آشنایی با صندوقهای پوششی ریسک
صندوقهای پوشش ریسک بهعنوان گزینهای جایگزین برای سرمایهگذاری مستقیم در یک نوع دارایی مالی مانند سهام محسوب میشوند که با بهکارگیری استراتژیها و گزینههای متنوع سرمایهگذاری در راستای حداکثرسازی سود سرمایهگذاران خود تلاش میکنند، با این تعریف اولیه میتوان پی برد که صندوقهای پوشش ریسک عملاً روش منحصربهفردی برای سرمایهگذاری نیست؛ بلکه ساختار و تشکیلاتی هستند که ترکیبهای مختلفی از روشهای سرمایهگذاری مانند سهام، ابزارهای دیگر و… را در بازارهای داخلی و بینالمللی به کار میگیرند تا بتوانند حداکثر سود را برای سرمایهگذاران خود محقق سازند.
در دوره آشنایی با صندوقهای پوشش ریسک ضمن آشنایی با ویژگیهای هر صندوق پوشش ریسک به موضوع ساختار این صندوقها نیز پرداخته شده است.
هدف از برگزاری دوره آشنایی با صندوقهای پوشش ریسک، آشنایی مخاطبان دوره با این صندوقها و معرفی یک جایگزین بسیار مطمئن برای سرمایهگذاری مخاطبان بوده است.
ماهیت صندوقهای پوشش ریسک بر خلاف نامگذاری آنها، همراه با حداکثر ریسک است و عملاً در این نوع از صندوقهای سرمایهگذاری ریسک بالایی از طریق بهکارگیری ابزارهای مختلف سرمایهگذاری پذیرفته میشود تا بتواند حداکثر بازده را ایجاد کنند.
دوره آشنایی با صندوقهای پوشش ریسک برای چه کسانی مناسب است؟
مباحث و موضوعات این دوره برای همه افراد و علاقهمندان مناسب خواهد بود و همه افرادی که با مباحث مربوط به سرمایهگذاری آشنایی دارند و به شناخت بیشتر این موضوع علاقهمند هستند میتوانند در این دوره شرکت کنند و اطلاعات خود در این زمینه را افزایش دهند.
برای شرکت در این دوره نیاز به هیچ پیشنیاز به خصوصی وجود ندارد و آشنایی اولیه با این مفاهیم برای شرکت در دوره کافی خواهد بود.
Hedge Fund چیست؟
Hedge Fund یا صندوق های پوشش ریسک، دستهای از شرکتهای خصوصی هستند که سرمایه گذاران، پول خود را در آن قرار میدهند تا در فرصتهای مختلف سرمایه گذاری کنند. اینگونه شرکتها دارای استراتژیهای متفاوتی برای کسب سود هستند.
در حقیقت صندوق پوشش ریسک، گونهای خاص از سرمایهگذاری نیست بلکه ساختاری در سرمایه گذاری مشترک است که بهوسیلهی شرکت «مدیریت مالی» یا «مشاور سرمایه گذاری» تشکیل شده است و امکان حضور را به سرمایه گذاران خود میدهد تا بتوانند در طیف وسیعتری سرمایهگذاری خود را انجام دهند.
لازم است بدانید که ادارهی این صندوقها توسط افراد باتجربه و حرفهای انجام میشود. درحقیقت، نحوهی عملکرد این شرکتها به این صورت است که فرصتهای مناسبی برای سرمایهگذاری پیدا میکنند که ریسک بالایی داشته باشد و درصورتیکه سود داشته باشد، سودرسانی آن بسیار زیاد باشد.
این فرصتهای سرمایهگذاری به بررسی و تحقیقات زیادی نیاز دارد و ممکن است تا مقدار زیادی به اطلاعاتی وابسته باشند که بهآسانی در اختیار همه قرار نمیگیرد. به همین دلیل است که بیان کردیم افراد حرفهای در سرمایهگذاری، چنین شرکتهایی را اداره میکنند.
معمولاً صندوقهای پوشش ریسک، صندوقهای پوششی در بین افراد معروف است. شرکتهای خصوصی به دوصورت «مشارکت محدود» و «مسئولیت محدود» وجود دارد. برای مشارکت در آنها، تعداد اندکی سرمایهگذار و نهادهای معتبر نیاز است تا حداقل سرمایهی اولیه را دارا باشند. این سرمایه عموماً سازمانهایی مانند صندوق بازنشستگی، شرکتهای بیمه و اشخاص متمول هستند.
انتخاب واژهی صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) برای نام این شرکت دارای یک علت تاریخی است و از فرصتهای خرید و فروش استقراضی گرفته میشود؛ به این دلیل که اولین صندوق، بهمنظور پوشش ریسک معاملات اهرمی و مارجین در بازارهای نزولی مورداستفاده قرار میگیرد.
در طی زمان، انواع مفهوم پوشش ریسک گسترش پیدا کرد و بدین ترتیب در گونههای مختلف سرمایه گذاری به کار برده شد. هم اکنون، صندوقهای پوششی با بهرهمندی از ابزارهای مالی و تکنیکهای مدیریتی ریسک، در طیف گستردهای از بازارها و استراتژیها حضور دارند. هدف بیشتر استراتژیهای سرمایه گذاری، رسیدن به بازدهی بالا در شرایط بد بازار است.
مدیران پوشش سرمایه، اغلب پول خود را در سرمایهای که وظیفهی کنترلش را بر عهده دارند، سرمایه گذاری میکنند و این کار باعث میشود مدیران و دیگر سرمایه گذاران در یک راه یکسان قرار بگیرند.
ویژگیهای مهم صندوق های پوشش ریسک (Hedge Fund)
صندوقهای پوشش ریسک به دلیل گزینههای زیر با صندوقهای سنتی متفاوت هستند و این ویژگیها بهصورت زیر است:
فقط برای سرمایهگذاران واجد شرایط در دسترس قرار میگیرد؛
صندوقهای پوشش ریسک فقط اجازه دارند از سرمایهگذاران و اشخاصی که واجد شرایط هستند، بهشرط داشتن استانداردهای زیر پول بگیرند. بهطور مثال، در آمریکا، داشتن یکی از شرایط نام برده برای سرمایهگذاری ضروری است.
دارابودن درآمد ۲۰۰.۰۰۰ دلاری در طی یک سال و ضمانتدادن برای حفظ همین درآمد در آینده. برای اشخاص متأهل این مقدار برابر ۳۰۰.۰۰۰ دلار است.
ارزش دارایی خالص یک فرد به غیر از ارزش خانهی محل سکونتش باید بیش از یک میلیون دلار باشد.
مدیر اجرایی، متصدی، شریک و دیگر افراد واجد شرایط که خود به صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) وابستگی داشته باشد.
بدین ترتیب کمیسیون بورس و اوراق بهادر آمریکا سرمایهگذارانی را مناسب تشخیص میدهد که قدرت کنترل و مدیریت ریسکهای احتمالی سرمایهگذاری گستردهتر را دارند. سرمایهگذاران نهادی، حدود ۶۵درصد از سرمایهی صندوق پوشش را تشکیل میدهند.
گزینههای بیشتری نسبت به دیگر صندوقها عرضه میکند؛
اصولاً، صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) بهراحتی میتواند در هر چیزی مانند زمین، املاک، مستغلات، سهام، فروش استقراضی و قراردادها و ارزها سرمایهگذاری کند. درمقابل، صندوقهای مشترک که Mutual Funds نام دارند، فقط به فعالیت در حوزهی سهام و اوراق قرضی میپردازند.
