در مورد سرمایه گذاری در سهام چه میدانید؟
سرمایه گذاری در سهام به چه معنی است؟
سهام اوراق بهاداری است که مالکیت و ادعای یک شرکت نسبت به دارایی ها و درآمدهایش را نشان میدهد. سرمایه گذاری در یک شرکت خاص بدین معنی است که شما در آینده آن شرکت و سودآوری یا زیان شرکت سرمایه گذاری میکنید. اگر شرکت موفق باشد، سرمایه گذاری شما ممکن است در طول زمان دچار افزایش ارزش شود؛ و اگر شرکت عملکرد ضعیفی از خود نشان دهد، سرمایه گذاری شما ممکن است ارزش خود را از دست بدهد.
ارزش سهام یک شرکت در بازار و از طریق مکانیزم عرضه و تقاضا تعیین میشود، جایی که خریدوفروش سهام توسط معامله گران باعث نوسان قیمت سهم در طول روز و در طول زمان میگردد.
خرید سهام میتواند از دو راه برای سرمایه گذاران ایجاد منفعت کند:
یک- سود نقدی سهام: سود نقدی سهام پرداختهای دورهای به سهامداران از محل درآمدهای یک شرکت است که در مجامع سالیانه توسط سهامداران و مدیریت شرکت تصویب شده و به سهامداران پرداخت میشود. سود نقدی سهام میتواند به شکل سهام جایزه یا بهصورت نقدی به سهامداران پرداخت شود.
دو- افزایش قیمت سهام یا سود سرمایه: اگر شما سهام شرکتی را بخرید و قیمت سهام آن افزایش یابد، میتوانید آن را با قیمت بالاتر بفروشید و “سود سرمایه ای” به دست آورید. حال اگر قیمت سهام دچار کاهش ارزش شود و شما با قیمتی کمتر مجبور به فروش آن شوید، به آن “زیان سرمایه ای” گفته میشود.
چرا دانستن مفاهیم مربوط به سرمایه گذاری در بورس مهم است؟
سهام جزء اصلی پرتفوی بیشتر سرمایه گذاران است زیرا سرمایه گذاری در بورس فرصتی برای کسب سود از رشد آینده و سودآوری شرکت فراهم میکند. سهام، به عنوان یکی از کلاس های مختلف دارایی ها، عموماً از پتانسیل بیشتری برای سرمایه گذاران در مقایسه با دارایی هایی با درآمد ثابت برخوردار هستند. این بدان خاطر است که شرکت های موفق میتوانند در طول زمان به شکل ویژهای رشد داشته باشند و قیمت سهام آنها بالا برود و نرخهای ثابت سود اوراق مشارکت را نیز پشت سر بگذارد. البته که شرکت ها هم مشکلاتی دارند و قیمت سهام آنها ممکن است کاهش یابد. به همین خاطر، خرید سهام ریسکیتر از اوراق مشارکت یا صندوق های سرمایه گذاری در نظر گرفته میشود. طبق نتایج و شواهد، در طول یک بازه زمانی درازمدت (۱۰ سال یا بیشتر)، خرید سهام بورسی به خاطر پتانسیل رشد بیشتر شرکت های بورسی از سایر کلاسهای دارایی ها بهتر عمل خواهد کرد.
برای سرمایه گذاری در بورس چهکار باید کرد؟
بسته به تحمل ریسک و افق زمانی سرمایه گذاری شما، خرید سهام میتواند گزینه سرمایه گذاری جذابی باشد. در کل هرچه بازه زمانی سرمایه گذاری بیشتر باشد، شانس اینکه نوسانات و افت کوتاه مدت بازار با گذشت زمان و بهوسیله سودآوری درازمدت از میان برداشته شود، بیشتر میشود. افقهای سرمایه گذاری متوسط (۵-۱۰ سال) و درازمدت (بیش از ۱۰ سال) برای سرمایه گذاریمناسبتر هستند، درحالیکه بازههای زمانی کوتاهتر (کمتر از ۵ سال) ممکن است برای سرمایه گذاری در بورس خیلی مناسب نباشند. تصمیم برای خرید سهام بهعنوان بخشی از تخصیص دارایی شما تنها آغاز کار است. متنوع سازی در پرتفوی متشکل از سهام برای مدیریت ریسک بازار، بدون توجه به افق زمانی سرمایه گذاری شما، ضروری است. اگر نمیخواهید تا پول و وقت خود را صرف جمعکردن مجموعه متنوعی از سهام های کنید، با خرید سهام صندوق های سرمایه گذاری کار خود را راحت کنید. صندوق های سرمایه گذاری در سهام معمولاً شامل سهام شرکت های مختلف هستند که در تمام صنایع پخش شده و به خوبی متنوع سازی شدهاند.
