سیگنال یابی و کسب درآمد دلاری با استراتژی معاملاتی پین بار پرایس اکشن
در این مقاله، ما به شما یکی از بهترین استراتژیهای معاملاتی را آموزش میدهیم که یادگیری آن آسان است و باعث سردرگمی نمیشود زیرا شما به هیچ اندیکاتوری در نمودار نیاز ندارید. پرایس اکشن هستهی اول معاملات است، همچنین شما با مواردی مثل: روش معاملاتی پرایس اکشن، بهترین پرایس اکشن آموزشی، تنظیمات معاملاتی پرایس اکشن)، معاملات روزانه(پرایس اکشن و خیلی از موارد دیگر آشنا می شوید
قبل از این که بهترین استراتژیهای معاملاتی پرایس اکشن را به شما آموزش دهم، قصد دارم عناصر اصلی در پرایس اکشن را برای شما، به عنوان یک معاملهگر توضیح دهم که میتوانید با این آموزش در بازار معاملاتی کاملا مجهز شوید.
پرایس اکشن چیست؟
«پرایس اکشن» (Price Action) و استراتژیهای بوجود آمده از آن، بوسیله بسیاری از معاملهگران علاقهمند به تحلیلهای کوتاه مدت، مورد استفاده قرار میگیرد. پرایس اکشن روشی است که برای تحلیل نوسانات ابتدایی قیمت بکار میرود. سیگنالهای ورود و خروج تولید شده توسط پرایس اکشن قابل اعتماد هستند و در معامله با استفاده از پرایس اکشن، الزامی به استفاده از اندیکاتورها نیست. در واقع استفاده از پرایس اکشن نوعی تحلیل تکنیکال است زیرا جنبههای بنیادی سهام را نادیده میگیرد و الویت را به تاریخچه قیمتی آن میدهد.
این تاریخچه شامل نوسانات قیمت در جهت افزایش یا کاهش، خطوط روند و سطوح حمایتی و مقاومتی میشود. پرایس اکشن به سادگی نشاندهنده این است که قیمتها چگونه تغییر میکنند. یک تحلیلگر پرایس اکشن، اندازه نسبی، شکل، موقعیت و حجم نمودارهای میلهای یا شمعی را مورد مشاهده قرار میدهد و در برخی مواقع ممکن است آنها را با اطلاعات بدست آمده از «میانگین متحرک» (Moving Average) و خطوط روند ترکیب کند.
پرایس اکشن میتواند با استفاده از نمودارهایی که قیمت را در طی زمان رسم میکنند، مشاهده و تفسیر شود. معاملهگران از نمودارهای متفاوتی برای مشاهده دقیقتر روند، «سطوح شکست» (Breakout) و معکوسشدنها بهره میگیرند. بسیاری از تحلیلگران از نمودارهای شمعی استفاده میکنند زیرا مشاهده حرکت قیمت را آسانتر میسازد.
الگوهای شمعی مانند «هارامی کراس» یا «صلیب هارامی» (Harami Cross)، «اینگالف» (Engulfing) و «۳ سرباز سفید» (Three White Soldiers) همه نمونههایی از تفسیرهای تصویری (مجسم شده) از پرایس اکشن هستند. ساختارهای شمعی دیگری نیز وجود دارند که از پرایس اکشن بوجود آمدهاند تا بتوانند تغییرات قیمت در آینده را پیشبینی کنند. این ساختارها را میتوان برای انواع دیگری از نمودارها مانند نمودارهای نقطه و شکل، نمودار جعبهای و … استفاده کرد.
علاوه بر بررسی ساختارهای شکلگرفته در نمودار قیمتی، بسیاری از تحلیلگران از دادههای پرایس اکشن برای بدست آوردن اندیکاتورهای تکنیکال استفاده میکنند. هدف آنها یافتن نظم موجود در حرکت قیمت است. حرکتی که برخی اوقات تصادفی به نظر میرسد.