ابزارهای مالی این امکان را برای مدیران فراهم میکنند که حتی وقتی بازار سهام در رکود است، آنها بتوانند سودآوری داشته باشند؛ این افراد اغلب از اهرمها استفاده میکنند. صندوقهای پوشش ریسک اغلب از معاملات مارجین و وجوه استقراضی برای افزایش سود بهره میبرند.
ساختار کارمزدی ۲درصدی؛
اغلب صندوقهای پوشش ریسک، ضریب هزینه و کارمزد نحوهی عملکرد را بهطور همزمان دریافت میکنند. این ساختار کارمزد بهعنوان «دو و بیست» بیان میشود؛ یعنی ۲درصد کارمزد مدیریت دارایی و ۲۰درصد سودی که به دست میآید.
لازم به ذکر است که این شرکتها بهدلیل دریافت این ۲درصد، مورد نقد واقع میشوند؛ زیرا بدون توجه به کسب سود و ضرر این مبلغ را دریافت میکنند. فرض کنید، صندوقی که حدود ۱ میلیارد جذب سرمایه دارد، بدون انجام کاری، سالانه بیست میلیون دلار به دست آورد.
نظارت زیادی بر روی آنها وجود ندارد؛
نهادهای ناظرِ بازار سرمایه در سایر کشورها بر روی فعالیتهای صندوق سرمایه نظارت زیادی دارند. این در حالی است که صندوقهای پوشش ریسک هیچکدام از قوانین و مقررات نظارت بر نهادهای سرمایهگذاری در بازار را شامل نمیشود و دربهایشان بهطور کامل بر روی هر نوع بازرسی بهوسیلهی دولت و یا هر سازمان دیگری بسته است؛ از همین رو، در خفای کامل به فعالیتهای خود اشتغال دارند. با این وجود، این اتفاق به معنی اجازهدادن نهادهای نظارتی به کلاهبرداری نیست. معمولاً صندوقهای پوشش ریسک در جذب اعتبار توانایی بالایی دارند و ضریب آنها در جذب اعتبار از مؤسسات مالی و بانکها بالا است.
این شرکتها در عمل چندبرابر از سرمایهی خود را به بازار وارد میکنند.
راهبردهای سرمایه گذاری در صندوق های پوشش ریسک
بیشترین تفاوت صندوقهای پوشش ریسک با صندوقهای سنتی، عملکرد این صندوقها در نحوهی سرمایهگذاری میباشد.
ازجمله مهمترین راهبردهای صندوق سرمایهگذاری صندوقهای پوششی بهصورت زیر است:
فروش استقراضی:
فروش استقراضی بهمعنی فروش سهامی است که در مالکیت صندوق نیست. در این روش، صندوق با حدس قیمت در آینده، سهامی را که مال فرد دیگری است، قرض میگیرد؛ سپس از طریق معاملهای در بازار، از نوسان قیمتها استفاده میکند.
استفاده از آربیتراژ:
بهرهبردن از اختلاف قیمت در بازارهای متنوع است.
استفاده از ابزارهای مالی مشتقه مانند قراردادهای آتی و اختیار معامله.
سرمایهگذاری در اوراق بهاداری که کمتر از حد معمول ارزش داشته باشند و یا مطلوبیت نداشته باشند.
سعی برای استفاده از مزیتهای شکاف بین قیمت کنونی بازار و قیمت واقعی سهام.
سرمایهگذاری در بازارهای تازه شکلگرفته:
سرمایهگذاری روی سهام یا وام با ارزهای مستعد تورم و بازارهای نوسانی.
معایب و خطرات صندوق های پوشش ریسک (Hedge Fund) چیست؟
بهدلیل مواردی که در بالا ذکر شده است، یعنی سرمایهگذاری در کارهای مختلف و نبود مقررات محدودکننده، سرمایهگذاری در صندوقهای پوشش ریسک با کسب سود زیادتری همراه است. لازم است بدانید که این گسترده بودن همواره میتواند خطرات زیادی را نیز به همراه داشته باشد.
بعضی از معروفترین نمونههای شکست اقتصادی، در رابطه با صندوقهای پوشش ریسک است. با این وجود، این منعطفبودن صندوقهای پوشش ریسک موجب شده است تا برخی از مدیران مالی سودهای بلندمدت زیادی را به دست آورند.
یادآوری این نکته لازم است که «پوشش ریسک» تلاشی برای کمکردن ریسک است ولی امروزه هدف بیشتر صندوقهای پوششی، به حداکثر رساندن صندوقهای پوششی و سود به دست آمده از سرمایهگذاری است؛ بنابراین، فکر اینکه کاربرد این شرکتها فقط پوشش ریسک است، درست نیست.
درحقیقت، مدیران صندوقهای پوششی، سرمایهگذاریهای پرخطری را انجام میدهند که نسبت به دیگر سرمایهگذاریها ریسک بالاتری دارد. بهطور دقیق، همین ریسک است که سرمایهگذاران زیادی را با فکر «ریسک بیشتر باعث سود بیشتر میشود» به سمت این شرکتها جذب میکند.
بعضی از خطراتی که صندوق ریسک میتواند به همراه داشته باشد، عبارتند از:
۱- اثر اهرم: جدا از پولی که سرمایهگذاران در صندوقهای پوشش ریسک سرمایهگذاری میکنند، این صندوقها پولها را از بانکها و دیگر نهادهای مالی قرض میکنند. برای مثال، مطابق با مقررات آمریکا صندوقهای پوشش ریسک میتوانند در مقابل هر یک دلاری که بهعنوان سرمایه جذب میکنند، حدود نُه دلار را از بانکها و نهادهای دیگر مالی قرض نمایند.
با وجود این شرایط، یک زیان ۱۰درصدی میتواند به قیمت ازدستدادن کل سرمایه در صندوق منجر شود. بهکاربردن اهرم و پول استقراضی میتواند خسارت کوچک را به یک ضرر بزرگ تبدیل نماید.
۲- استقبال از دارایی ریسکپذیر: این صندوق ها بهطور ذاتی در پی سرمایهگذاری پر ریسکتر و با بازده حداکثری هستند.
۳- غیرشفاف بودن: استراتژی معاملات، متنوعسازی سبد دارایی یا پورتفولیو و سایر تصمیمهای صندوق بهصورت واضح برای سرمایهگذاران بیان نمیشود.
۴- کمبود نظارت: ایجاد و انجام فعالیتهای صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) به داشتن نظارت بر روی امور مالی آن نیست؛ درنتیجه، اغلب آنها دارای ریسک ساختاری پنهان هستند.
صندوق پوشش ریسک در ارز دیجیتال چیست؟
افزایش روند صعودی بیتکوین و سایر رمزارزها در سالهای گذشته، درنظر سرمایهگذاران قانونی و موجّه جلوه کرده و آنها را بهسوی خود جذب کرده است. ولی همانطور که میدانید، سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال همواره با ریسک همراه است؛ زیرا تنها یک دهه از عرضهی این مفهوم و واردشدن این نوع ارز به جهان میگذرد و مانند ارزهای فیات بهوسیلهی دولت پشتیبانی نمیشود.
این بدان معنی نیست که سرمایهگذاری در ارز دیجیتال باعث خسارت میشود و هیچ سودی به شما نمیرساند. بسیاری از اشخاص با سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال و انتخاب استراتژیهای صحیح خرید و فروش، سود خوبی به دست میآورند. این چیزی است که سرمایهگذاران صندوقهای پوشش ریسک را جذب میکند.
صندوقهای بزرگ، عملکرد بیتکوین که نسبت به طلا و ارزهای فیات حجم سرمایهی کمی دارد، دیده و علاوه بر آن از علاقه و تقاضای مردم به سرمایهگذاری آگاهی دارند.