(پایان درس سیزدهم دوره آموزشی مفاهیم سرمایه گذاری)
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید
چرا معامله گران با سرمایه بیشتر
تحلیل تکنیکال روش تحلیل نمودارهای قیمت در بازارهای مالی است که پایه و اساس آن مالی کلاسیک است.
این نوع از روش تحلیل گری مدت زیادی است که منسوخ شده و بیشتر در کشورهای جهان سوم رواج پیدا کرده است.
کشورهای توسعه نیافته با خیال کسب سود از این ابزارها هنوز هم در بازار از آن ها استفاده می کنند.
اندیکاتور ابزاری است که با استفاده از اطلاعات آماری که از قیمت می گیرد و یک سری محاسباتی که انجام می دهد.
سعی دارد آینده قیمت را نشان دهد اما به شدت خطرناک و فریب دهنده است.
برخی از این اندیکاتور ها به اندیکاتور اصلاحی معروف هستند.
این نوع از اندیکاتور ها دقیقا مثل آن دسته از آدم هایی هستند که مدام حرف خودشان را تغییر می دهند و ثباتی ندارند.
اندیکاتور اصلاحی همانطور که از اسمش پیداست، نتیجه ای را که به شما چند دقیقه قبل نشان داده است را تغییر می دهد.
فرض کنید که یکی از این اندیکاتور ها را روی پلتفرم خود نصب کرده اید و منتظر هستید که یک سیگنال معاملاتی بدهد.
بعد از مدتی انتظار مثلا سیگنال خرید را به شما نشان می دهند و شما وارد بازار می شوید.
بعد از چند دقیقه سیگنال خریدی را که به شما داده است را اصلاح می کند و به جای آن سیگنال فروش نمایش میدهد.
واقعا خنده آور است و از طرفی هم باعث تاسف.
افراد زیادی متاسفانه بعد از سال ها ضرر هنوز هم به کسب سود اندک از اندیکاتورها امید دارند.
تحلیل تکنیکال چیست و چرا باعث شکست معامله گران شده است؟
بارها شنیده اید که گفته می شود که تحلیل تکنیکال بر اساس یک یک جمله قدیمی پایه ریزی شده است.
و آن جمله ” تاریخ تکرار می شود ” می باشد.
سرمایه های خیلی زیادی از مردم فقط به خاطر باور و تعصب اشتباه به همین یک جمله از بین رفته است .
در عوض جیب بروکر ها و کارگزاری هایی که مدام اندیکاتورها را با زرق و برق زیادی تبلیغ می کنند پرشده است.
ببینید دوستان عزیزم،
معامله گری و کسب درآمد از بازارهای مالی هیچ گاه نمی تواند بر اساس سیگنال چند اندیکاتور به وجود بیایید.
بروکرها با دادن بونوس (هدیه) و ارائه آموزش های رایگان تحلیل تکنیکال مثل:
الیوت، گن، ایچیموکو، فیبونانچی، الگوهای کندل استیک، چنگال اندروز و هزاران مورد دیگر سعی در بی غیرت کردن معامله گران روی ضرر دارند.
بی غیرتی روی ضرر اصطلاحی است که در بازارهای مالی به کار برده می شود و زمانی است که:
فرد به مرحله ای می رسد که دیگر ضرر کردن برایش اهمیت ندارد.
فرد از سیستم مدیریت سرمایه خود خارج شده و این روند را تا ورشکستگی و از دست دادن کل سرمایه اش ادامه می دهد.
مسلما هدف شما از معامله کردن در بازارهای مالی کسب سود و درآمد مستمر است؛
نه اینکه صرفا به یک تحلیل گر آن هم با استفاده از چند اندیکاتور و یا الگو های مختلف تبدیل شوید.
چرا گاهی اوقات دیده می شود که روش های تحلیل تکنیکال و سیگنال های اندیکاتور ها جواب می دهد؟
در بازارهای مالی یک اصل وجود دارد به نام توالی تصادفی.