برای مثال، الگوی «مثلث افزایشی» (Ascending Triangle) بوجود آمده از بکار بردن خطوط روند در یک نمودار پرایس اکشن، میتواند برای پیشبینی یک شکست احتمالی استفاده شود زیرا نمودار، نشاندهنده این است که معاملهگران در دفعات متعددی قصد شکستن خط مقاومتی را داشتهاند و هر بار سریعتر و با قدرت بیشتری تلاش کردهاند تا این کار را انجام دهند.
تحلیل تکنیکال نیز به نوعی ریشه گرفته شده از پرایس اکشن است زیرا از قیمتهای گذشته برای محاسبه و سپس اتخاذ تصمیمهای معاملاتی استفاده میکند. در واقع، ساختار و الگوهای نمودارهای تحلیل تکنیکال همه بهرهگرفته از پرایس اکشن هستند.
پین بارها (Pin Bars)
استراتژی پرایس اکشن به طور کامل بر روی الگوی پین بار متمرکز شده است. این شمع ساده است و قیمت به سطح معینی ضربه میزند و برمیگردد. این شمع بدنهای کوتاه و سایهای بلند دارد. پینبار به شکل زیر است:
انواع مختلفی از ویژگیهای نوار پین خاص وجود دارد. برای مثال، در انتهای شمع، سایه ای بلند وجود دارد، در حالی که در طرف دیگر بدنهی شمع، سایه کوتاهی به نام «بینی» قرار دارد. اکثرا موافقند که سایه شمع حداقل دو سوم کل طول پینبار را شامل میشود. طبیعتا بخش دیگر پینبار، یک سوم را تشکیل میدهد. قیمت باز شدن (Open) و بسته شدن (Close) شمع (کندل) بایستی نسبتا یکسان باشد که بدنه را تشکیل میدهند.
جهت تایید پینبار بایستی منتظر بمانید تا شمع (کندل) بسته شود(یعنی کندل جدیدی باز شود و دیگر این کندل تغییر نکند ). فقط به این دلیل که کندل فعلی «به نظر می رسد» مانند یک پین بار است لزوما به معنای پین بار نیست. در مثال بالا حرکت قیمت میتوانست به سمت بالا ادامه یابد و و قیمت در بالای کندل بسته شود که به نوبه خود نمیتوانست یک پین بار در نظر گرفته شود.
مرکز آموزشی و کارآفرینی خوارزمی مجری رسمی برگزاری دوره های آموزشی فارکس (بازارهای مالی بین المللی) به صورت حضوری و آنلاین. ارائه ی گواهینامه بین المللی مورد تایید سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور قابل ترجمه با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
راهنمای پایه شامل :
- هر تایم فریمی
- هر نوع بازاری
- بدون اندیکاتور
- خطوط روند، خطوط عمودی، خطوط حمایت و مقاومت (هر چیزی که به شما در یافتن این مناطق کمک کند)
مرحله اول: پینبار را در نمودارتان پیدا کنید.
* نکته: این یک استراتژی پرایس اکشن بازار جهانی است. من از جفت ارزها برای مثال استفاده میکنم. پرایس اکشن با هر بازار و تایم فریمی به کار میرود.
آنچه که شما ابتدا نیاز دارید تشخیص پینبار است که تشکیل شده باشد. در مثال بالا پینبار صعودی (بولیش) نشان داده شده است زیرا سایه بلند پایین بدنه قرار دارد.
بنابراین همان طور که سایه پین بار را زیر بدنه مشاهده کردید، به عنوان پینبار صعودی در نظر گرفته میشود. در این مورد ما دنبال یک روند صعودی هستیم. نمودار بالا، جفت ارز AUDJPY با تایم فریم یک ساعت است. میتوانید ببینید که خرسها نهایت تلاش خود را برای متوقف کردن وقوع این روند صعودی چگونه با پین بارها معامله کرد انجام میدهند اما گاوها خیلی قدرتمند هستند و به همین دلیل شکل پینبار را مشاهده میکنید.
