیر قابل اجرا میباشد :
1- ارزیابی شرکت خریدار و شرکت فروشنده : شامل نیازسنجی، اصلاح ساختار، مدیریت ریسک و بررسی هم افزائیهای بالقوه و…
2- ارزشیابی : استفاده از مدلهای ارزشیابی مبتنی بر جریانات نقدی، مدلهای نسبی مدلهای مبتنی بر دارائی.
3- تحلیل روشهای پرداخت : شامل پرداختهای نقدی یا سهام و بررسی شرایط و تبصرهها.
4- برگزاری جلسات مدیریتی : برگزاری جلسه با مدیران و سهام داران شرکت فروشنده.
5- ایجاد پایگاه داده : تهیه مرجع اطلاعاتی از تمام مدارک شرکتها قراردادهای حقوقی محرمانه، فهرستی از دارائیهای نامشهود.
6- راستی آزمایی (DD) : بررسی شاخصهای عملکرد مالی – عملیاتی و اطلاعات مالی سالیانه و میان دوره ای .
7- انعقاد قرارداد و تصویب رسمی آن : توافق برای انتقال مالکیت و ارائه مدارک و مستندات لازم به مراجع ذیربط برای تائید قرارداد.
8- نهایی نمودن شرایط قرارداد : نهائی نمودن انتقال مالکیت، وثائق مورد نیاز، بیمه نامهها و نظارت بر تسویه قرارداد.
مشاور عرضه و پذیرش:
به فرآیند پذیرش هرنوع اوراق بهادار اعم از سهام شرکت ها، اوراق بدهی در هریک از بازارهای زیر مجموعه بورس و فرابورس به منظور فراهم شدن امکان معامله این اوراق، پذیرش گفته می شود.
شرکت مشاور سرمایه گذاری تامین سرمایه نوین بر اساس ضوابط مصوب سازمان بورس اوراق بهادار به عنوان مشاور پذیرش، رابط اصلی متقاضی پذیرش و بورس یا فرابورس بوده و در این خصوص دارای سوابق متعدد و ارزنده می باشد.
ارزش گذاری:
ارزش گذاری (Valuation) به فرایند تعیین ارزش فعلی (Present value) یک دارایی یا یک شرکت گفته میشود. ارزش فعلی دارایی یا شرکت میتواند برابر با ارزش ذاتی (Intrinsic value) یا ارزش اقتصادی (Economic value) آن باشد. در ارزشگذاری تلاش میگردد با یکپارچه کردن مفاهیم و مدلهای متنوع، از جمله مفهوم افق زمانی در سرمایه گذاری جریان نقدی تنزیل شده، تحلیل صورتهای مالی، محاسبه نسبتهای مالی، هزینه متوسط موزون سرمایه، قیمت گذاری داراییهای سرمایهای و سپر مالیاتی، به یک نتیجه واحد و دقیق، یعنی اندازه گیری و مدیریت ارزش دارایی مالی دست یافت؛ زیرا ارزش گذاری مبنای کلیه تصمیمات سرمایهگذاری در بازار سرمایه است.
تاسیس نهادمالی:
مشاوره در حوزه های تاسیس نهادهای مالی، همکاری در اخذ مجوزهای مورد لزوم از سازمان بورس و اوراق بهادار، تهیه طرح توجیهی (FS)، برنامه کسب و کار (BP)، ثبت نهاد مالی در سازمان بورس و مرجع ثبت شرکت ها توسط کارشناسان متخصص و آشنا به امور اجرایی نهادهای مالی در شرکت مشاوره سرمایهگذاری تامین سرمایه نوین ارائه می گردد.
متولی گری:
یکی از ارکان های نظارتی صندوق های سرمایه گذاری مشترک که به نیابت از سازمان بورس عهده دار وظایف به شرح ذیل می باشد، متولی (custodian) است. متولی پس از انتخاب توسط مجمع صندوق به تایید سازمان بورس می رسد. صیانت از منافع ذینفعان و دارندگان واحد های صندوق های مشترک، رصالت اصلی متولی گری است. متولی گری شرکت مشاور سرمایه گذاری تامین سرمایه نوین به صورت کاملا مجزا از سایر واحدهای عملیاتی و ستادی شرکت و با کادری مجرب و متخصص به ارائه خدمات متولی گری برای صندوق های سرمایه گذاری می پردازد.
معاملات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در بورس
یکی از مهمترین مسائلی که در بازار سهام برای رسیدن به سود حداکثری اهمیت دارد، مشخصبودن هدف سرمایهگذار از معاملات در این بازار است؛ بهعبارتدیگر میتوانیم بگوییم که هر سرمایهگذار باهدف مشخصی پا به دنیای معاملهگری قرار میدهد که ماهیت این هدف و همچنین توان او برای رسیدن به آن، روند موفقیت را مشخص میکند.
انواع معاملات انجام شده در بورس شامل معاملات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت هستند که سرمایهگذار بر حسب این اهداف اقدامات لازم را در جهت رسیدن به موفقیت انجام میدهد. در ادامه راه با ما همراه شوید تا معاملات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در بورس را به طور کامل خدمت شما همراهان عزیز شرح دهیم. با ما باشید.
بررسی سهامداری بلندمدت
معاملات بلندمدت در بورس یکی از انواع معاملات انجام شده در دنیای بورس است که همانطور که از نام آن پیداست، معامله برای یک دوره بلندمدت انجام میشود که این مدتزمان به طور تقریبی بالای ۶ ماه خواهد بود. انجام معاملات بهمنظور کسب سود در یک دوره بلندمدت نیازمند داشتن صبر و حوصله است که این شرایط معمولاً برای سرمایهگذارانی که در پی چالش و ریسک نیستند مناسب خواهد بود.
در طی مدتزمان ۶ ماهه تا بیشتر امکان کسب سود بیشتر از امکان زیان دیدن است و همچنین ممکن است در این مدتزمان هرگونه نوسانات با آهنگ ملایم متوجه سرمایهگذار شود اما در نهایت چیزی که مهم است قطعاً بازده نهایی معامله خواهد بود.