توالی تصادفی یعنی اتفاقاتی که به صورت پشت سرهم در یک بازه زمانی اما به صورت کاملا تصادفی اتفاق می افتد.
توالی تصادفی به شما می گوید که امکان رخ دادن هر اتفاقی به صورت تصادفی در بازار وجود دارد.
برای چرا معامله گران با سرمایه بیشتر درکب بهترهمین حالا پلتفرم معاملاتی خود را باز کنید و یک خط در وسط صفحه خود بکشید.
بعد به دقت به کندل ها نگاه کنید.
طبق این اصل امکان ندارد که قیمت چندین بار به این خطی که شما کشیده اید واکنش ندهد.
این به خاطر پویایی و تاثیر بالای نقدینگی در بازار است.
پس این تصور اشتباه که روش های تحلیل تکنیکال و سیگنال های اندیکاتور ها واقعا دارند جواب می دهند.
زمان و پول شما ارزشی بسیار بیشتر از سرمایه گذاری روی اتفاقات تصادفی بازار دارد.
تمامی روش های تحلیل تکنیکال که بر پایه اندیکاتورها طراحی شده اند همه شان از اصل توالی تصادفی استفاده می کنند اما واقعیت با آنچه که تصور می کنید متفاوت است.
به تصویر زیر نگاه کنید:
به فردی که نشسته و در حال تماشای پرنده است نگاه کنید.
فرض کنید که این فرد از ابتدای عمرش تا الان مجبور بوده که بنشیند و هر آنچه که روی دیوار است را ببیند.
تصور او این است که در رو به رویش یک پرنده در حال پرواز کردن است.
اما آیا شما که دید وسیع تری نسبت به او دارید، به همین صورت فکر می کنید.
مسلما خیر. چرا؟
چون شما در حال مشاهده واقعیت هستید. فردی را می بینید که در جلوی منبع نور مجسمه پرنده را تکان می دهد.
تحلیل تکنیکال در واقع همین طور است.
شما هیچ گاه حتی تصور نمی کنید که پشت پرده اندیکاتور ها چه قدر می تواند وحشتناک باشد و چقدر سرمایه گذاری از طریق این روش ها می تواند به نظر احمقانه برسد.
راه حل چیست؟
چطور می توان از طریق جفت ارزها، بورس ایران، معامله ارز های دیجیتال و… به درآمد مطلوب رسید؟
لازم است که نگرش و شیوه تفکر خود را تغییر دهید
. آن چیزی که می تواند شما را به موفقیت برساند تحلیل گری نیست بلکه معامله گری پرایس اکشن جبل عاملی است.
این علم به شما اصول اصلی شناسایی رفتار معامله گران موثر حاضر در بازار را آموزش و سرنخ های ورود و خروج پول های بزرگ در بازار را نشان می دهد.
وقتی شما بتوانید نشانه های ورود پول های بزرگ در یک بازار را شناسایی کنید، گام بعدی فقط همراه شدن با آنهاست.
فرقی نمی کند در کدام بازار بخواهید معامله کنید،
فرقی نمی کند که کدام تایم فریم معاملاتی را انتخاب کرده اید،
شما می توانید با یادگیری علم صحیح معامله گری به درآمد مستمر دلاری و ریالی دست یابید.
در پرایس اکشن جبل عاملی از هیچ ابزاری استفاده نمی شود .
شما می توانید به راحتی هر نموداری از هر بازاری را تنها در کمتر از چند ثانیه بررسی و تصمیم بگیرید که باید بخرید، بفروشید یا نه لازم است که برای موقعیت بهتر کمی صبر کنید.
نتیجه گیری:
معامله گری در بازارهای مالی یک بیزینس با درآمد بسیار بالا است که می تواند دلاری و ریالی باشد.
پیشنهاد می کنم ابتدا خوب فکر کنید و بعد تصمیم بگیرید که:
آیا می خواهید پول و زمان خود را صرف تحلیل تکنیکال یا هر روش دیگری کنید؟
یا اینکه همین حالا به صورت رایگان معامله گری پرایس اکشن جبل عاملی را دریافت ودر مسیر موفقیت گام بردارید
تفاوت میان معامله گری و سرمایه گذاری چیست؟
سرمایه گذاری عبارت است از آوردن سرمایه یا قرض گرفتن سرمایه برای مشارکت در پروژه های متعدد. به این منظور سرمایه گذار از ابزارهای متنوع بهره می برد، اهداف سرمایه گذاری می تواند شامل خرید سهام شرکت ها، صندوق های سرمایه گذاری مشترک، صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله در بورس مانند صندوق قابل معامله سپهر کاریزما باشد. این نوع از سرمایه گذاری در حالت کلی دراز مدت است چرا که هنگامی که سرمایه گذاری می کنید ابتدا باید صبر داشته باشید تا کار شما توسعه پیدا کند و به عبارتی شریک آن کسب و کار محسوب می شوید.