این یک مثال کامل از موقعیت برگشتی حرکت قیمت پینبار است.
کادر سبز رنگ: سرعت روند صعودی کند و روند برگشتی شده است. اینجا انتهای برگشت است زیرا پینبار تشکیل شده و گاوها قدرتمند شدهاند ( خریدار های بازار قوی شده اند )
حالا چه اتفاقی میافتد؟
مرحله دوم: حرکت قیمت را در گذشته جستجو کنید تا دلیل تشکیل پینبار مشخص شود.
چرا روند برگشتی ناگهان به قیمت ضربه میزند و پس از آن به سمت بالا حرکت میکند؟
بیایید این نمودار یک ساعته را کمی بزرگترکنیم و ببینیم چه چیز دیگری به شما میگوید و چه اتفاقی افتاده است.
**توجه: شما میتوانید به تایم فریم نمودار نگاهی بیندازید (در این مورد با تایم فریم ا ساعت) یا از تایم فریم بالاتر، جهت کسب اطلاعات بیشتر استفاده کنید.
حالا نگاهی به منطقه قیمت مقاومت میاندازیم که فتیله آن را لمس کرده است. مقاومت در گذشته میتواند حمایت در آینده باشد. پس چه اتفاقی افتاد که قیمت این سطح را تجربه کرد، اما شکست خورد. از آنجایی که سایه بلند صعودی تشکیل شد، اکنون میتوانیم تصمیم بگیریم که زمان ورود به این معامله براساس چه زمانی است. گاهی اوقات سادهترین روش، بهترین روش این است نمودارها را خوب رصد نمایید و نتیجهگیری کنید که چه اتفاقی افتاد و قیمت به کجا خواهد رسید.
ﺟﻬﺖ درﯾﺎﻓﺖ ﻣﺸﺎوره ﺗﺨﺼﺼﯽ راﯾﮕﺎن ﺑﻤﻨﻈﻮر ﺷﺮﮐﺖ در دوره ي ﻓﺎرﮐﺲ (ﺑﺎزارﻫﺎي ﻣﺎﻟﯽ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ) ﻫﻤﯿﻦ اﻻن با ما تماس بگیرید یا جهت تماس کارشناسان مربوطه با شما فرم زیر را تکمیل نمایید.
معامله گری براساس کندل های اوج (climax) و خسته ی بازگشتی (exhaustion )
اخیرا در یکی از وبینارهایم دراین مورد حرف زده ام که چگونه روندهایی که بیش از حد لازم حرکت کرده اند را تشخیص بدهیم؛ منظورم کندل های climax & exhaustion reversal است.
من از لحاظ جریان سفارشات آنها را بررسی کردم و گفتم که چرا چنین کندل هایی تمایل به بازگشت روند دارند.
قبل از اینکه این مقاله را که به نوعی ضمیمه و ادامه دهنده ی همان وبینار است را شروع کنید، برای یادآوری مطالب، برای پیدا کردن چنین کندل هایی به این موارد اهمیت بیشتری بدهید:
- کندلی که خیلی بزرگتر از کندل های قبلی باشد و به طور ایده آل بزرگترین کندل از لحاظ حرکت باشد.
- این اتفاق نزدیک یک سطح حمایتی یا مقاومتی مهم رخ بدهد یا بعد از شکست آن سطوح.
- این اتفاق بعد از چندین کندل پشت سرهم که حالت impulsive یا جنبشی داشته باشند، بیفتد.
هرچند که موارد جزئی تری برای تشخیص این کندل ها وجود دارد، ولی این سه مورد مهم ترین آنها هستند.
هدف از این مقاله نشان دادن مثالی در این مورد است و اینکه چگونه می توانید براساس آن از دید پرایس اکشن معامله کنید.