معاملات بلندمدت در بورس برای چه کسانی مناسب است؟
هر نوع معاملهای که در بازار سرمایه انجام میشود، در کنار مزایایی که دارد ممکن است یک سری معایب نیز داشته باشد که معاملات بلندمدت در بورس نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی از معایب سرمایهگذاری در این هدف، کمبود سود دریافت شده از معامله در مقایسه با مدتزمان انجام معامله است؛ به این معنا که انتظار میرود سرمایهگذاری که بیش از۶ ماه در انتظار سوددهی یک سهام نشسته است، به سود قابلتوجهی برسد اما گاهی اینگونه نیست.
در مجموع میتوان گفت کسانی که سررشته چندانی از تکنیکهای کاربردی در این بازار ندارند و تنها با سرمایه خود به دنبال کسب سود هستند معمولاً به سراغ معاملات بلندمدت در بورس میروند. در این مدل از سرمایهگذاری خبری از سودهای هنگفت و بهیکباره نیست اما در عوض کمترین فشار روانی متوجه سرمایهگذار میشود به همین دلیل کسانی که تحمل فشار ناشی از استرس بازار را ندارند، به سمت معاملات بلندمدت در بورس میروند.
بررسی سهامداری میانمدت
معاملات میانمدت در بورس مفهوم افق زمانی در سرمایه گذاری معاملاتی هستند که در یک بازه زمانی نهچندان طولانی و نهچندان کوتاهمدت انجام میشود که این بازه زمانی چیزی مابین 3 ماه تا 6 ماه خواهد بود. لازم به ذکر است که در معاملات میانمدت در بورس کاملاً حد افراطوتفریط نگهداشته میشود؛ چرا که تمامی المانهای لازم برای رسیدن به سوددهی در حد میانه قرار میگیرد.
مزیت روش معاملات میانمدت در بورس این است که نیازی به بررسی مداوم و پیوسته نوسانات بازار نیست بلکه تنها کافی است که در دورههای هفتگی و یا ماهیانه میانگین تغییرات سهام بررسی گردد تا در نهایت به یک تصمیمگیری کلی برای ادامه روند کار رسید؛ این موضوع شرایط را بهگونهای مهیا میکند که از بار فشار روانی بر معاملهگر کاسته شود.
انجام معاملات میانمدت در بورس برای چه کسانی مناسب است؟
دنبالکردن الگوهای میانمدت کار چندان دشواری نیست و تنها با دانش متوسطی از بورس میتوان به مقدار قابل قبولی از سوددهی در این بازار رسید؛ ازاینرو انجام معاملات میانمدت در بورس بیشتر برای کسانی پیشنهاد میشود که فرصت چندانی برای درگیری در نوسانات بازار ندارند اما اطلاعات اولیه و کافی نیز در این زمینه دارند. در مجموع میتوان گفت که سرمایهگذاران باسابقهای که در پی کسب سود در بازار سرمایه هستند و میخواهند سهمهای آیندهدار را با صبر و تحمل نگهداری کنند، میتوانند به سراغ معاملات میانمدت در بورس بروند.
یکی از مزایای معاملات میانمدت در بورس این است که وقت چندانی از معاملهگر نمیگیرد چرا که اولویتی برای نوسان و تغییرات روزانه را ندارد و به همین خاطر سرمایهگذارانی که به کارهای دیگر هم مشغول هستند، بهراحتی میتوانند در این زمینه نیز فعالیت کنند. کاسته شدن بار روانی ناشی از نوسانات روزانه در کنار کسب سود منطقی از دیگر مزایای رویآوردن به معاملات میانمدت در بورس است.
بررسی سهامداری کوتاهمدت
حال به سراغ معاملات کوتاهمدت در بورس میرویم؛ جایی که سراسر استرس، هیجان، پرریسک و صدالبته سودده است! در این معاملات نوسانات بازار بهصورت روزانه و حتی لحظهای رصد میشود تا جایی که لحظهای غفلت از بازار همه چیز را بهسوی مخالف میبرد به همین خاطر معمولاً کسانی به دنبال معاملات کوتاهمدت در بورس میروند که اهل ریسک و خطر باشند.
معاملات اینچنینی به همان اندازه که احتمال کسب سودهای کلان دارند، ممکن است ضررهای سنگینی نیز به سرمایه وارد کنند به همین دلیل است که گفته میشود تنها کسانی در این معاملات شرکت کنند که از دانش کامل بورسی بهصورت کاملاً حرفهای برخوردار باشند.
معاملات کوتاهمدت در بورس نیازمند صرف مدتزمان زیادی است به طوری که گاهی لازم مفهوم افق زمانی در سرمایه گذاری میشود ساعتهای طولانی را در پشت پلتفرمهای بازار بگذرانید تا در نهایت بتوانید از نوسانات پیدرپی بازار یک نتیجه معقول و البته پرریسک بگیرید که این موضوع خود از سختیهای زیادی برخوردار است و نیازمند داشتن هوش و البته دانش است.
یک سرمایهگذار باهوش برای انجام معاملات کوتاهمدت در بورس به دنبال پیداکردن سیگنالهای لحظهای است و به همین خاطر باید دائماً نوسان سهمها را زیر نظر داشته باشد که باتوجهبه این ویژگیها میتوان گفت که معاملات کوتاهمدت در بورس فقط کسانی را میخواهد که فرصت کافی برای این کار داشته باشند.
معاملات کوتاهمدت در بورس برای چه کسانی مناسب است؟
در مجموع دودسته از سرمایهگذاران در معاملات کوتاهمدت شرکت میکنند؛ دسته اول سرمایهگذارانی هستند که کاملاً با بیتجربگی پا به دنیای بازارهای مالی گذاشتهاند و اما در مقابل دسته دوم کسانی هستند که به طور کامل دانش و مهارت کافی را برای انجام معاملات در اختیار دارند. حال در توضیح این دودسته باید گفت که دسته اول تنها به دلیل واهمه از نابودی سرمایه مدام خریدوفروش میکنند و دست به معامله کوتاهمدت در بورس میزنند. واضح است که این سرمایهگذاران به نهایت درآمد نمیرسند بلکه تنها در برآوردی از سود و زیان ممکن است درآمد مختصری را داشته باشند چرا که معاملات انجام شده توسط این افراد، بیپایه و تنها بر اساس هیجان بازار انجام میشود.