سرمایه گذاری نیاز به زمان دارد و به نوسان های روزانه قیمت سهام کاری ندارد، سرمایه گذار نباید نگران نوسان قیمت ها باشد، در دنیای سهام ممکن است قیمت یک سهم در یک روز به ناحیه منفی ۱۰ درصد برسد اما ارزش واقعی آن هیچ تفاوتی نکند.
یک سرمایه گذار همیشه باید در ابتدا با دیدگاه بنیادی ارزش موضوع سرمایه گذاری را به دقت بررسی کند، برای این کار می تواند صورت های مالی شرکت را در سامانه کدال مورد بررسی قرار دهد، دوره های تجاری را مطالعه کرده و به نظرات تحلیلگران مراجعه کرده و از نظرات تخصصی صندوق های سرمایه گذاری، کارشناسان بورسی، مشاوران بورسی، سایت های تخصصی بورس بهره کسب کند.
در سرمایه گذاری دو عامل شما را ثروتمند خواهد کرد: ابتدا بررسی ارزش بنیادی سهم و بررسی تحولات اقتصادی اعم از نرخ تورم، ارزش قیمت دلار و تاثیر بر شرکت می توان امیدوار بود سرمایه به مقدار غیرقابل باوری رشد کند، اساسا بورس در خدمت افرادی است که نگاه بلندمدت به بورس دارند و نوسان های روزانه هیچ تاثیر منفی بر این نوع افراد نداشته و می توانند با خیال راحت سرمایه خود را چند برابر ببینند.
تحلیل بنیادی چیست؟
معامله گری چیست؟
معامله گری عبارت است از خرید و فروش با دید کوتاه مدت برای کسب منفعت از نوسان قیمت ها. شاید در ذهن شما کوتاه مدت بودن این کار مورد ابهام قرار گیرد و از خود سوال کنید که منظور از کوتاه مدت چه بازه زمانی است. زیرا معاملات را می توان در بازه های زمانی متفاوتی انجام داد، در بازار برخی از نوسان گیران در ظرف چند ثانیه یا چند دقیقه خرید و فروش می کنند و از سوی دیگر افرادی هستند که بر روی روندها کار می کنند و با حرکت بر روی روندهای مختلف به دنبال سوددهی هستند.
باید به این نکته توجه ویژه ای شود که بازه های زمانی نسبی هستند، ممکن است دوره ای برای یک فعال بورسی کوتاه مدت و برای دیگری طولانی باشد. بنابراین عنصر زمان تنها عامل موثر جدا کردن سرمایه گذار از معامله گر نیست.
پس عامل موثر چیست؟ عامل موثر کسب منفعت از نوسان قیمت ها است. در معامله گری هدف آن است که از تغییر قیمت ها سودی به دست بیاید و این تمام ماجرای معامله گری است، به همین دلیل یک معامله گر بیشتر از آنکه عوامل بنیادی را بررسی کند به دنبال عوامل تکنیکال یک سهم است. معامله گران حرفه ای معتقدند همه چیز در قیمت لحاظ شده و حتی عوامل بنیادی منفی نیز در تحلیل تکنیکال دیده می شود، البته در ایران این نگاه هنوز مورد نقد بوده زیرا در کشور ما عوامل بنیادی می توانند به یک باره صعود گروهی نمادها را موجب شوند.
در بازارهای دوطرفه معامله گر می تواند هم از صعود قیمت ها منفعت کسب کند هم از نزول قیمت ها، کسب سود از بازار دوطرفه نیز یک تفاوت مهم سرمایه گذار و معامله گر است، همچنین یک معامله گر می تواند بر روی اوراق بدهی، اختیار تبعی سهام، صندوق های قابل معامله در بورس، بازار آتی، بازار گواهی سپرده طلا و سکه در بورس کالا سود کسب کند که سرمایه گذار به این سمت نمی روند.