من یک مثال از چارت DOW می آورم؛ بعد از دید پرایس اکشن آن را بررسی میکنم و می بینیم که شاخصه هایی برای تشکیل این کندل ها لازم است؛ بعد از آن در مورد نحوه ی ترید کردن براساس آنها با چند قانون ساده حرف می زنیم.
به چارت روزانه DOW در بازه یک ساله نگاه می کنیم. روند صعودی کلی آن را بررسی میکنم و اینکه چگونه به سطح مقاومتی رسیده و بعد آن را در تایم 4 ساعته بررسی میکنیم تا ببینیم رفتار حرکتی قیمت بعد از شکست آن سطح مهم چگونه بوده است.
چارت داوجونز به سطح مقاومتی می رسد.
در چارت زیر به ارتباط بین قیمت و 20EMA یا حمایت دینامیکی توجه کنید. قبل از اینکه قیمت زیر حمایت دینامیکی نفوذ کند، قیمت قبلا سه بار از آن ریجکت شده است و وقتی هم که زیر آن نفوذ کرده سریعا هم برگشت پیدا کرده است؛ این به ما نشان میده که خریداران هنوز دوست دارند که قیمت را بالا ببرند و در هر پولبکی که می زنند وارد می شوند.
بعد از آن رفتار حرکتی قیمت تقریبا زیر سطح 13300 الگوی سه قله را تشکیل میدهد. در طول کل سال این اولین بار است که چنین شرایطی پیش می آید؛ پس قیمت سه بار تلاش کرده که سطح را بشکند ولی نتوانسته؛ این نشان می دهد که قیمت بیش از حد خودش بالا رفته و از طرف دیگر فروشندگان هم می خواهند از این سطح دفاع کنند.
در چارت زیر ببینید که چگونه الگوی سه قله به جز قله ی آخر، وقتی که قیمت به 20EMA رسیده تشکیل الگوی کندلی پین بار داده اند (کندل 1 و 2).
این نشان می دهد که خریداران خوشحال بوده اند که توانسته اند پولبک قیمت به آن سطح را بگیرند، ولی قدرت آن را نداشته اند که سطح را بشکنند و قیمت همچنان زیر سطح 13300 باقی مانده است. در اقدام دوم که نتوانستند قیمت را بالاتر ببرند، قیمت برای اولین بار در کل سال با قدرت بیشتری ریزش کرده و حدود 500 پیپ در 6 روز افت کرده است.
پس از ریزش، قیمت به سطح حمایتی قبلی برخورد کرده و قیمت روند صعودی خودش را ادامه داده است. به حرکت آن توجه کنید وقتی که قیمت به سطح مقاومتی رسیده چگونه الگوی کندلی دوجی و inside bar تشکیل داده است؛ این نشان از تردید میان خریداران است.
اگر الگوی کندلی inside bar بعد از یک الگوی صعودی قوی تشکیل میشد، آن موقع می توانستیم بگوییم که خریداران قدرت بیشتری دارند و امکان شکست سطح وجود دارد؛ ولی با وجود تشکیل الگوی کندل دوجی و inside bar در دو روز پشت سرهم، نشان از تردید و عدم توانایی خریداران برای بالا بردن قیمت است.
حال در روز بعد قیمت میتواند به بالای سطح نفوز کند و یک سقف جدید تشکیل بدهد، ولی در همان روز قیمت برمی گردد و زیر سطح مقاومتی بسته می شود و یک الگوی کندل رنج تشکیل می دهد.
بدانید که وقتی مقدار ریجکت شدن در بالای کندل و پایین کندل تقریبا یکسان بود، این نشان از شکست ناقص است زیرا:
- قیمت نتوانسته سطحی را که به دست آورده نگه دارد و سود های کسب شده را حفظ کند.
- بین خریداران و فروشندگان تناسبی نسبی برقرار است.
به طور ایده آل، وقتی که به دنبال شکست باشیم باید عدم تعادل شدیدی بین خریداران و فروشندگان وجود داشته باشد؛ ولی در چارت زیر ما شاهد چنین قضیه ای نیستیم.