اینگونه از صندوقها با دودیدگاه کاملاً متضاد، نگرانی و قدردانی، به جامعهی ارز دیجیتال مینگرند؛ زیرا ارزهای دیجیتال هم میتوانند رقیبی برای صندوقها به حساب بیایند و هم موقعیتی مناسب برای بهدستآوردن سود بالا برای این صندوقها باشند.
صندوقهای پوششی در ارزهای دیجیتال مانند یک صندوق پوشش ریسک معمولی عمل میکنند که یک پورتفوی شامل ارز دیجیتال را کنترل میکنند. هم اکنون دو نوع صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) ارز دیجیتال موجود است که به شرح ذیل است:
۱- صندوقهایی که بهطور انحصاری ارز دیجیتال را کنترل میکنند.
۲- صندوقهایی که در سبد داراییشان علاوه بر مالهای دیگر، ارز دیجیتال را نیز شامل میشوند.
در هر دوحالت بالا، صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) ارز دیجیتال بهدنبال یک فرصت مناسب برای زیادکردن سود است؛ بنابراین، آنها در ICO یا ارزهای دییجیتال سرمایهگذاری میکنند و در وقت مناسب خرید و فروش را انجام میدهند.
درحقیقت ، این فرصتهای سرمایهگذاری بهوسیلهی سرمایهگذاران متخصص و ماهر، کنترل، تعادل بخشی و تجزیه میشوند. درحقیقت، صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) یک فرصت بُردبُرد را برای سرمایهگذار و متخصصان به وجود میآورد.
روش پوشش ریسک کارگزار فارکس خود را بشناسید
برای یک کارگزار تبادل ارز هر معاملهای که مشتریانش به آن وارد شوند به معنی قرارگرفتن در معرض ریسک بازار است.
ریسک بازار خطر ضرر کردن در شرایطی است که توسط جابهجایی شدید قیمتها ایجاد شده است.
ازاینرو که کارگزار تبادل ارز همیشه طرف مقابل معاملههای شماست، ممکن است تصمیم بگیرد که معاملات شما را درونسازمانی اجرا کند یا از بیرون ریسک را پوشش دهد.
اصطلاح پوشش ریسک به فرایندی اطلاق میشود که حین آن کارگزار تبادل ارز قرارگرفتن در معرض ریسک بازار را با واردشدن به یک تراکنش موازی با واحدی دیگر (یک تأمینکنندهٔ نقدینگی) کاهش میدهد.
این روزها محبوبترین روش پوشش ریسک بهجای پوشش ریسک برای هر معامله محدودکردن ریسک هر مشتری، پوشش مجموع ریسک است.
در این مرحله قبل از این که پوشش ریسک از بیرون انجام شود معاملات جدید داخلی میشوند.
این روش پوشش ریسک، فرصتی به مجموع ریسک مشتری میدهد که قبل از مورد پوشش واقعشدن در بازار سازمانیافتهٔ تبادل ارز خود را خنثی کند.
- وقتی یک مشتری در یکجهت و دیگری در جهتی برابر و برعکس معامله کند قرارگرفتن در معرض ریسک بازار خنثی میشود.
- اما وقتی مشتریان در یکجهت معامله کنند ریسک بازار برای کارگزار افزایش پیدا میکند. این ریسک سپس با پوشش ریسک در بازار اصلی خنثی میشود.
محدودیتهای ریسک که توسط روشهای کلی مدیریت ریسک کارگزار گردانده و سنجیده میشوند، حداکثر ریسک بازاری که یک کارگزار تبادل ارز میتواند متحمل شود را تعیین میکنند.
برای پوشش دادن ریسکهای خود، کارگزار بیعانه به یک شخص ثالث میدهد. (مثل زمانی که شما به کارگزار خود بیعانه پرداخت میکنید.)
دانستن این نکته مهم است چرا که با پرداخت وجه تضمین اولیه کارگزار باید با شرکای تأمینکننده نقدینگی تأمینکننده (وجه تضمین اولیه) کنار بگذارد. اگر یکی از این تأمینکنندگان نقدینگی شکست بخورد و نتواند مارجین کارگزار را پس بدهد، ممکن است کارگزار در جایگاه مالی خطرناکی قرار بگیرد که باعث شود نتواند به وظایف مالی خود در قبال مشتریانش (مثل شما) عمل کند.
به همین دلیل است که هنگام انتخاب شرکای پوشش ریسک (تأمینکننده نقدینگی) کارگزار نرخهای رقابتی پیشنهادی، درجهٔ اعتبار، کارآمدی خدمات، اطمینان فناوری، وجههٔ کاری و جایگاه مالی آیا Hedging هیچ ریسکی ندارد؟ را در نظر میگیرد.
کارگزاران کوچکتر ممکن است حق انتخابی در تأمینکنندگان نقدینگیشان نداشته باشند چرا که از خدمات یک Prime of Prime (PoP) برای پوشش ریسک معاملاتشان استفاده میکنند و به تامینکنندگانی که PoP در دسترسشان قرار میدهد محدود هستند.
این نکته مهم است که روش پوشش ریسک یک کارگزار ممکن است ریسک را برای مشتریان کاملاً از بین نبرد، مگر درصورتیکه خود کارگزار ذکر کند.
از کارگزار خود روش پوشش ریسکش را بپرسید
روش پوشش ریسک فرایندهای بهکارگرفتهشده را تشریح میکند که توسط آنها میزان در معرض ریسک بازار قرارگرفتن مدیریت میشود و شرکایی که با آنها تراکنش بهمنظور پوشش ریسک صورت میگیرد اعلام میشوند.
با درخواست آن میتوانید از فرایندهای پوشش ریسک اطلاعاتی کسب کنید که به شما کمک میکند حین کار با کارگزارتان در سنجش ریسک ِشریک آگاهانهتر عمل کنید.
به یاد داشته باشید، اگر کارگزارتان شکست بخورد پول شما هم با از دست میرود.
اگر کارگزارتان نمیخواهد هیچکدام از این جزئیات را بازگو کند بهتر است کارگزاری را پیدا کنید که این کار را انجام میدهد.
تنها راهی که کارگزار برای جلب اعتماد شما باید استفاده کند شفافیت است.
به هر کارگزاری که راجع به روشهای پوشش ریسکش شفاف نیست مشکوک باشید، نهتنها باید جزئیات پوشش ریسک شرح داده شود بلکه شرکای پوشش ریسک (تأمینکنندگان نقدینگی) هم باید اعلام شوند.
خلاصه
ما سازوکار اولیهٔ کارگزاران برای پوشش و مدیریت ریسک بازار را بررسی کردیم.
چند مورد از مفاهیم مدیریت ریسک مانند A-Book، B-Book و انواع C-Book را معرفی کردیم که بسترهای تبادل ارز جزئی و قرارداد مابهالتفاوت ممکن است استفاده کنند.
به دلیل ابهام زیاد در سازوکار کارگزاران، امیدواریم بخشی از پشتصحنهٔ مدیریت و درآمدزایی آنها را شفاف کرده باشیم.
حالا میدانید که همهٔ کارگزاران تبادل ارز جزئی طرف مقابل معاملهٔ شما را میگیرند.
کارگزار شما شریک همهٔ معاملات شماست.