دسته دوم از معاملات کوتاهمدت در بورس را سرمایهگذارانی اداره میکنند که بر اساس تحلیلهای تکنیکال بهصورت لحظهای بازار را رصد میکنند. سرمایهگذاران در معاملات کوتاهمدت باید توان و همچنین دانش بررسی پیوسته بازار را داشته باشند تا بهاصطلاح در بزنگاههای بازار، به سودهای کلان برسند.
تفاوت سرمایهگذاری کوتاهمدت و بلندمدت
واضح است که اصلیترین تفاوت تر سرمایهگذاری کوتاهمدت و بلندمدت، زمان لازم برای رسیدن به هدف است؛ در توضیح این امر میتوانیم بگوییم که سرمایهگذاران معاملات کوتاهمدت در بورس همان کسانی که هیجان درونی، آنها را مجاب میکند که با سرعت بیشتری خریدوفروش انجام دهند تا در نهایت سودهای کلان در بازه زمانی کمتر عاید آنها شود. این افراد افق زمانی کوتاهتری دارند و اهداف خود را همین حوالی میبینند!
در مقابل سرمایهگذاران بلندمدت در بورس، افق زمان بلندتری دارند و آینده خود را صبر و تحمل برای رسیدن به درآمد میبینند؛ تا جایی که گاهی ممکن است سالها در انتظار ثمر دادن تلاش خود بنشینند. دسته اول از سرمایهگذاران را ریسکپذیر و دسته دوم را غیر ریسکپذیر میخوانیم و میتوان گفت که هدف هر دوی آنها اگر با برنامه باشد، کاملاً صحیح و پربازده خواهد بود.
انتخاب زمان سرمایهگذاری طبق اهداف سرمایهگذار
همانطور که پیشازاین نیز بیان کردیم، برای موفقیت در بازار بورس باید اهداف سرمایهگذار مشخص باشد؛ به این معنا که به طور کامل بداند که از آینده این سرمایهگذاری چه میخواهد و قصد دارد به کجا برسد؟
با مشخصبودن هرکدام از اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در بورس روند موفقیت روشنتر میشود و بهعبارتدیگر روند انجام معاملات مشخص میشود تا در نهایت بیشترین سود عاید گردد. لازم به ذکر است که هرکدام از معاملات بورسی دارای یک افق زمانی است که انتخاب هرکدام از آنها بستگی به شرایط سرمایهگذار و انتظار او از درآمد بازار دارد. منظور از شرایط سرمایهگذار این است که از لحاظ روانشناسی و اقتصادی در چه وضعیتی قرار دارد؟ سرمایهگذار برای رسیدن به پاسخ مناسب باید چندین سؤال را از خود بپرسد:
- تا چه اندازه صبر و حوصله کافی را برای رسیدن به موفقیت دارم؟
- آیا به دنبال کسب سود و درآمد با سرعت بالا هستم؟
- برای رسیدن به سود حاصل از معاملات، چقدر فرصت دارم؟
و خیلی از سؤالات دیگر که جواب آنها میتواند برای رسیدن به نوع شخصیت فرد از لحاظ ذهنی و اقتصادی کمککننده باشد. در نهایت یک شخص عجول و ریسکپذیر به دنبال معاملات کوتاهمدت در بورس میرود و در مقابل یک سرمایهگذار باتجربه و صبور در پی معاملات بلندمدت در بورس خواهد بود؛ همچنین حد وسط این دو نیز همان سرمایهگذارانی هستند که معاملات میانمدت در بورس را انتخاب میکنند.
معاملات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در بورس چند ماه است؟
بازه های زمانی سرمایهگذاری متفاوت و تقریبی میباشد. به طور کلی معاملات کوتاهمدت در بورس میتوانند همان اهدافی باشند که از چند روز شروع شده و تا ۹۰ روز به معادل ۳ ماه ادامه پیدا میکند. در مقابل معاملات بلندمدت در بورس معاملات اهداف گذاری شده در بازه زمانی ۶ ماه به بالا خواهد بود و در نهایت میتوان گفت که معاملات میانمدت در بورس دقیقاً مابین این دو هدف قرار میگیرد؛ یعنی زمانی معادل با ۳ تا ۶ ماه.
جمعبندی
تفاوت معاملات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در بورس به افق زمانی و دیدگاه سرمایهگذار از آینده بستگی دارد. معمولاً سرمایهگذاران آیندهنگر به دنبال معاملات بلندمدت در بورس میروند و در مقابل معاملهگران اهل ریسک، معاملات کوتاهمدت در بورس را انتخاب میکنند.
سهام بنیادی چیست؟
برای افرادی که به تازگی وارد بازار بورس شدهاند، درک عباراتی مانند سهام بنیادی، سهام تکنیکال، عرضه اولیه و… ضرورت دارد. یک معاملهگر برای فعالیت در این بازار باید با اصطلاحات پایه آشنا باشد. برخی از این اصطلاحات مثل عرضه اولیه، به راحتی قابل درک هستند، اما عباراتی مثل سهام بنیادی، نیاز به دانش بورسی دارند و دانستن مفهوم آن کافی نیست. به بیان دیگر شاید شما بدانید که معنی «سهام بنیادی» چیست، اما آیا معیار اطلاق کلمه «بنیادی» به یک سهم، چگونگی شناسایی سهام بنیادی و روش انجام تحلیل بنیادی را هم آموختهاید؟ در ادامه این مقاله میآموزیم که سهام بنیادی چیست، چه ویژگیهایی دارد، چگونه میتوان آن را شناسایی کرد و برای یادگیری تحلیل بنیادی باید چه اقداماتی انجام دهیم.