آناتومی کندل های climaxو exhaustion از دید پرایس اکشن
حال که ما محلی مورد مجادله بین خریداران و فروشندگان پیدا کردیم، به چارت 4 ساعته می رویم و کندل های climax/exhaustion را به طور اختصاصی بررسی کنیم.
آناتومی آنها را از دید پرایس اکشن بررسی می کنیم و به شما می گویم که چگونه براساس آنها معامله کنید.
در چارت زیر، اولین موردی را که بررسی می کنیم کندل 1 است که بزرگترین کندل در کل این دوره است؛ در این کندل ما شاهد هستیم که خریداران کنترل بازار را در دست دارند و با اطمینان قیمت رابالای سطح مقاومتی برده اند. در این دوره از میان 36 کندل موجود، 25 کندلش صعودی است ؛ یعنی نسبت خریداران به فروشندگان تا کندل شماره ی یک، 69درصد بوده است.
حال اگر از اول مقاله به یادتان باشد، گفتیم که کندل های climax/exhaustion نشان از طولانی شدن بیش از حد روند هستند؛ این کندل ها باید شاخصه های زیر را داشته باشند:
- بزرگترین کندل در طول یک دوره باشد.
- در نزدیکی سطحی حمایتی/ مفاومتی یا در بالای یکی از آنها رخ داده باشد.
- بعد از یک رشته کندل همرنگ اتفاق افتاده باشد.
چرا این کندل ها میل دارند که خیلی بزرگ جلوه کنند؟
وقتی که روندی بیش از حد ادامه پیدا می کند، معامله گران زیادی را به خود جذب میکند؛ معامله گران سازمانی اولین افرادی هستند که به مارکت جذب می شوند؛ بعد معامله گران حرفه ای هستند و در آخر هم معامله گران خرده پا. معامله گران خرده پا معمولا آخر از همه وارد می شوند زیرا علاقه ی زیادی به تایید جهت روند دارند.
در آخر این روند، وقتی که معامله گران خرده پا هم وارد شدند، شما شاهد عدم تعادل زیادی بین خریداران و فروشندگان خواهید بود. افرادی که دیر وارد شده اند فکر می کنند جا مانده اند و به جای اینکه منتظر بمانند در پولبک ها ورود کنند، در هرجا که شکستی رخ می دهد ورود میکنند.
به علاوه این موارد، معامله گران سازمانی هم سعی می کنند تا جایی که امکان دارد قیمت را بالا بکشند؛ این موارد همه موجب میشود که کندل climax/exhaustion تشکیل بشود.
بعضی وقت ها این حرکت اضافی رو به بالا، برای این نیست که بیشترین استفاده را از این روند صعودی بگیرند؛ بلکه برای این است که معامله گرانی که تازه وارد شده اند را به تله بیندازند تا معامله گران قدیمی بتوانند از حجم معاملاتی آنها به عنوان سوخت لازم برای ریزش آینده استفاده کنند.
براساس همین دلایل است که این کندل ها میل دارند که بزرگ جلوه کنند.
این کندل در سطوح مهم اتفاق می افتند، بخصوص در جاهایی که ظاهرا شکست اتفاق افتاده تا خریدارانی که دیر وارد شده اند را به تله بیاندازند؛ امیدوارم آناتومی این کندل ها را درک کرده باشید.
حال برگردیم به چارت
اگر رفتار حرکتی قیمت می توانست خود را در بالای سطحی که شکسته شده است نگه دارد و سودی که کسب شده را از دست ندهد، آن موقع می توانیم بگوییم که شکست تایید شده و روند ادامه پیدا می کند؛ ولی به کندل 2 نگاه کنید و ببینید که رفتار حرکتی قیمت چگونه عکس العمل نشان داده است.
توجه کنید که قیمت چگونه سریع زیر سطح برگشته و این اخطار می دهد که شکست ممکن است ناقص شود.