وقتی یک کارگزار معاملهٔ شما را انجام میدهد میتواند:
- معاملهٔ شما را بهصورت درونسازمانی از طریق معاملهٔ یک مشتری دیگر پوشش دهد
- معاملهٔ شما را بهصورت برونسازمانی از طریق یک تأمینکنندهٔ نقدینگی پوشش دهد
- اگر قبل از تأیید معامله انجام شود به آن pre-hedging گفته میشود. (STP)
- -اگر بعد از تایید معامله انجام شود به آن post-hedging گفته میشود. (A-Book)
- کلاً خنثی نکند و ریسک بازار را بپذیرد (B-Book)
- بخشی از معامله را از طریق تأمینکنندهٔ نقدینگی پوشش دهد و باقی را B-Book کند (C-Book)
- بیش از 100% ریسک معاملهٔ شما را از طریق یک تأمینکنندهٔ نقدینگی بهصورت برونسازمانی خنثی کند. (C-book)
- اصلاً خنثی نکند و ریسک بازار را بپذیرد و همچنین برونسازمانی با یک تأمینکنندهٔ نقدینگی پوشش ریسک برعکس انجام دهد (C-Book)
لازم به ذکر است که گرچه به چندین روش کارگزاران برای مدیریت ریسک پرداختیم، هر کارگزار با دیگری متفاوت است و شیوههایی را به کار میگیرد که برای ظرفیت ریسکش مناسب باشد.
پوشش ریسک گرانقیمت تلقی میشود و از آن جایی که کارگزاران میخواهند سود حداکثری داشته باشند ترجیح میدهند تا جای ممکن از پوشش ریسک پرهیز کنند.
شیوههای پوشش ریسک همچنان در حال تکوین هستند و هیچ روش معیاری برای مدیریت ریسک کارگزاران وجود ندارد.
معاملهگران ممکن است نسبت به کارگزارانی که B-Book میکنند تردید داشته باشند و فکر کنند که تنها باید با کارگزارانی که A-Book میکنند معامله کنند اما آن چه در نهایت مهم است قیمتگذاری درست است و کیفیت عملکردی که برای سفارشهایتان دریافت میکنید.
ریسک به ریوارد ؛ ورود به معامله با ریسک حساب شده
انجام معاملات به منظور سرمایهگذاری و ایجاد فرصتهای کارآفرینی بدون دانش و اطلاعات کافی، به طور معمول ریسک زیادی همراه خود دارد. در صورت عدم بررسی مناسب وضعیت، امکان از دست رفتن بخش وسیعی از سرمایه، هم از نظر مالی و هم از نظر زمانی، وجود دارد. به همین منظور است که یکی از مهمترین فاکتورهایی که سرمایهگذاران و کارآفرینها در نظر میگیرند، نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio) یا ریسک حساب شده (Calculated Risk) معامله است. این مقاله برای بررسی کامل این موضوع نوشته شده است. پس اگر به دنبال یادگیری هستید، با ما همراه باشید.
در این مقاله، در ابتدا ریسک حسابشده را به طور کامل معنی میکنیم. در ادامه، مزایای استفاده از ریسک حسابشده را بررسی میکنیم و برای اینکه با اطلاعات کاملی از مقاله خارج شویم، در انتها شما را با چند مورد از اصلیترین تکنیکها برای مدیریت درست ریسک و سرمایه آشنا میکنیم.
ریسک به ریوارد یا ریسک حساب شده چیست؟
در چهار ربع نقدینگی (Cashflow Quadrants)، مخصوصاً در بخش کسب و کارهای بزرگ (Big Business Owners) و سرمایهگذاری (Investors)، بیشتر افراد با فرصتهایی طرف میشوند که در آن سودآوری بخش جذاب و ضررهای به نسبت بزرگ و چشمگیر بخش ترسناک آن است. برای افرادی که در دو ربع دیگر (کارمند (Employee) و خویش فرما (Self-Employed)) فعالیت میکنند، علت تمایل کارفرما یا سرمایهگذار به این فرصتها غیرقابل درک است؛ زیرا در این دو ربع، امنیت ملاک اصلی فعالیتهای مالیست و این مدل آزادی عمل در فعالیتهای مالی را ترسناک میدانند.
شروع یک کسب و کار جدید، تولید یک محصول یا تزریق سرمایه به بخشی از بازارهای مالی بدون قبول درجهای از ریسک در عمل غیرممکن است. افراد کارآفرین و سرمایهگذار با درک این قضیه که در زمان شروع یک مسیر جدید، هر دو احتمال موفقیت و شکست وجود دارد، اقدام به فعالیت میکنند. علت این است که یک کارآفرین یا سرمایهگذار موفق تقریباً هیچوقت تمام دارایی خود را وارد یک معامله نمیکند و در معرض ریسک قرار نمیدهد. در عوض با استفاده از ریسک حساب شده سرمایه خود را مدیریت میکند.
تعریف ریسک حساب شده
ریسک حساب شده تصمیمی است که با احتیاط بسیار زیاد میگیرید و شما را در برابر میزان مشخصی از ریسک شخصی و مالی قرار میدهد؛ ولی در ازای آن احتمال کسب سود قابل قبولی را برای شما ایجاد میکند. بررسی ارزش یک ریسک را میتوانیم به تحلیل دقیق مدیریت ریسک و سرمایه وابسته بدانیم. در بیشتر موارد، ریسک حساب شده در مباحث مدیریت مالی و کسب و کار استفاده میشود. ولی افراد میتوانند در زندگی شخصی خود نیز از این موضوع استفاده کنند. زیرا در هر لحظه، در عمل، فرد در حال قبول یک ریسک ذاتی به ازای انجام هر کار در آن لحظه است. این جمله کمی پیچیده است پس توضیح بیشتری میدهیم.
تا به حال دقت کردهاید که به ازای هر کاری که در هر لحظه انجام میدهیم، سایر کارها را در آن لحظه انجام نمیدهیم؟ خیلی سوال مسخرهای به نظر میرسد ولی به آن فکر کنید. چه کارهایی به جای کار فعلی میتوان انجام داد؟ آیا نتیجه کار فعلی از نتیجه سایر کارهایی که میشد انجام داد باارزشتر است؟ این سوالها و جواب آنها ریسک حساب شده زندگی شما را نشان میدهد. به کارهایی که به جای کار فعلی انجام نمیدهیم، هزینه فرصت از دست رفته یا هزینه فرصت (Opportunity Cost) میگوییم.
هنگامی که یک تصمیم، فرد را از نظر مالی، عاطفی و یا حتی از نظر شهرت شخصی از محدوده امن خارج و آسیبپذیر کند، ریسک ایجاد میشود. ولی اگر با بررسی نتایج مشخص شود که سود نهایی از آن تصمیم نسبت به ریسک موجود بیشتر است، میتوان گفت که یک ریسک حساب شده انجام دادهایم. شما چند بار تا به حال با توجه به نتیجه نهایی حاضر که قبول یک ریسک شدهاید؟
مزایای ریسک حساب شده
ریسک حسابشده، بخش جدانشدنی موفقیت در کسب و کار و سرمایهگذاری است. به همین دلیل فرد باید این درک را قبل از شروع کار در هر یک از این دو ربع نقدینگی به طور کامل بدست بیاورد. بیشتر کارآفرینان و سرمایهگذاران باید در ابتدای کار بخشی از دارایی خود را درگیر کنند. در صورت عبور از سطح ترس در برابر چنین ریسکی، منافع زیادی در طرف دیگر در انتظار فرد خواهد بود.