در دنیای معاملهگری همواره ریسک کارتان بالا است. اگر در معاملاتتان تحمل ضرر را ندارید و یا استرس روی نتیجه کار شما تاثیر میگذارد، باید در استراتژی خود تجدید نظر کنید. میزان تحمل ضرر در افراد مختلف با شخصیتهای مختلف کاملا متفاوت است. همچنین میزان سرمایه نیز در این امر دخالت دارد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
نتیجه گیری
به طور کلی نمی توان گفت که سرمایه گذاری بهتر است یا معامله گری زیرا هر یک از این دو روش مناسب افرادی با خصوصیات اخلاقی و سطح مالی خاصی می باشد. کسانی که به دنبال سرمایه گذاری می روند دیدگاه خود را بلند مدت قرار می دهند و نوسانات روزانه بر روی آن ها تاثیری نمی گذارد. اما کسانی که معامله گری را دنبال می کنند, هدفشان کسب سود از همین نوسانات قیمت می باشد و با وضعیت بنیادی شرکت و صورت های مالی آن کاری ندارند و تمرکزشان بر روی نمودار قیمت می باشد.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک چرا معامله گران با سرمایه بیشتر نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در چرا معامله گران با سرمایه بیشتر موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، چرا معامله گران با سرمایه بیشتر از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح چرا معامله گران با سرمایه بیشتر یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است چرا معامله گران با سرمایه بیشتر و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه چرا معامله گران با سرمایه بیشتر خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
حد ضرر در بورس چیست و چگونه تعیین میشود؟
این مقاله به بررسی موضوعات مختلف مرتبط با حد ضرر و توقف ضرر (stop loss) میپردازد از جمله: توقف ضرر چیست؟ چگونه میزان ضرر را تنظیم میکنید؟ و چرا حد ضررها مهم هستند؟ این مقاله همچنین برخی از استراتژیهای عالی را که میتوانند با ضرر و زیان فارکس و بورس به کار ببرند، به معامله گران ارائه میدهد تا اطمینان حاصل شود که از تجارب تجاری خود بیشترین بهره را میبرند.
حد ضرر چیست؟ ( Stop Loss)
توقف ضرر سفارشي است كه شما براي فروش اوراق بهادار در زماني كه به قيمت خاصي ميرسد ، نزد كارگزار FX و كارگزار CFD خود میگذاريد. یک دستور توقف ضرر برای کاهش ضرر معامله گر در موقعیت موجود در اوراق بهادار تهیه شده است. داشتن این ابزار در مواقعی که قادر به نشستن جلوی کامپیوتر و نظارت بر خود نیستید، خوب است. این مقاله توضیح میدهد که چرا حد ضرر ضروری است، نحوه تنظیم آن و همچنین برخی از نمونههای استراتژیهای ضرر و زیان ضروری است که بازرگانان میتوانند از آن استفاده کنند. به عبارت سادهتر محدودهای از نوسانات قیمت که تحلیل مورد نظر ما دارای اعتبار نخواهد بود و باید به سرعت و حتی باز زیان از پوزیشون خارج شد. (یعنی در آن معامله شانس برد نخواهیم داشت و بهتر است بدون سود یا حتی با اندکی زیان برای جلوگیری از زیانهای بیشتر از معامله خارج شویم) این محدوده باید از قبل تعیین و ثبت شود تا حتی در صورتی که پای سیستم نباشیم هم از ضرر و زیان بیشتر مصون باشیم.
نحوه تعیین حد ضرر
به طور خلاصه، حد ضرر در بورس سفارشی است که برای فروش یک اوراق بهادار هنگامی که به قیمت خاصی رسید، در اختیار کارگزار شما قرار میگیرد. به علاوه، دستور توقف ضرر برای کاهش ضرر سرمایه گذار در موقعیت موجود در اوراق بهادار طراحی شده است. حتی اگر بیشتر معامله گران سفارشات حد ضرر را با موقعیت طولانی مرتبط میکنند، میتوان از آن برای موقعیت کوتاه نیز استفاده کرد. حد ضرر در بورس قاعده دقیقی ندارد اما لازم از از روشهایی که پیش روی ما گذاشته شده است بهترین و درستترین روشها را بکار ببندیم.