در چنین مواردی باید این سوال ها را از خود بپرسید:
اگر خریداران کنترل قیمت را در دست داشتند، چه شد که سودی را که کسب کرده اند حفظ نکردند؟
این سودها کجا رفته است؟
چگونه چنین کندل بزرگی نتوانسته قیمت را به بالا ادامه بدهد؟
چرا فروشندگان سریعا قیمت را به عقب برگداندند؟
چرا سطح مقاومتی به عنوان پولبک و تغییر نقش به سطح حمایتی عمل نکرد؟
در چنین مواقعی همه ی این سوالات باید در ذهن شما شکل بگیرد و جواب آنها می تواند به شما بگوید که شکستی که اتفاق افتاده درست است یا ناقص.
هرچند که اگر شما این سوالات را هم از خود نمی پرسیدید، با توجه به مشخصه های کندل های climax/exhaustion، می توانستید تشخیص بدهید که این روند به آخر خود رسیده است.
به کندل 2 نگاه کنید؛ وقتی که قیمت برگشته، به سطح مقاومتی واکنش نشان نداده و سطح تغییر نقش نداشته؛ پس شما می توانید با پرسیدن این سوالات و شاخصه های کندل های climax/exhaustion شکست ها را تایید یا رد کنید.
چگونه براساس پرایس اکشن در چنین مواقعی معامه کنیم؟
عموما در یک روند صعودی، من به دنبال برخورد دوم به یک سطح مقاومتی مهم می گردم یا تشکیل lower high قبل از ریزش مارکت.
برای کسانی که به دنبال فرصت ورود دوباره هستند، بهتر است به دنبال تشکیل الگوی کندلی پین بار، engulfing و outside bar باشید؛ بعد سعی کنید آن را با کندل های climax/exhaustion مطابقت بدید؛ ولی از لحاظ رفتار حرکتی قیمت، شما باید متوجه بشوید که مومنتوم روند قبل از اینکه کندل های خسته تشکیل بشود در حال ضعیف شدن است.
بیشتر مواقع، همراه با حرکت های خسته ی بازار، یک تلاش شکسته خورده برای شکست سطح وجود دارد یا اینکه با تشکیل lower high، به شما آخرین تایید را می دهد که بازار خسته شده است و احتمال بازگشت قیمت بالا است.
بسته به شرایط که کدام یک از این موارد پیش بیاید نحوه ی ورود من هم متغیر چگونه با پین بارها معامله کرد است، ولی وقتی که می بینیم تمام عوامل خسته شدن مارکت به چشم می آید پوزیشن فروش میگیرم؛ آن موقع یا مارکت ریزش شدیدی میکند یا اصلاح بزرگی انجام میدهد یا برای مدتی در یک ناحیه رنج قرار می گیرد.
حال نگاهی به چارت زیر بیندازید.
هرچند که کندل 2 یک کندل نزولی است، ولی به سختی توانسته 50 درصد از سود کندل خسته قبلی را برگرداند.
من معمولا به دنبال این هستم که تقریبا بیش از 60 درصد سود کندل خسته بازگردانده شود تا اینکه نتیجه بگیرم که فروشندگان حمله ی بزرگی را برای برگرداندن قیمت به راه انداخته اند.
اگر ببینم که فروشندگان، قیمت را خیلی کم به عقب رانده اند، سعی می کنم ترید نکنم و منتظر نقطه ی تریگر بعدی باشم.
هرچند که در اینجا این قضیه رخ نداده ولی اگر به کندل های 3،4 و 5 نگاه کنید، می بینید که هرسه زیر سطح ما قرار داشته اند و با آن به عنوان سطح مقاومتی رفتار کرده اند.
اگر این یک تله بود قیمت نمی بایست به سمت 20EMA حرکت کند و همچنین نمی بایست کندل های کوچک زیر سطح ما تشکیل بدهد؛ اگر قرار بود شکستی رخ بدهد کندل های کوچک باید بالای سطح تشکیل میشدند؛ با این وجود هیچکدام از نشانه های شکست را ندارد.