البته با عبور از ترس، مورد دیگری که فرد باید در برابر آن مقاومت داشته باشد، طمع برای کسب سودهای بیشتر در مدت زمان کمتر است که میتواند منجر به درگیر کردن میزان بیشتری از سرمایه فرد در کسب و کار شود. باید توجه داشت که هر کار و هر مسیری نیاز به طی یک زمان مشخص دارد و عجله در هیچ کاری نتیجهبخش نخواهد بود. البته این را هم در نظر داشته باشیم که برای هر کاری میتوان یک مسیر سریعتر یافت یا ایجاد کرد، اگر و تنها اگر تخصص و تسلط کافی به آن کار را داشته باشیم.
جان مورفی و ریسک حساب شده
در کتاب جان مورفی، مبحث ریسک حسابشده تحت عنوان نسبت جذابیت معامله (Risk to Reward Ratio) مطرح میشود که با شناسائی نقاط حد سود و حد ضرر بدست میآید و همچنین عنوان میکند که بهتر است این نسبت حداقل ۱ به ۳ باشد تا در برابر قبول یک واحد ریسک، ۳ برابر واحد سود در انتظار فرد باشد.
همچنین رابرت کیوساکی در کتاب چهارربع نقدینگی، عنوان میکند که به هیچ عنوان منطقی نیست که بدون توجه به بهره، ریسک انجام کاری قبول شود. به زبان دیگر، فرد تنها زمانی باید ریسک یک کار را قبول کند که در ازای آن سود قابل قبولی دریافت کند.
پس میتوانیم با بررسی این صحبتها و تعریفهای انجامشده به این درک برسیم که انجام هر کاری ریسک دارد، چه شما آن را ببینید و چه آن را نبینید. ولی در صورتی که بتوانید ریسک هر کار را به درستی شناسایی کنید و براساس آن میزان سرمایه خود را تنظیم کنید، هیچ ریسکی به شما آسیب کمرشکن نخواهد زد. دوست دارم این بحث را با یک مثال برای شما تا جای ممکن بیشتر باز کنم.
مثالی از ریسک حساب شده
با توجه به اینکه در مدرسه تحلیل کار ما معامله داراییهایی مثل سهام و ارز دیجیتال است، این مثال را براین اساس تنظیم میکنیم. ولی این مورد را در نظر داشته باشید که این حساب کتابی که در ادامه با هم انجام میدهیم، در زمان بررسی یک کسب و کار هم قابل استفاده است.
هدف ما خرید سهامی است که سیگنال آن را در قیمت ۱۰۰۰ ریال دریافت کردهایم. برای این مقاله و این مثال کاری به نحوه سیگنالگیری نداریم. فقط به قیمتها توجه کنید. براساس تحلیل، برای ما مشخص است که حد ضرر سناریو در ۸۰۰ ریال فعال میشود. ولی در صورتی که تحلیل نقض نشود و قیمت براساس سناریو رشد کند، میتوانیم در حد سود با قیمت ۲۰۰۰ ریال با سود از معامله خارج شویم. نظر شما چیست؟ بخریم یا ریسک زیادی دارد؟ با هم حساب کتاب میکنیم:
محاسبات ریسک و ریوارد
اگر وارد این معامله بشویم، در صورت ضرردهی در هر واحد سهم ضرر ما برابر است با:
این ۲۰۰ ریال نسبت به ۱۰۰۰ ریال به صورت درصدی میشود ۲۰٪.
از طرف دیگر در صورتی که معامله ما سودده باشد برای هر یک واحد سهم، سود ما میشود:
2000 – 1000 = 1000
این ۱۰۰۰ ریال نسبت به ۱۰۰۰ ریال نقطه ورود ما به صورت درصدی برابر با ۱۰۰٪ است.
چه به صورت عددی، چه به صورت درصدی، اگر نسبت ریسک به ریوارد را با هم بسنجیم، میشود:
200/1000 = 20/100 = 1/5
در مبحث مدیریت ریسک و سرمایه، این نسبت را به شکل ۱:۵ نشان میدهیم که به این معنی است که سود معامله ما ۵ برابر ضرر ماست.
حالا فرض کنیم که سرمایه ما ۱۰۰ میلیون تومان است. آیا کل این سرمایه را وارد این معامله کنیم؟ اگر نه، چه میزان سرمایه باید وارد کنیم؟ اصول محاسبه آن به چه شکل است؟
اگر ما کل سرمایه را وارد این معامله کنیم، در صورت ضرردهی ۲۰ درصد ضرر به کل سرمایه وارد میشود که میشود ۲۰ میلیون تومان و اگر سود کنیم، ۱۰۰ درصد سود برای کل سرمایه ثبت میشود که میشود ۱۰۰ میلیون تومان سود. ۱۰۰ میلیون تومان سود خیلی جذاب است ولی طمع خود را کنترل کنید. ۲۰ میلیون ضرر برای ۱۰۰ میلیون سرمایه به هیچ وجه اصولی نیست.
سرمایه مناسب هر معامله را چگونه حساب کنیم؟
چه میزان سرمایه باید وارد کرد؟ جواب این سوال بسته به جواب یک سوال دیگر دارد: چه درصدی از سرمایه خود را حاضرید برای هر معامله ریسک کنید؟ اگر کل سرمایه وارد معامله مثال ما شود، یعنی شما تا ۲۰ درصد از کل سرمایه خود را حاضرید برای هر معامله ریسک کنید که بسیار فراتر از میزان اصولی آن است. برای آن دسته از دوستانی که به تازگی شروع به معامله کردهاند، یک قانون در مدیریت ریسک و سرمایه به “قانون یک درصد” معروف است. این قانون عنوان میکند که شما در هیچ معاملهای آیا Hedging هیچ ریسکی ندارد؟ برای چیدن سبد معاملاتی خودتان اجازه ندارید بیشتر از یک درصد از کل سرمایه خود را ریسک کنید. در ریسکپذیرترین حالت، این میزان دو درصد از کل سرمایه میشود.
برای درک بهتر بیایید قانون یک درصد را برای مثالمان اجرا کنیم. یک درصد از ۱۰۰ میلیون تومان برابر است با ۱ میلیون تومان یا ۱۰ میلیون ریال. از طرفی، در صورت فعالشدن حد ضرر در این معامله در قیمت ۸۰۰ ریال، ما به ازای هر واحد سهم ۲۰۰ ریال ضرر میکنیم. با تقسیم کردن ۱۰ میلیون ریال به ۲۰۰ ریال، میتوانیم تعداد سهامی که باید خریداری کنیم را حساب کنیم. داریم:
10,000,000 ÷ 200 = 50,000
براین اساس، حجم معامله ما مشخص میشود. برای اینکه بفهمیم چه میزان سرمایه برای این معامله استفاده میشود، کافیست حجم را در قیمت خرید ۱۰۰۰ ریال ضرب کنیم:
50,000 × 1000 = 50,000,000
۵۰ میلیون ریال یا ۵ میلیون تومان میزان سرمایهایست که بر این اساس میتوانید وارد معامله مثالمان کنید. حالا میتوانید تفاوت را در نحوه ورود به معامله احساس کنید. در صورتی که این معامله به حد سود خود برسد، سود شما ۵ میلیون تومان خواهد بود. نسبت به ۱۰۰ میلیون تومان سود، جذابیت چندانی ندارد ولی هدف اصلی ما کنترل ضرر است، نه بیشترین میزان سود.
تکنیکهای مدیریت ریسک و سرمایه
همانطور که قول دادیم، در آخرین بخش از این مقاله به بررسی تکنیکهای اصلی برای مدیریت ریسک و سرمایه میپردازیم. تکنیکهایی که در ادامه میبینید در وبسایت Investopedia ارایه شد. بدون مقدمهچینی بیشتر به سراغ این تکنیکها میرویم.