تعریف سهام بنیادی
برای تعریف سهام بنیادی، ابتدا به سراغ کلمه «بنیاد» میرویم. همانطور که میدانید کلمه بنیاد اشاره به ریشه و پایه دارد. مثلا به علومی مانند ریاضی، فلسفه، زیستشناسی که ریشه بسیار از علوم دیگر هستند، علوم بنیادی گفته میشود و اگر فردی در این علوم قوی باشد، در قدمهای بعدی با اطمینان حرکت میکند. درباره سهام هم این موضوع وجود دارد، هر سهمی که شرکت ناشر آن از بنیادی قروی برخوردار باشد، سهام بنیادی خوانده میشود.
پس در تعریف سهام بنیادی میتوان گفت: سهامی که بر اساس ارزش ذاتی و پشتوانه قوی، ارزنده شمارده شود، در اثر سفتهبازی یا تصمیمات هیجانی ارزش آن تغییر نکند و در بلندمدت سودآوری خوبی داشته باشد را سهام بنیادی مینامیم. دقت کنید که در تعریف سهام بنیادی، عبارت «بلند مدت» اهمیت زیادی دارد. چرا که بورس، بازاری بر مبنای عرضه و تقاضا است. بنابراین اگر در یک بازه زمانی محدود، درخواست برای سهام (مثلا سهام یک گروه صنعت خاص) کاهش یابد، قیمت آن سهام هم روند نزولی خواهد داشت، اما این معنای کاهش ارزش ذاتی سهم نیست.
از طرفی سفتهبازی، انتشار شایعات، رخدادهای سیاسی یا اجتماعی پر سر و صدا در زمانی خاص، میتوانند سهام مختلف را تحت تاثیر قرار داند. در این شرایط ممکن است ما شاهد افت یا رشد شدید قیمت در هر سهام، اعم از بنیادی یا غیر بنیادی باشیم. بنابراین برای سرمایهگذاری در سهام بنیادی، داشتن افق زمانی بلندمدت اهمیت دارد. سرمایهگذار در این مدت احتمالا فراز و نشیبهایی را در قیمت سهم مشاهده میکند و این موضوع هرگز نباید تصمیمات هیجانی را برای وی در پی داشته باشد.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که آگاهی از ویژگی های سهام بنیادی، ما را در شناسایی این سهام یاری میکند. در ادامه با آموختن روش تحلیل بنیادی، بررسی نمودارهای قیمتی سهم از گذشته تاکنون و تعیین افق زمانی، یک سرمایهگذاری سودده را برایمان در پی دارد.
ویژگی های سهام بنیادی
در بخش قبل به این موضوع اشاره شد که شناخت ویژگی های سهام بنیادی، یکی از قدمهای ما برای انجام سرمایهگذاری بلندمدت و سودده است. در واقع هر سهمی بسته به گروه صنعت، میزان عرضه و تقاضا، قدمت، سودسازی در گذشته و… دارای ویژگیهای مخصوص به خود است. حال برخی از این ویژگیها به صورت مشترک در سهام بنیادی وجود دارند و به کمک آنها میتوانیم به راحتی سهام بنیادی را تشخیص دهیم.
ویژگی های سهام بنیادی در دو گروه اصلی و فرعی تقسیم میشوند. ویژگی های اصلی به معنای بررسی: EPS سهم، نسبت P/E، نقدشوندگی، میزان سودآوری و روند افزایشی سود (سود خالص) هستند. برای بررسی ویژگی های فرعی سهام بنیادی به سراغ مواردی چون: نسبت داراییهای شرکت به بدهیها، روند افزایشی نرخ فروش محصولات یا خدمات، برنامهها و اهداف آتی، قراردادهای جاری و آتی که در گسترش شرکت نقش دارند و میزان تاثیر سهم در شاخص کل میرویم. در ادامه توضیحات مختصری درباره ویژگی های سهام بنیادی (اصلی) ارائه میشود.
سود هر سهم یا (EPS): eps مخفف عبارت Earnings per Share و به معنای سود یا درآمد هر سهم است. این مقدار در تابلو هر سهم در سایت tse درج شده است. اما تحلیلگران بنیادی معمولا eps سهام را خودشان محاسبه میکنند و عدد دقیق آن را به دست میآورند. فرمول محاسبه eps به شرح زیر است:
تعداد کل سهام / سود خالص در 12 ماه گذشته = EPS
نسبت P/E: نسبت قیمت بر درآمد یا (price / earnings per share) یک فاکتور بسیار مهم برای تشخیص سهام بنیادی است. با کمک نسبت P/E میتوان میزان سودی که شرکت در طول یک سال مالی برای سهامداران فراهم میکند را تخمین زد.
نقدشوندگی: بسیاری از افراد تصور میکنند که چون سرمایهگذاری در سهام بنیادی اغلب با دیدگاه بلندمدت انجام میشود، پس نقدشوندگی سهم اهمیت چندانی ندارد! این تفکر اشتباه است. همانطور که در قبل ذکر شد کاهش نقدشوندگی سهم در یک بازه زمانی خاص و محدود، نرمال است اما در مجموع نقدشوندگی سهم اهمیت دارد و یکی از ویژگیهای سهام بنیادی، جاری بودن روند معاملات و نقدشوندگی بالا است.
میزان سودآوری سهم: منظور از میزان سودآوری سهم، روند افزایشی سود (خالص) است. دقت کنید که سود خالص با سود ناخالص تفاوت دارد. سود ناخالص معمولا مثبت است، اما سود خالص که با کسر هزینهها، مالیات و… بدست میآید نمیتواند همواره مثبت باشد. بنابراین روند افزایشی آن، یک ویژگی مثبت به حساب میآید و گویای بنیاد قوی شرکت ناشر سهم است.
سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟
تا این لحظه متوجه شدیم که سهام بنیادی چه ویژگیهایی دارد، اما دقت کنید که بررسی ویژگیها پس از انتخاب سهم صورت میگیرد. سوال اینجاست که سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟ برای تشخیص سهام بنیادی در ابتدا میتوان چند مورد کلی را در نظر گرفت:
– زمان اصلاح بازار، سهام کوچک با افت قیمت بیشتری مواجه میشوند و سهام بنیادی در مقایسه با آنها ثبات قیمتی بیشتری دارند.
– زمان اصلاح قیمت، نقدشوندگی در سهام بنیادی بیشتر به چشم میخورد.
– سهام شرکتهای بزرگ و شاخصساز معمولا سهام بنیادی هستند. در قبل هم به این موضوع اشاره شد که تاثیر در شاخص یکی از ویژگی های سهام بنیادی است.
– صنایع استراتژیک معمولا سهام بنیادی زیادی را شامل میشوند. اما دقت کنید که این موضوع شما را گول نزند. هر شرکتی که در صنایع استراتژیک دستهبندی میشود صرفا دارای سهام بنیادی نیست.
سرمایه گذاری در سهام بنیادی
برای سرمایه گذاری در سهام بنیادی شما باید در قدم اول اهداف، اولویتها و ویژگیهای شخصیتی خود را بشناسید. هر سرمایهگذاری در بازار بورس، با توجه به میزان برخورداری از دانش اقتصادی، ریسکپذیری و اولویتهایی چون افق زمانی و بازده مورد انتظار، روشه متفاوتی را برای تعیین مسیر سرمایهگذاری و شناسایی سهام انتخاب میکند. مثلا مسیر سرمایهگذاری برخی افراد بر مبنای انجام معاملات روزانه است، برخی دیگر افق زمانی میانمدت دارند و برخی هم با افق زمانی بلندمدت به سرمایهگذاری میپردازند.
برای هر سه گروه بالا یادگیری مهارتهایی مانند تابلوخوانی و فیلترنویسی ضرورت دارد، اما در ادامه با توجه به اینکه مسیر سرمایهگذاریشان تغییر میکند، هر گروه بر یک روش تحلیلی متمرکز میشوند. مثلا برای انجام معاملات روزانه، باید از نمودارهای تحلیل تکنیکال بهره برد، در صورتی که برای سرمایهگذاری بلندمدت، تمرکز بر روش تحلیل بنیادی و شناسایی سهام بنیادی است. در نهایت کارشناسان بورسی پیشنهاد میکنند که همه روشها را به ترتیب بیاموزید تا بتوانید دارایی خود را بر اساس افق زمانی و میزان ریسک، به شکل موازی تقسیم کنید.
در این حالت سرمایه گذاری در سهام بنیادی و غیر بنیادی را همزمان انجام میدهید و از سود بازار بورس تا بیشترین حد ممکن بهرهمند میشوید.
سخن آخر
ما در این مطلب با تعریف سهام بنیادی، ویژگی های سهام بنیادی و چگونگی تشخیص سهمهای بنیادی آشنا شدیم و در آخر باید روش استفاده از اطلاعات و صورتهای مالی شرکتها برای تخمین ارزش و بنیاد سهم را بیاموزیم. این مهارتها در آموزشهای بورس با عنوان «تحلیل بنیادی» شناسایی میشود و یادگیری آن برای سرمایهگذاری بلندمدت اهمیت زیادی دارد. البته آموزش تحلیل بنیادی را نمیتوان در یک مقاله گنجاند و برای یادگیری آن نیاز به گذراندن دورههای پیشنیاز مثل مبانی سرمایهگذاری، تابلوخوانی و فیلترنویسی است. بنابراین بهترین روش برای یادگرفتن تحلیل بنیادی و سرمایه گذاری در سهام بنیادی، شرکت در دورههای آموزش است.
نرخ بازده سرمایه گذاری چگونه است و چه کاربردی دارد؟
اما بیایم نرخ بازده سرمایه گذاری را بیشتر تشریح کنیم تا دقیقا متوجه شویم منظور از این کلمه چیست. ابتدای همه ی این موارد فرمول نرخ بازده یک فرمول بسیار ساده اما در عین حال بسیار کاربردی می باشد و در حوزه ی صنعت بسیار مورد قبول و استفاده است نرخ بازده سرمایه گذاری (ROI) = (هزینه انجام شده سرمایه گذاری)- ( کل دست آورد به دست آمده از سرمایه گذاری ) / (هزینه سرمایه گذاری ) فرمول بالا همانطور که گفته شد نشان دهنده نرخ بازده سرمایه گذاری است . اگر بخواهیم در ابتدایی ترین شکل ممکن این مفهوم رو توضیح دهیم میتوانیم بگوییم یه مقیاس و پارامتری است که ما با به دست آوردن آن میتوانیم متوجه شویم که آیا سرمایه گذاری که انجام شده یک سرمایه گذاری درست و نتیجه بخش بوده یا خیر , که این موضوع گزارش هایی که در جلسات مهم اقتصادی برگذار میشود در تصمیم گیری های آتی یک شرکت و موسسه دخیل است و میتواند آینده آن شرکت را رقم بزند. از کاربرد های دیگر میتوان به این اشاره کرد که به فرض یک شخص حقوقی یا حقیقی در چند حوزه یا بخش مختلف سرمایه گذاری کرده است و حالا میخواهد نتیجه این سرمایه گذاری ها را با هم مقایسه کند که کدام یک از این موارد بیشتر برایش سود آوری داشته است و اگر مجدد قصد سرمایه گذاری داشته باشد بیشتر تمرکزش را روی کدام قسمت بگذارد. این نکته مهم است که بدانیم نرخ بازده سرمایه گذاری لزوما همیشه بر سود تمرکز ندارد و می توان معیار سود را با معیارهای متغیری همچون میزان سهم از بازار و غیره درنظر گرفت.فرمول نرخ بازده در بررسی موفقیت سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد، نه لزوما در میزان سود حاصل از سرمایه گذاری.