نقاط ورودی که بیشترین ریسک را داشته اند، گرفتن پوزیشن فروش بعد از بسته شدن کندل های 3 و 4 است.
چرا؟
این کندل های کوچک بعد از یک فشار فروش قوی زیر سطح مقاومتی به ما نشان می دهد که خریداران علاقه ی زیادی به بالا بردن قیمت نداشته اند؛ پس براین اساس، مورد مناسبی هست برای ورود و استاپ را هم می توانیم بالای سقف این کندل ها قرار دهیم یا شاید کمی بیشتر.
یک نقطه ی ورود مناسب دیگر در زیر کف کندل شماره ی 3 است یا در محل بسته شدن کندل شماره 3، و استاپمان را هم بالای سقف کندل 5 قرار می دهیم.
احیانا اگر قیمت به بالای سطح نفوذ کرد، بهتر است پوزیشن ما باز بماند؛ که در اینجا این اتفاق افتاده ولی این اتفاق همیشگی نیست.
نکته ی مثبتی که در گرفتن پوزیشن فروش زیر کف کندل 4 یا محل بسته شدن آن وجود دارد این است که معامله گرانی که پوزیشن خرید گرفته اند، می دانند که توی تله افتاده اند و کم کم شروع به خارج شدن از پوزیشن هایشان می کنند.
اگر کندل شماره ی 5 بالای سطح نفوذ نمی کرد، درست این بود که استاپ را کمی بالای سطح قرار می دادیم، ولی وقتی که نفوذ کرده است، بهتر است که استاپ را بالای کندل های 3-5 و کمی بیشتر به عنوان بافر قرار بدهیم.
یک روش محافظه کارانه این است که منتظر بمانیم قیمت به زیر 20EMA حرکت کند و بتواند به آن پولبک بزند و از آن به عنوان مقاومت دینامیکی استفاده کند.
روش های دیگری برای ورود در چنین شرایطی هستند ولی این موارد تقریبا ایده ی کلی را به شما می دهد که در چنین مواقعی چگونه ترید کنید.
جمع بندی
هدف از این مقاله این بود که به شما نشان بدهم از دید پرایس اکشن کندل های climax/exhaustion، چگونه خود را نشان می دهند و آناتومی آنها چگونه است.
همچنین شاخصه های مهم آنها را یاد بگیرید و بتوانید به خوبی آنها را در چارت تشخیص بدهید.
ما یک مثال خوب از چارت داوجونز آوردیم و دیدیم که چگونه در این چارت همه ی موارد به روشنی برقرار بودند. سرآخر هم به شما چند روش برای ورود به مارکت نشان دادیم و گفتیم که در چنین مواقعی چگونه ترید کنید.
شما براساس علاقه ی خود میتوانید روش پرریسک یا محافظه کارانه را برای خود انتخاب کنید.
این مقاله نوشته شده ی کریس کاپری معامله گر مطرح بازارهای مالی و ترجمه شده ی آکادمی دال ترید است.
اگر مایل به یادگیری سبک پرایس اکشن کریس کاپری هستید، می توانید در دوره پیشرفته پرایس اکشن کریس کاپری که به صورت تخصصی ترجمه و ارائه شده است، شرکت کنید.
همچنین اگر شما دانش پژوهی هستید که به بازارهای مالی و معامله گری علاقه دارید، اما هنوز هیچ اطلاعاتی در این باره ندارید، می توانید دوره مقدماتی فارکس کریس کاپری که به رایگان ترجمه و ارائه شده است را ببینید و سپس به دوره پیشرفته رجوع کنید.