۱ – برنامهریزی معاملاتی
یک ضربالمثل چینی از ژنرال نظامی سون زو (Sun Tzu) وجود دارد که میگوید: “هر نبرد قبل از شروع آن به پیروزی میرسد.” منظور این جمله این است که برنامهریزی و استراتژی باعث پیروزی در جنگ میشود، نه خود جنگ. پیروزی فقط برای جنگ و کشت و کشتار تعریف نمیشود. این پیروزی میتواند در بازارهای مالی باشد. معاملهگران موفق هم ضربالمثلی مشابه برای فعالیت خود استفاده میکنند که میگوید: “معامله خود را برنامهریزی کن و برنامهریزی خود را معامله کن. (Plan your trade & trade your plan.)” در بازارهای مالی، نبود برنامهریزی میتواند تفاوت بین برد و باخت شما باشد. برد دوست دارید یا باخت؟
اصلیترین برنامه معاملهگران موفق، نقاط ورود و خروج از معامله است که به عنوان حد سود و حد ضرر میشناسیم. برعکس آن، اکثر معاملهگران ناموفق به طور معمول هیچ ایدهای در رابطه با نقاط ورود و خروج خود ندارند. این افراد رفتارهای مشابه با قماربازان را از خود نشان میدهند. به همین دلیل، هنگامی که در بازار در حال معامله هستند، در اکثر موارد احساساتشان گریبانگیرشان شده است. در زمان ضرر، با امید برگشت بازار خود را در ضرر غرق میکنند. در زمان سوددهی هم با طمع سود بیشتر، همان یک ذره سود را هم از دست میدهند.
پس حتما قبل از ورود به بازارهای مالی استراتژی تحلیلی-معاملاتی خود را مشخص کنید و براساس قواعد و اصول این استراتژی به بازار ورود کنید.
۲ – قانون یک درصد در ریسک حساب شده
همانطور که قبلتر در مثال بررسی کردیم، قانون یک درصد میتواند ضامن بقای شما در بازارهای مالی باشد. حد ضرر نقطهای که سناریوی معاملاتی شما نقض شده است. چه تحلیل شما درست باشد و چه غلط با فعال شدن حد ضرر موظفید از معامله خارج شوید. اگر به حد ضرر اعتقاد ندارید، لطفا به طور کلی وارد بازار نشوید.
وجود حد ضرر طرز فکر امیدواری به برگشت بازار را از بین میبرد و بهترین مزیت آن روشن بودن تکلیف شما در زمان معامله است. یکی از دلایل وجود طرز فکر امید به برگشت بازار این است که شما با میزان ریسکی که در زمان فعالشدن حد ضرر کردهاید راحت نیستید و ضرری که برایتان ایجاد شده قابل هضم نیست. اینجاست که قانون یک درصد مثل سوپرمن شما را از چنگال ضرر بد بازار نجات میدهد. از طرفی، اگر تعداد زیادی از معاملات شما ضررده شده است شاید لازم باشد وین ریت استراتژی معاملاتی خود را بررسی کنید.
۳ – تعیین نقاط حد سود و حد ضرر قبل از ورود به معامله
ترس، طمع و امیدواهی که در بازارهای بینالمللی به عناوینی مثل FOMO و FUD شناخته میشوند، بزرگترین عامل اشتباهات معاملهگری هستند. FOMO مخفف عبارت Fear Of Missing Out یا ترس از جاماندن از بازار است و FUD مخفف Fear, Uncertainty & Doubt یا ترس، عدم قطعیت و شک است. این احساسات زمانی در معاملهگر ایجاد میشود که در حال انجام معامله باشد و یا معامله باز داشته باشد. بیایید صورت مسئله را پاک کنیم.
برای ورود به معامله دستور شرطی بزارید که برای آشنایی با آن حتما به مقالههای انواع سفارش در بازار ارز دیجیتال و انواع سفارش در بازار فارکس مدرسه تحلیل نیم نگاهی داشته باشید. بلافاصله پس از تکمیل سفارش شرطی، برای معامله حد سود و حد ضرر تعیین کنید و هرچه سریعتر از پلتفرم معاملاتی خود خارج شوید. تا زمانی که برای شما پیامی برای فعالشدن حد سود و حد ضرر معامله نیامده، اجازه ورود به پلتفرم را به خود ندهید. به همین سادگی همه احساسات در زمان معامله حذف میشوند. اگر فعال شدن حد ضرر برای شما تولید احساس میکند، یعنی ریسک هر معامله برای هضم شما زیاد است. پس میزان ریسکتان را کمتر کنید.
۴ – مشخص کردن نقطه حد ضرر به طور موثر
فعال شدن حد ضرر باید نشانه تغییر سناریوی بازار باشد. به همین منظور، تعیین درست نقطه حد ضرر اهمیت بسیار زیادی دارد. در صورتی که با نحوه تعیین حد ضرر آشنایی ندارید، دانش تحلیلی شما ناقص است. توصیه میکنم حتما این دانش را تکمیل کنید. بزرگترین سرمایهگذاری شما این کار است. کتابها و دورههای آموزشی بسیار زیادی وجود دارد که به شما در این رابطه کمک میکند. یکی از این دورهها، دوره هتریک بازارهای مالی مدرسه تحلیل است.
همه اعضای هیئت علمی مدرسه تحلیل، با استفاده از مبانی گفتهشده در این دوره در حال فعالیت در بازار هستیم و موفقیت ما در بازار باعث رسیدن ما به این نقطه با عنوان هیئت علمی شده است. شاید عضو بعدی شما باشید. در صورتی که برای خرید این دوره شک دارید، ما به صورت دورهای همایشهای رایگانی برگذار میکنیم که تا حدودی میتواند به شما در تصمیمگیری کمک کند. اگر تمایل به شرکت دارید، کافیست روی لینک زیر کلیک کنید.
صندوقهای پوشش ریسک یا حفظ ارزش
همانگونه که میدانید سرمایهگذاری با نرخ سودِ حداقل برابر با نرخ تورم منجر به حفظ ارزش پول و قدرت خرید و ارزش واقعی پول در آینده برابر با ارزش فعلی آن خواهد شد. در این راستا اغلب افرادی که سرمایهی قابلتوجهی دارند اما تخصص لازم برای سرمایهگذاری آن در زمینههای خاص برای حفظ ارزش پول خود را ندارند، برای سرمایهگذاری از طیف وسیعی از ابزارهای سرمایهگذاری استفاده میکنند. یکی از انواع این ابزارها صندوقهای سرمایهگذاریاند. در این مقاله قصد داریم به معرفی صندوقهای پوشش ریسک یا همان صندوق حفظ ارزش بپردازیم. این صندوقها مناسب سرمایهگذارانی است که مقدار قابل توجهی سرمایه در دسترس دارند و تمایل دارند در بازارهایی سرمایهگذاری کنند که بازدهیهای بیشتری از بازدهیهای عادی کسب کنند. تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا با این صندوقها آشنا شوید.
پیش از تعریف صندوقهای پوشش ریسک (hedge funds) که به صندوقهای حفظ ارزش نیز مشهورند لازم است تعریف مختصری از انواع صندوقهای سرمایهگذاری داشته باشیم.
تعریف انواع صندوقهای سرمایهگذاری و جایگاه صندوق پوشش ریسک در آنها
در ابتدا لازم است با انواع صندوق ها از لحاظ ثابت یا متغیر بودن سرمایهی آنها آشنا شوید.