چگونه بهتر سرمایه گذاری کنیم؟
حال این سوال مطرح میشود که با این دانش کسب شده چگونه بهتر سرمایه گذاری کنیم و به بهترین شکل به هدف مجموعه خود نزدیک شویم. همواره هر کار و روشی صد در صد بازدهی ندارد و علاوه به مزایایی که این روش ها دارند در کنار خود معایبی نیز دارند که میتوانیم با شناسایی و به حداقل رساندن این معایب بهترین عملکرد ممکن را از خودمان به جای بگذاریم. اما بیاییم و این مشکلات نرخ بازده سرمایه گذاری را بررسی کنیم تا مفاهیم بهتر برایمان روشن شود اولین موردی که ممکن است با آن روبرو شویم مشکل زمان در نرخ بازده سرمایه می باشد: یکی از موارد مهمی که باید به آن دقت کنیم زمان شروع یک سرمایه گذاری است و اگر قصد مقایسه آن با سرمایه گذاری دیگری را داشتیم باید این مورد را در نظر بگیریم که مدت زمان این دو سرمایه گذاری چه زمان بوده و یا حتی این اهمیت پیدا می کند که چه زمانی این سرمایه گذاری شروع شده است و با دقت به این موضوع باید این کار را صورت دهیم مورد بعدی محاسبه نتایج کیفی است : این نوع محاسبات ما برای نرخ بازده سرمایه گذاری فقط و فقط مواردی که قابل اندازه گیری هستند را به ما نشان می دهد , بگذارید با یک مثال این قضیه را روشن کنم فرض کنیم که سرمایه گذاری یک شرکت بر این است که حقوق کارمندان یک بخش را افزایش دهد و طبق آمار ممکن است این را به ما نشان دهد که این مورد باعث شده سود بیشتری نسیب شرکت شود اما این قابل اندازه گیری نیست که تا چد اشتیاق این کارمندان افزایش پیدا کرده و این افزایش روحیه نیز در تولید این سود برای شرکت سهیم بوده است موارد دیگر نیز از این قبیل وجود دارد و اگر که این موارد رعایت شود میتوانیم به بهترین شکل سرمایه گذاری خود را انجام دهیم.
این مطلب چه اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۵ / ۵ تعداد رأی: ۱
بازده بهمعنای مجموعه مزایاییه که در طول یک دوره به سهم تعلق میگیره که این دوره متناسب با افق زمانی سرمایهگذاری فرد میتونه از روزانه، هفتگی، ماهانه تا سالانه یا هر دوره زمانی دیگه ای تغییر کنه
بازده رو میتوان پاداشی تعریف کرد که سرمایهگذار به ازای سرمایهگذاری خود در یک دوره زمانی به دست میاره
بازده ممکنه بازده واقعی یا بازده مورد انتظار باشه
یکی از دغدغه های اقتصاد ایران در این روزها ایجاد ایده های خوب برای کارآفرینی و کمبود حمایت مالی از این ایده هاست
بسیاری از کارآفرینان معتقدن حمایت کافی از اون ها صورت نمی گیره و از طرفی بسیاری از متخصصین کارآفرینی در داخل و خارج از کشور نیز بر این مسئله تاکید دارن
سرمایه گذاری در این روزهای اقتصاد کشور کاری پر ریسکه و سرمایه داران ترجیح می دن سرمایه خودشونو جایی قرار بدن که با کمترین میزان ریسک بیشترین میزان سودآوری رو کسب کنن
نرخ بازده سرمایه گذاری نرخ بازگشت سرمایه یا بازده سرمایه همه به یک مفهوم باز می گردن
در ساده ترین تعریف معیار و نرخیه که با استفاده از اون کارایی و نتیجه بخش بودن یک سرمایه گذاری ارزیابی می شه
حتی اگه بخوایم بازدهی چند نمونه از سرمایه گذاری رو با هم مقایسه کنیمم بهترین راه مقایسه بازده سرمایه گذاری اون هاست
اگه نگاهی به فرمول محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری داشته باشیم متوجه می شیم که ROI نسبت سود یک سرمایه گذاری رو به مفهوم افق زمانی در سرمایه گذاری هزینه ی اون بررسی و اندازه گیری می کنه
از این نرخ برای مقایسه بازدهی چند سرمایه گذاری استفاده می شه
از این نرخ در تهیه پروپوزال ها و طرح های تجاری استفاده میشه و در برخی موارد حتی از این نرخ برای ارزیابی عملکرد مدیریتی در یک مجموعه و موفقیت اون مجموعه نیز استفاده می شه
نرخ بازده سرمایه گذاری لزوما بر سود تمرکز نداره و می توان معیار سود رو با معیارهای متغیری همچون میزان سهم از بازار و … جایگزین کرد بنابراین این فرمول در بررسی موفقیت سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیره نه لزوما در میزان سود حاصل از سرمایه گذاری
سرمایه گذاری در بورس نوعی از سرمایه گذاریه که می توان برای بررسی عملکرد و میزان موفقیت اون نیز از ROI بهره گرفت
بازده سرمایهگذاری یا ROI نرخ بین سود خالص و هزینه سرمایهگذاری ناشی از سرمایهگذاری برخی منابع محسوب میشه
ROI بالا به این معنیه که سرمایهگذاری نسبت به هزینهای که داشته سود بالایی ارائه کرده
ROI رو میتوان یک فرمول ریاضی دونست که میتوان برای ارزیابی سرمایهگذاریها و قضاوت در مورد عملکرد یک سرمایهگذاری در قیاس با انواع دیگه استفاده شه
اگه شرکتی اهداف سریعی برای کسب سهم از بازار، پیریزی زیرساخت، آماده کردن خود برای فروش و یا اهداف دیگه داشته باشه در این صورت بازده سرمایهگذاری رو میتوان به جای نسبت سود و هزینه بر اساس رسیدن به یک یا چند مورد از این اهداف تعیین کرد
افراد میتونن با استفاده از محاسبه ROI در مورد سرمایهگذاریهای منفرد و مقایسه یک سرمایهگذاری با سرمایهگذاریهای دیگه یا پورتفولیوهاشون بهره بگیرن