چرا حد ضرر در بورس مهم است؟
یک دستور توقف ضرر، احساساتی را که میتوانند تصمیمات تجاری را تحت تأثیر قرار دهند از بین میبرد. این مسئله به ویژه هنگامی مفید است که فرد قادر به تماشای موقعیت نباشد. توقف ضرر در بازار بورس داخلی و بورس فارکس به دلایل زیادی حیاتی است. با این حال، یک دلیل ساده وجود دارد که برجسته است، هیچ کس نمیتواند آینده دقیق بازار بورس را پیش بینی کند. مهم نیست که یک تنظیم قدرتمند باشد، یا چه مقدار از اطلاعات ممکن است به یک روند خاص اشاره داشته باشد.
ضرر در بورس
قیمتهای آینده برای بازار ناشناخته است و هر معامله وارد شده یک خطر است. معامله گران FX ممکن است با بیشتر جفت ارزهای رایج بیش از نیمی از زمان را بدست آورند، اما مدیریت پول آنها میتواند آنقدر ضعیف باشد که باز هم ضرر کنند. مدیریت نادرست پول میتواند عواقب ناخوشایندی را به دنبال داشته باشد. برای جلوگیری از این، باید بدانید که چگونه ضرر و زیان در Forex را محاسبه کنید. به راحتی میتوان فهمید که چگونه استفاده از سفارشات حد ضرر در بورس به فعالان بازار کمک میکند تا روانشناسی معاملات خود را مدیریت کنند. از طریق دستور توقف ضرر، معامله گران ممکن است ترس از ناشناخته را از بین ببرند و خطرات ناخواسته را در هر موقعیت معین مدیریت کنند. از همه مهمتر، یک تنظیم ساده توقف ضرر ممکن است به معامله گران کمک کند تا هنگام سفارش، ترس و اضطراب را کنترل کنندو ریسک در بورس را کاهش دهند. اگر شخص بخواهد موفقیت طولانی مدت در بازار داشته باشد، این توانایی برای حفظ سطح سرنوشت در برابر فشار ضروری است.
حد ضرر: استاپ لاس
معامله گران میتوانند توقف حد ضرر در بورس را با یک قیمت ثابت با انتظار تخصیص ضرر و زیان، و حرکت یا تغییر توقف تا زمان رسیدن معامله به قیمت توقف یا حد مجاز، ایجاد نکنند. علاوه بر این، سهولت این مکانیزم توقف به دلیل سادگی آن و توانایی معامله گران در تعیین حداقل درصد ریسک به پاداش 1: 1 است.
ما اکنون مثالی از نحوه استفاده از توقف ضرر را در فارکس ارائه خواهیم داد. یک معامله گر نوسان در لس آنجلس تصور کنید که در حال شروع موقعیت در جلسه آسیا است، با این انتظار که نوسانات در جلسات اروپا یا آمریکای شمالی بیشترین تأثیر را در معاملات وی بگذارد. این معامله گر میخواهد بدون این که در اشتباه بودن عدالت زیاد انصراف دهد، فضای کافی برای کار در اختیار معاملات خود قرار دهد.
بنابراین آنها در هر موقعیتی که تحریک میکنند، ایستایی ثابت 50 پیپ تعیین میکنند. در نتیجه، آنها میخواهند حداقل به اندازه فاصله توقف سود، سود تعیین کنند، بنابراین هر سفارش محدود برای حداقل 50 پیپ تعیین میشود. اگر تاجر بخواهد در هر بار ورود نسبت ریسک به پاداش 1: 2 تعیین کند، میتواند به راحتی یک توقف ایستا را روی 50 پیپ تنظیم کند و همچنین برای هر معامله ای که شروع میکند یک حد ثابت برای 100 پیپ تعیین کند.
استفاده از حد ضرر
توقفهای استاتیک همچنین میتواند براساس شاخصها باشد. اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه از ضرر توقف در معاملات فارکس استفاده کنید، برخی از معامله FX توقفهای ایستا را یک گام جلوتر میبرند و فاصله توقف ایستا را بر اساس یک نشانگر فنی، مانند میانگین واقعی دامنه قرار میدهند. علاوه بر این، مهمترین مزیت این مسئله این است که معامله گران FX از اطلاعات واقعی بازار برای کمک به تنظیم این توقف استفاده میکنند.