صندوق سرمایهگذاری با سرمایهی ثابت (Closed-end fund)
صندوق سرمایهگذاری با سرمایهی ثابت یک صندوق سرمایهگذاری مشترک که هیچ سرمایهگذاری جدیدی در آن قبول نمیشود. سرمایهگذاران جدید با خرید سهام موجود، سرمایهگذاری میکنند و سرمایهگذاران در صندوق میتوانند با فروش سهام خود به سایر سرمایهگذاران پول خود را نقد کنند.
صندوق سرمایهگذاری با سرمایهی متغیر (Open-end fund)
صندوق سرمایهگذاری با سرمایهی متغیر صندوق سرمایهگذاری مشترکی است که از سرمایهگذاران جدید سرمایه میپذیرد و سهام جدید را به ارزشی برابر با ارزش خالص داراییهای صندوق در زمان سرمایهگذاری، منتشر میکند.
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک محصول اولیهی سرمایهگذاری مشترک تعداد زیادی از سرمایهگذاران فردی در سطح جهان هستند. طبق گزارش انجمن بینالمللی صندوقهای سرمایهگذاری، داراییهای صندوقهای سرمایهگذاری با سرمایهی متغیرِ قابلمعامله در سراسر جهان تا سهماهه اول سال 2018 بالغ بر 50 تریلیون دلار آمریکا بوده است. صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، مزایای متعددی را ارائه میدهند از جمله: حداقل سپرده برای سرمایهگذاری، پرتفوی متنوع، نقدشوندگی روزانه، عملکرد استاندارد و گزارش مالیاتی.
جایگاه صندوقهای پوشش ریسک یا حفظ ارزش در میان سایر صندوقهای سرمایهگذاری
صندوقهای پوشش ریسک (حفظ ارزش)، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و صندوقهای قابل معامله (ETF) همگی مجموعههای مالیای هستند که توسط تعداد زیادی سرمایهگذار حمایت میشوند و هدفشان کسب سود بیشتر برای خودشان و مشتریانشان است. صندوقهای پوشش ریسک، مانند برخی از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و تعداد کمی از ETFها، صندوقهایی فعالاند که توسط مدیران حرفهای مدیریت میشوند تا سرمایهگذاریهای خاصی را با هدف اعلام شده انجام دهند تا فراتر از بازده معمول بازارها، برخی بخشهای اقتصاد یا شاخصهای بازار، سود بهدست آورند.
در این راستا این صندوقها بیشترین بازده ممکن را هدف قرار میدهند و در عین تلاش برای دستیابی به آن، بیشترین ریسک را نیز میپذیرند؛ در این راستا نسبت به صندوقهای رقیب مقررات نرمتری دارند که انعطافپذیری بیشتری برای سرمایهگذاری برای آنها ایجاد میکند و دست مدیران را برای سرمایهگذاری تقریباً در هر کلاس دارایی بازمیگذارد. مشتریان این صندوقها نیز در مقابل دریافت سودهای چشمگیر، هزینههای بسیار بیشتری نیز میپردازند.
تعریف صندوق سرمایهگذاری پوشش ریسک یا حفظ ارزش (hedge funds)
این نوع صندوقها، صندوقهای سرمایهگذاری خصوصیای هستند که معمولاً از بدهی (قرض)، مشتقات (اوراق بهادار یا اموال ترکیبی) و استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت/کوتاهمدت استفاده میکنند. در این صندوقها انتظار میرود با استفاده از سرمایهی قرض گرفتهشده و فروش عاریتی، سود حاصل، بیشتر از سود قابل پرداخت باشد.
تعریف مشتقات: مشتقه قراردادی است بین دو یا چند طرف که ارزش آن بر اساس یک دارایی مالی اساسیِ مورد توافق (مانند اوراق بهادار) یا مجموعهای از داراییها (مانند یک شاخص) تعیین میگردد. ابزارهای مشتقهی اساسی رایج عبارتاند از اوراق قرضه، کالاها، ارزها، نرخ بهره، شاخصهای بازار و سهام.
تعریف استراتژی بلندمدت/کوتاهمدت (long/short equity strategy):
استراتژی سهامداری یا سرمایهگذاری بلندمدت/کوتاهمدت نوعی استراتژی سرمایهگذاری است که به دنبال خرید و نگهداری دارایی یا سهامی است که در حال حاضر در قیمتی پایینتر از ارزش واقعی خود قرار دارد (underpriced stock)، به انتظار بالارفتن قیمت و سوددهی آن در آینده (بلندمدت) و در مقابل، فروش موقت دارایی یا سهامی که قیمتش در حال حاضر بالاتر از ارزش واقعی آن قرار دارد (overpriced share) و انتظار برای خرید مجدد آن در زمان رسیدن به پایینترین قیمت و دریافت سود از محل اختلاف قیمت فروش و خرید مجدد (کوتاهمدت). این استراتژی شکل تکاملیافتهی همان استراتژی سنتی خرید و نگهداری بلندمدت دارایی/سهام است اما با بهرهگیری از فرصتهای کسب سود ناشی از شناسایی و مانور روی داراییها/سهام کمارزشگذاریشده (undervalued) و بیشارزشگذاریشده (overvalued).
عملکرد صندوق سرمایهگذاری حفظ ارزش یا پوشش ریسک چگونه است؟
صندوقهای سرمایهگذاری حفظ ارزش، مجموعههایی با مدیریت فعال سرمایه هستند که معمولاً از استراتژیهای سرمایهگذاری غیرسنتی و یا گروههای پرخطر دارایی استفاده میکنند؛ ازجملهی این استراتژیها خرید داراییهای محرمانه با پول قرضگرفتهشده و معاملهی آنها برای حصول بازده سرمایهگذاری (بیش از) متوسط برای مشتریان خود است. این صندوقها را بهعنوان گزینههای سرمایهگذاری جایگزین پرخطر در نظر میگیریم.
اگر به صندوقهای پرریسک و با امکان کسب بازدهی بالا علاقهمند هستید، حتما مقالهی مربوط به صندوق جسورانه را مطالعه کنید.
ویژگی صندوقهای پوشش ریسک یا حفظ ارزش
- از ویژگیهای صندوقهای حفظ ارزش، نیاز به حداقل سرمایهی بالا یا تشکیل با دارایی خالص بالا است که شامل همه نمیشود مگر مشتریان ثروتمند.
- صندوقهای سرمایهگذاری حفظ ارزش کارمزدهای بسیار بالاتری نسبت به صندوقهای سرمایهگذاری معمولی دریافت میکنند و هزینههای بالایی دارند.
- به حداقل سپردهی بالا برای بلندمدت نیاز دارند و نمیتوان انتظار نقدشوندگی سریع از آنها داشت. این صندوقها معمولاً از سرمایهگذاران میخواهند که پول خود را برای مدت یک یا چند سال قفل کنند.
- صندوقهای پوشش ریسک در طول پنج سال گذشته تقریباً 2٫5٪ رشد داشته است، اما تشکیل آنها همچنان بحثبرانگیز است.
- صندوقهای سرمایهگذاری حفظ ارزش به دلیل برتری عملکرد در بازار در دهههای 1990 و اوایل دههی 2000 موردتحسین قرار گرفتند، اما بسیاری از آنها پس از بحران مالی 2007-2008 عملکرد ضعیفی داشتند، بهویژه پس از اعمال کارمزدها و مالیاتها.
- روی دیگر سودهای چشمگیر این صندوقها، ریسکهای بزرگ است. استراتژیهای سرمایهگذاری متمرکز، این صندوقها را در معرض زیانهای بالقوهی بزرگی قرار میدهد و استفاده از اهرم یا پول قرض گرفته شده، میتواند یک ضرر جزئی را به ضرری فاجعهبار تبدیل نماید.