یکی از علاقه مندی های سرمایه گذاران اینه که در کاری سرمایه گذاری کنن که کمترین مقدار هزینه و بیشترین مقدار سودآوری رو داشته باشه
نرخ بازده سرمایه گذاری یعنی نسبت سود خالصی که سرمایه گذار از رهگذر پشتیبانی یک کسب و کار به دست میاره با هزینه ای که برای راه اندازی کسب و کار پرداخت می کنه
هیچ معادلهی استاندارد و واحدی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه وجود نداره
سودها درصدی از درآمد هستن
برای درک صحیح نسبت باید فهمید که چه درآمدها و هزینههایی در این معادله استفاده میشن
سرمایه گذاری مستلزم مدیریت ثروت سرمایه گذاراست
کسب بازدهیهای بالاتر به واسطه پذیرش ریسکهای بیشتر اتفاق میافته و این موضوع مهمترین فاکتور تفاوت بین فرصتهای سرمایه گذاریه
در اقتصادهایی همچون اقتصاد ایران که از یکسو با نوسانات زیادی در متغیرهای کلان اقتصادی همچون نرخ بهره و نرخ تورم رو به رو هستیم و از سویی دیگه رشد شاخص قیمتها رقم بالاییه موضوع سرمایه گذاری اهمیت دوچندانی داره
سهام بنیادی چیست؟
برای افرادی که به تازگی وارد بازار بورس شدهاند، درک عباراتی مانند سهام بنیادی، سهام تکنیکال، عرضه اولیه و… ضرورت دارد. یک معاملهگر برای فعالیت در این بازار باید با اصطلاحات پایه آشنا باشد. برخی از این اصطلاحات مثل عرضه اولیه، به راحتی قابل درک هستند، اما عباراتی مثل سهام بنیادی، نیاز به دانش بورسی دارند و دانستن مفهوم آن کافی نیست. به بیان دیگر شاید شما بدانید که معنی «سهام بنیادی» چیست، اما آیا معیار اطلاق کلمه «بنیادی» به یک سهم، چگونگی شناسایی سهام بنیادی و روش انجام تحلیل بنیادی را هم آموختهاید؟ در ادامه این مقاله میآموزیم که سهام بنیادی چیست، چه ویژگیهایی دارد، چگونه میتوان آن را شناسایی کرد و برای یادگیری تحلیل بنیادی باید چه اقداماتی انجام دهیم.
تعریف سهام بنیادی
برای تعریف سهام بنیادی، ابتدا به سراغ کلمه «بنیاد» میرویم. همانطور که میدانید کلمه بنیاد اشاره به ریشه و پایه دارد. مثلا به علومی مانند ریاضی، فلسفه، زیستشناسی که ریشه بسیار از علوم دیگر هستند، علوم بنیادی گفته میشود و اگر فردی در این علوم قوی باشد، در قدمهای بعدی با اطمینان حرکت میکند. درباره سهام هم این موضوع وجود دارد، هر سهمی که شرکت ناشر آن از بنیادی قروی برخوردار باشد، سهام بنیادی خوانده میشود.
پس در تعریف سهام بنیادی مفهوم افق زمانی در سرمایه گذاری میتوان گفت: سهامی که بر اساس ارزش ذاتی و پشتوانه قوی، ارزنده شمارده شود، در اثر سفتهبازی یا تصمیمات هیجانی ارزش آن تغییر نکند و در بلندمدت سودآوری خوبی داشته باشد را سهام بنیادی مینامیم. دقت کنید که در تعریف سهام بنیادی، عبارت «بلند مدت» اهمیت زیادی دارد. چرا که بورس، بازاری بر مبنای عرضه و تقاضا است. بنابراین اگر در یک بازه زمانی محدود، درخواست برای سهام (مثلا سهام یک گروه صنعت خاص) کاهش یابد، قیمت آن سهام هم روند نزولی خواهد داشت، اما این معنای کاهش ارزش ذاتی سهم نیست.
از طرفی سفتهبازی، انتشار شایعات، رخدادهای سیاسی یا اجتماعی پر سر و صدا در زمانی خاص، میتوانند سهام مختلف را تحت تاثیر قرار داند. در این شرایط ممکن است ما شاهد افت یا رشد شدید قیمت در هر سهام، اعم از بنیادی یا غیر بنیادی باشیم. بنابراین برای سرمایهگذاری در سهام بنیادی، داشتن افق زمانی بلندمدت اهمیت دارد. سرمایهگذار در این مدت احتمالا فراز و نشیبهایی را در قیمت سهم مشاهده میکند و این موضوع هرگز نباید تصمیمات هیجانی را برای وی در پی داشته باشد.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که آگاهی از ویژگی های سهام بنیادی، ما را در شناسایی این سهام یاری میکند. در ادامه با آموختن روش تحلیل بنیادی، بررسی نمودارهای قیمتی سهم از گذشته تاکنون و تعیین افق زمانی، یک سرمایهگذاری سودده را برایمان در پی دارد.
ویژگی های سهام بنیادی
در بخش قبل به این موضوع اشاره شد که شناخت ویژگی های سهام بنیادی، یکی از قدمهای ما برای انجام سرمایهگذاری بلندمدت و سودده است. در واقع هر سهمی بسته به گروه صنعت، میزان عرضه و تقاضا، قدمت، سودسازی در گذشته و… دارای ویژگیهای مخصوص به خود است. حال برخی از این ویژگیها به صورت مشترک در سهام بنیادی وجود دارند و به کمک آنها میتوانیم به راحتی سهام بنیادی را تشخیص دهیم.
ویژگی های سهام بنیادی در دو گروه اصلی و فرعی تقسیم میشوند. ویژگی های اصلی به معنای بررسی: EPS سهم، نسبت P/E، نقدشوندگی، میزان سودآوری و روند افزایشی سود (سود خالص) هستند. برای بررسی ویژگی های فرعی سهام بنیادی به سراغ مواردی چون: نسبت داراییهای شرکت به بدهیها، روند افزایشی نرخ فروش محصولات یا خدمات، برنامهها و اهداف آتی، قراردادهای جاری و آتی که در گسترش شرکت نقش دارند و میزان تاثیر سهم در شاخص کل میرویم. در ادامه توضیحات مختصری درباره ویژگی های سهام بنیادی (اصلی) ارائه میشود.