در مثال قبلی، یک توقف ثابت 50 پیپ با یک محدوده ثابت 100 پیپ داشتیم. اما این توقف 50 پیپ در یک بازار بی ثبات و در یک بازار آرام به چه معناست؟ در یک بازار آرام ، 50 پیپ میتواند یک حرکت بزرگ باشد. اگر بازار بی ثبات باشد، میتوان به آن 50 پیپ به عنوان یک حرکت کوچک نگاه کرد. علاوه بر این ، استفاده از شاخصی مانند متوسط نوسان قیمت یا حتی نقاط محوری میتواند معامله گران فارکس را قادر به استفاده از اطلاعات بازار اخیر در تلاش برای تجزیه و تحلیل دقیق تر گزینههای مدیریت ریسک خود کند. بنابراین، مهم است که بدانید چگونه ضرر در معاملات فارکس را تنظیم کنید.
استراتژی های توقف ضرر
استفاده از استراتژی حد ضرر در بورس در معاملات فارکس بسیار توصیه میشود. به محض تسلط بر توانایی تعیین سطح کلیدی، قادر به تعیین استراتژیهای اقدام قیمت هستید، میتوانید به طور موثر از یک نسبت مناسب ریسک و پاداش استفاده کنید، و میتوانید از تلاقی به نفع خود استفاده کنید، یک ضرر متوقف کننده FX استراتژی همان چیزی است که در ارتقا سطح تجارت شما ضروری است.
شما باید بهترین استراتژی حد ضرر در بورس را پیدا کنید که برای شما مناسب باشد.
نمونه استراتژیهای توقف ضرر
در اینجا چند نمونه از استراتژیهای توقف ضرر وجود دارد که می توانید استفاده کنید:
استراتژی درون میله ای و پین میله ای
در مورد استقرار ضرر و زیان اولیه، این بستگی به استراتژی معاملاتی دارد که استفاده میکنید. اگرچه ممکن است حد ضرر در بورس خود را مطابق با تنظیمات شخصی خود تنظیم کنید، اما برخی مکانهای توصیه شده برای توقف ضرر وجود دارد.
در مورد استراتژی پین بار، ضرر و زیان شما باید در پشت دم میله قرار گیرد. مهم نیست که این میله نزولی باشد یا یک میله صعودی. بنابراین، اگر قیمت در آنجا به ضرر توقف برسد، تنظیمات تجارت پین بار نامعتبر خواهد بود. با توجه به این، شما هرگز نباید تصور كنید كه قیمت با ضرر متوقف شود، امری بدیهی است. این فقط بازار است که به شما اطلاع میدهد تنظیمات نوار پین به اندازه کافی قوی نبوده است.
در مقایسه با قرارگیری ضرر و زیان استراتژی پین بار، استراتژی توقف ضرر معاملات فارکس در داخل نوار دارای دو گزینه است که در آن می توان یک ضرر متوقف کرد. یا پشت میله داخلی بالا یا پایین است، یا پشت نوار اصلی بالا یا پایین است. بیشترین و ایمن ترین محل قرارگیری توقف ضرر در داخل میله، پشت میله اصلی زیاد یا کم است. باز هم، اگر قیمت در آنجا ضرر شما را متوقف کند، تنظیمات تجارت درون میلهای چرا معامله گران با سرمایه بیشتر نامعتبر است. این قرارگیری ایمنتر است زیرا شما بافر بیشتری بین ضرر و توقف ضرر دارید که میتواند به ویژه در جفت ارز خردکن مفید باشد، زیرا با این بافر ممکن است مدت زمان بیشتری در تجارت بمانید.
اکنون وقت آن است که مکان دوم توقف ضرر را برای میله داخلی روشن کنیم. این قسمت در پشت اینسایدبار کم یا زیاد است. تاجران میتوانند از این مزیت استفاده کنند زیرا این جایگاه نسبت به ریسک و پاداش بهتری را فراهم میکند. بنابراین ، این گزینه خطرناک تر بودن دو جایگذاری در این استراتژی توقف ضرر برای فارکس است. یک معاملهگر از بافر کمتری بین توقف ضرر و ورود برخوردار است. اینکه از کدام یک از روشهای حد ضرر در بورس استفاده کنید، به تحمل ریسک، نسبت ریسک به پاداش و همچنین جفت ارزهایی که معامله میکنید بستگی دارد. همانطور که میدانید در ابتدا ضرر و زیان باید در چه نقطهای قرار گیرد، اکنون میتوانیم سایر راهبردهای توقف ضرر را که میتوانید به محض حرکت بازار در جهت مورد نظر استفاده کنید، بررسی کنیم.