تجارت پرریسک چیست؟
صندوقهای حفظ ارزش (پوشش ریسک) آزادند تا از استراتژیهای پرریسکتر به روشهای پرریسکتر استفاده کنند. این صندوقها اغلب از “اهرم” (leverage) استفاده میکنند؛ یعنی از پول قرض گرفته شده برای خرید دارایی بیشتر استفاده میکنند تا بازده (یا ضرر) بالقوهی خود را چندبرابر کنند، همچنین در اوراق مشتقه (derivatives) مانند اختیار معامله و قراردادهای آتی، سرمایهگذاری میکنند و از طریق فروش عاریتی، معاملات خود را پیش میبرند.
قابلذکر است که عملکرد صندوقهای حفظ ارزش به اندازهی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار تنظیم و محدود نمیشود پس این صندوقها در انتخاب سرمایهگذاریهای پنهانی (esoteric investments) که سرمایهگذاران محافظهکار به آن دست نمیزنند، آزادند؛ به بیان دیگر انتخاب زمینههای سرمایهگذاری پرریسک و پربازده به انتخاب مدیران این صندوقها بستگی خواهد داشت، در نتیجه جذابیت بسیاری از این صندوقها در شهرت، خوشفکری و جسارت مدیران آنها نهفته است و بسیاری از این مدیران بهعنوان ستارههایی در دنیای محرمانهی صندوقهای سرمایهگذاری شناخته میشوند؛ این مدیرانِ پول، اصلاً ارزان نیستند؛ صندوقهای پوشش ریسک معمولاً کارمزدی معادل 1 تا 2 درصد از دارایی صندوق بهاضافهی «کارمزد عملکرد» حدود 20 درصد از سود حاصله را دریافت میکنند.
صندوق سرمایهگذاری پوشش ریسک، چگونه ارزش سرمایه را حفظ میکند؟
برای درک فلسفهی این نوع صندوق به عبارت” حفظ ارزش ” دقت کنید. مدیر یک صندوق سرمایهگذاری سنتی ممکن است بخشی از داراییهای موجود را بهعنوان یک تضمین پوشش ریسک (hedged bet) (به سرمایهگذاری در زمینههای تضمین شده با درآمد ثابت) اختصاص دهد؛ این تضمین در زمینههای غیر از اهداف متمرکز صندوق ذخیره میشود تا هرگونه ضرر در داراییهای اصلی صندوق را جبران نماید و ریسک را پوشش دهد. به عنوان مثال، مدیر صندوقی که تمرکز اصلی آن سرمایهگذاری بر یک صنعت ادواری (cyclical sector) (فصلی) است، یعنی بخشی که بهصورت دورهای فقط در زمان شکوفایی اقتصادی عملکرد خوبی دارد (مثلاً صنعت گردشگری)، ممکن است بخشی از داراییهای صندوق را به خرید سهام در یک بخش غیرادواری (non-cyclical sector) (ثابت) صنعت همچون شرکتهای مرتبط با مواد غذایی یا انرژی اختصاص دهد.
در فصل رکودِ اقتصادی که بخشهای ادواری (فصلی) صنعت بازدهی ندارند، بازده سهام غیرادواری (ثابت) باید زیان موجود در سهام بخش ادواری (با بازده فصلی) را جبران نماید. اما این تعریف کلاسیک صندوقهای سرمایهگذاری حفظ ارزش است؛ در دوران جدید، مدیران صندوقهای حفظ ارزش، این مفهوم را به افراط رساندهاند و در واقعیت صندوق آنها ارتباط چندانی با پوشش ریسک ندارند، به جز تعدادی که هنوز به مفهوم اصلی صندوق “حفظ ارزش”، معروف به مدل کلاسیک سهام بلندمدت /کوتاهمدت پایبند هستند. حال لازم است بدانیم زمینهی سرمایهگذاری این صندوقها چیست.
صندوقهای سرمایهگذاری پوشش ریسک یا حفظ ارزش چگونه طبقهبندی میشوند؟
صندوقهای پوشش ریسک برای استفاده از فرصتهای خاص بازار طراحی شدهاند. آنها را میتوان بر اساس برخی استراتژیهای کلی صندوقهای پوشش ریسک مانند سرمایهگذاری مبتنی بر رویداد (event-driven) و آربیتراژ با درآمد ثابت (آیا Hedging هیچ ریسکی ندارد؟ fixed-income arbitrage) طبقهبندی نمود؛ اما اغلب بر اساس سبک سرمایهگذاری مدیر صندوق طبقهبندی میشوند.
از منظر قانونی، صندوقهای پوشش ریسک، اغلب به عنوان مجموعهای متشکل از شرکای محدود در یک سرمایهگذاری خصوصی راهاندازی میشوند که فقط تعداد محدودی از سرمایهگذاران معتبر میتوانند در آن مشارکت داشته باشند و به حداقل سرمایهی اولیهی زیادی برای مشارکت نیاز دارند؛ پس حداقل سرمایهی موردنیاز نیز عامل دیگری در طبقهبندی این نوع صندوقهاست.
قابلیت نقدشوندگی سرمایه در این نوع صندوقها چندان سریع نیست، زیرا اغلب سرمایهگذاران را ملزم میکند که حداقل یک سال پول خود را در صندوق نگهداری کنند. حداقل زمانی که با عنوان دورهی خواب سرمایه (lock-up period) شناخته میشود آیتم دیگری در طبقهبندی این نوع صندوقهاست؛ مثلاً برداشت سرمایه ممکن است فقط در فواصل زمانی مشخصی مثل سه ماه یکبار یا دو سال یکبار اتفاق بیفتد.
تاریخچهی پیدایش صندوقهای حفظ ارزش
سرمایهگذار استرالیایی و نویسندهی مالی آلفرد وینسلو جونز (Alfred Winslow Jones) با راهاندازی اولین صندوق پوشش ریسک در سال 1949 از طریق شرکت خود به نام A.W. Jones & Co ، بهعنوان بنیانگذار این نوع صندوقها شناخته میشود. وی 100000 دلار (شامل 40000 دلار از سرمایهی شخصی خود) جمعآوری نموده، صندوقی را راهاندازی کرد که هدف آن به حداقل رساندن ریسک در سرمایهگذاری بلندمدت سهام از طریق فروش کوتاهمدت سهام دیگر بود. این نوآوری اکنون به عنوان مدل کلاسیک سهام بلندمدت/کوتاهمدت نامیده میشود؛ جونز همچنین از اهرم (استفاده از بدهی بهعنوان سرمایه) برای افزایش بازده صندوق خود استفاده نمود. وی در سال 1952 صندوق خود را از شرکت تضامنی به شرکت با مسئولیت محدود تبدیل کرد و 20 درصد کارمزد تشویقی را بهعنوان پاداش انگیزشی برای شراکت مدیر اضافه نمود.
جونز بهعنوان اولین مدیر سبدی که از ترکیب فروش برای مدت کوتاه (short selling) و اهرم (قرض به جای سرمایهگذاری) در کنار یک سیستم پاداش انگیزشی مبتنی بر عملکرد استفاده کرد، بهعنوان پدر صندوقهای حفظ ارزش، جایگاه خود را در تاریخ سرمایهگذاری ثبت نمود.
مقایسهی صندوقهای پوشش ریسک یا حفظ ارزش با دیگر انواع صندوق سرمایهگذاری مشترک
چگونه میتوان یک صندوق پوشش ریسک را از یک صندوق سرمایهگذاری مشترک تشخیص داد؟ در ادامه به چند تفاوت بزرگ که بین این دو نوع صندوق وجود دارد اشاره مینماییم:
دیدگاه شما