سود هر سهم یا (EPS): eps مخفف عبارت Earnings per Share و به معنای سود یا درآمد هر سهم است. این مقدار در تابلو هر سهم در سایت tse درج شده است. اما تحلیلگران بنیادی معمولا eps سهام را خودشان محاسبه میکنند و عدد دقیق آن را به دست میآورند. فرمول محاسبه eps به شرح زیر است:
تعداد کل سهام / سود خالص در 12 ماه گذشته = EPS
نسبت P/E: نسبت قیمت بر درآمد یا (price / earnings per share) یک فاکتور بسیار مهم برای تشخیص سهام بنیادی است. با کمک نسبت P/E میتوان میزان سودی که شرکت در طول یک سال مالی برای سهامداران فراهم میکند را تخمین زد.
نقدشوندگی: بسیاری از افراد تصور میکنند که چون سرمایهگذاری در سهام بنیادی اغلب با دیدگاه بلندمدت انجام میشود، پس نقدشوندگی سهم اهمیت چندانی ندارد! این تفکر اشتباه است. همانطور که در قبل ذکر شد کاهش نقدشوندگی سهم در یک بازه زمانی خاص و محدود، نرمال است اما در مجموع نقدشوندگی سهم اهمیت دارد و یکی از ویژگیهای سهام بنیادی، جاری بودن روند معاملات و نقدشوندگی بالا است.
میزان سودآوری سهم: منظور از میزان سودآوری سهم، روند افزایشی سود (خالص) است. دقت کنید که سود خالص با سود ناخالص تفاوت دارد. سود ناخالص معمولا مثبت است، اما سود خالص که با کسر هزینهها، مالیات و… بدست میآید نمیتواند همواره مثبت باشد. بنابراین روند افزایشی آن، یک ویژگی مثبت به حساب میآید و گویای بنیاد قوی شرکت ناشر سهم است.
سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟
تا این لحظه متوجه شدیم که سهام بنیادی چه ویژگیهایی دارد، اما دقت کنید که بررسی ویژگیها پس از انتخاب سهم صورت میگیرد. سوال اینجاست که سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟ برای تشخیص سهام بنیادی در ابتدا میتوان چند مورد کلی را در نظر گرفت:
– زمان اصلاح بازار، سهام کوچک با افت قیمت بیشتری مواجه میشوند و سهام بنیادی در مقایسه با آنها ثبات قیمتی بیشتری دارند.
– زمان اصلاح قیمت، نقدشوندگی در سهام بنیادی بیشتر به چشم میخورد.
– سهام شرکتهای بزرگ و شاخصساز معمولا سهام بنیادی هستند. در قبل هم به این موضوع اشاره شد که تاثیر در شاخص یکی از ویژگی های سهام بنیادی است.
– صنایع استراتژیک معمولا سهام بنیادی زیادی را شامل میشوند. اما دقت کنید که این موضوع شما را گول نزند. هر شرکتی که در صنایع استراتژیک دستهبندی میشود صرفا دارای سهام بنیادی نیست.
سرمایه گذاری در سهام بنیادی
برای سرمایه گذاری در سهام بنیادی شما باید در قدم اول اهداف، اولویتها و ویژگیهای شخصیتی خود را بشناسید. هر سرمایهگذاری در بازار بورس، با توجه به میزان برخورداری از دانش اقتصادی، ریسکپذیری و اولویتهایی چون افق زمانی و بازده مورد انتظار، روشه متفاوتی را برای تعیین مسیر سرمایهگذاری و شناسایی سهام انتخاب میکند. مثلا مسیر سرمایهگذاری برخی افراد بر مبنای انجام معاملات روزانه است، برخی دیگر افق زمانی میانمدت دارند و برخی هم با افق زمانی بلندمدت به سرمایهگذاری میپردازند.
برای هر سه گروه بالا یادگیری مهارتهایی مانند تابلوخوانی و فیلترنویسی ضرورت دارد، اما در ادامه با توجه به اینکه مسیر سرمایهگذاریشان تغییر میکند، هر گروه بر یک روش تحلیلی متمرکز میشوند. مثلا برای انجام معاملات روزانه، باید از نمودارهای تحلیل تکنیکال بهره برد، در صورتی که برای سرمایهگذاری بلندمدت، تمرکز بر روش تحلیل بنیادی و شناسایی سهام بنیادی است. در نهایت کارشناسان بورسی پیشنهاد میکنند که همه روشها را به ترتیب بیاموزید تا بتوانید دارایی خود را بر اساس افق زمانی و میزان ریسک، به شکل موازی تقسیم کنید.
در این حالت سرمایه گذاری در سهام بنیادی و غیر بنیادی را همزمان انجام میدهید و از سود بازار بورس تا بیشترین حد ممکن بهرهمند میشوید.
سخن آخر
ما در این مطلب با تعریف سهام بنیادی، ویژگی های سهام بنیادی و چگونگی تشخیص سهمهای بنیادی آشنا شدیم و در آخر باید روش استفاده از اطلاعات و صورتهای مالی شرکتها برای تخمین ارزش و بنیاد سهم را بیاموزیم. این مهارتها در آموزشهای بورس با عنوان «تحلیل بنیادی» شناسایی میشود و یادگیری آن برای سرمایهگذاری بلندمدت اهمیت زیادی دارد. البته آموزش تحلیل بنیادی را نمیتوان در یک مقاله گنجاند و برای یادگیری آن نیاز به گذراندن دورههای پیشنیاز مثل مبانی سرمایهگذاری، تابلوخوانی و فیلترنویسی است. بنابراین بهترین روش برای یادگرفتن تحلیل بنیادی و سرمایه گذاری در سهام بنیادی، شرکت در دورههای آموزش است.
دیدگاه شما