استراتژی Set and Forget یا Hands Off
دومین مثال از یک استراتژی توقف ضرر FX خوب Set and Forget یا Hands Off است. اصل اصلی نمیتواند ساده تر باشد. شما به سادگی ضرر خود را تعیین میکنید و سپس به بازار اجازه میدهید روند خود را ادامه دهد. استراتژی توقف ضرر Set and Forget با توقف ضرر در فاصله ایمن، احتمال توقف زود هنگام را کاهش میدهد.علاوه بر این، این استراتژی توقف ضرر FX در از بین بردن احساسات در معاملات شما کمک میکند، زیرا پس از تنظیم هیچ تعاملی نیاز ندارد. به محض این که وارد معامله شوید و میزان ضرر و زیان خود را تنظیم کنید، میتوانید بقیه کارها را در بازار انجام دهید. آخرین مزیت این است که اجرای آن فوق العاده ساده است و فقط به یک اقدام یکبار مصرف احتیاج دارد.
معایب استراتژی Hands Off
این استراتژی البته معایبی هم دارد. بزرگترین و غالباً پرهزینه ترین اشکال استراتژی hands off حداکثر خطر مجاز است که از ابتدا تا انتها وجود دارد. اگر مقدار مشخصی پول را به خطر بیندازید، در واقع این شانس را دارید که از زمان ورود به تجارت تا زمان خروج خود، این مبلغ را از دست دهید. به علاوه، فرصتی برای محافظت بیشتر از سرمایه شما وجود ندارد. مشکل دوم این است که استفاده از استراتژی توقف ضرر Set and Forget یا Hands Off میتواند شما را وسوسه کند تا ضررکنید. ترک دستور توقف در یک مکان میتواند از نظر احساسی حتی برای ماهرترین تاجر نیز چالش برانگیز باشد. بنابراین، این استراتژی احتمالاً بهترین استراتژی توقف ضرر فارکس نیست، اما هنوز هم شایسته توجه شماست.
استراتژی ضرر 50 درصدی
اگرچه این استراتژی شامل کاهش خطر به نصف است، اما لازم نیست دقیقاً نصف باشد. مزیت این است که چرا معامله گران با سرمایه بیشتر ما شروع به استفاده از بازار میکنیم تا به ما بگویید چه مقدار سرمایه برای دفاع داریم. معامله گران میتوانند از استراتژی 50٪ برای تنظیم نوار پین استفاده کنند. تصور کنید که در تعطیلات روزانه یا ورودی بازار به یک میله صعودی وارد شوید. روز بعد، بازار کمی بالاتر از ورود شما به پایان میرسد.
بنابراین، به جای حرکت برای شکستن یکنواخت یا بسته شدن، اکنون میتوانید از کمترین قیمت روز برای پنهان کردن ضرر و زیان خود استفاده کنید. به محض بسته شدن بازار در روز دوم پس از ورود شما، شما میتوانید از پایین به عنوان مکانی برای پنهان کردن ضرر استفاده کنید. این به شما امکان میدهد ریسک را بیش از 50٪ کاهش دهید، اما همچنان از سطح اقدام قیمت بهره برداری میکنید این کمترین قیمت روز گذشته است. ما اعتراف میکنیم که اگر بازار در پایینترین سطح روز گذشته شکسته شود، احتمالاً دیگر تمایلی به حضور در این تجارت نخواهید داشت.
سخن آخر
درک اینکه چرا حد ضرر ضروری است دشوار نیست و بیشتر معامله گران حرفهای میدانند که باید توقف کنند. علاوه بر این، حرکات بازار میتواند کاملاً غیرقابل پیش بینی باشد و ضرر و توقف ضرر یکی از ابزاری است که معامله چرا معامله گران با سرمایه بیشتر گران FX میتوانند برای جلوگیری از تخریب شغل خود در یک تجارت واحد استفاده کنند.اکنون باید بتوانید تشخیص دهید که کجا حد ضرر در معاملات آینده خود تعیین کنید تا از سود فارکس و بورس بهرهمند شوید. اگر میخواهید در مورد بورس بیشتر بدانیو و وارد این حوزه شوید آموزش بورس را فراموش نکنید.
برای یادگیری مقدمات بورس مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
دیدگاه شما