آموزش تکنو پرایس اکشن | آموزش تحلیل تکنیکال
همانطور که در مقاله آموزش تحلیل فاندامنتال توضیح دادیم ، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو روی سکه بازار فارکس هستند و معامله گر باید بر هر دو تسلط قابل قبولی داشته باشد. اما این تمام ماجرا نیست و بازار به دلیل گستردگی و تعداد بالای معامله گران تاثیر پذیر از عواملی مانند روانشناسی بازار احساسات بازار Sentiment و عرضه و تقاضا است .بسیاری از معامله گران تازه کار به این موارد توجهی ندارند و اغلب دچار ضرر میشوند. برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ایی و رسیدن به درآمد مستمر در بازار فارکس باید توانایی تحلیل بازار را در تمام جنبه ها داشته باشید.
در این مقاله با روش هایی برای تحلیل بازار، با استفاده از متود Techno Price Action آشنا خواهید شد.
1.آشنایی با تاریخچه قیمت در تکنو پرایس اکشن
ابتدا و قبل از هر کاری میبایست چارت قیمت را مقابل خود قرار داده و نقاط حمایت و مقاومت را از تایم فریم Time Frame بالاتر به تایم فریم پایین تر پیدا کنیم.
روند های پرقدرت و سوئینگ ها را شناسایی و عوامل شروع کننده و تمام کننده شان را بیابیم.ممکن است این عوامل اخبار اقتصادی ، احساسات ، نقاط عرضه و تقاضا یا فقط دلایل تکنیکال باشد. سپس نقاط عرضه و تقاضا را میابیم. نقاط عرضه و تقاضا بسیار شبیه به نقاط حمایت و مقاومت میباشند با این تفاوت که در این نقاط با فعال شدن دستورات حد ضرر و خروج از معامله ی به جا مانده از معاملات باعث شروع روند یا توقف آن میشوند.
برای یافتن محدوده عرضه کافیست ناحیه بین قیمت باز شدن و بالاترین قیمت آخرین کندل صعودی در اوج های قبل را پیدا کنیم و بالعکس برای یافتن محدوده تقاضا کافیست ناحیه بین قیمت باز شدن و پایین ترین قیمت آخرین کندل نزولی در کف های قبل را پیدا کنیم .
جهت ثبت نام در بروکر amarket کلیک کنید و 20% بونوس هدیه دریافت نمایید.
به عنوان مثال در شکل بالا و در اوج 1 ، آخرین کندل صعودی را پیدا میکنیم و ناحیه بین قیمت باز شدن و بالاترین قیمت این کندل را به عنوان محدوده عرضه در نظر میگیریم. که مشاهده میشود با گذشت زمان ، قیمت با ورود به این ناحیه در اوج 2 ، با حجم قابل توجهی از عرضه مواجه میشود که منجر به سقوط دوباره قیمت میشود.
2.بررسی تایم فریم های متفاوت
شاید تا به حال متوجه شده باشید که بسیاری از الگو های قیمتی در تایم فریم های بالاتر به صورت الگوهای Candle Stick پدیدار میشوند و یا بالعکس ، بنابراین زیر نظر داشتن تایم فریم های متفاوت میتواند فرصت های معاملاتی بیشتری را در اختیارتان قرار دهد.
همانطور که در شکل بالا مشاهده میشود ، در تایم فریم 30 دقیقه در کف قیمتی دو کندل نزولی و صعودی تشکیل شده که کندل دوم تلاش کندل اول را خنثی کرده و با مراجعه به تایم فریم 1 ساعته ، دوبرابر تایم فریم قبل ، دو کندل باهم ادغام شده و به صورت کندل پین بار صعودی نمایش داده میشوند که سیگنالی از شروع روند صعودی است.
3.اندیکاتور های مورد استفاده در تکنو پرایس اکشن
بسیاری از معامله گران تعداد زیادی از اندیکاتور ها را همزمان با یکدیگر استفاده میکنند که فقط باعث سردرگمی بیشتر و از دست دادن فرصت ها میشوند.بسیاری از معامله گران حتی اندیکاتور هایی را همزمان استفاده میکنند که اطلاعات یکسانی را در اختیار معامله گر قرار میدهند. به عنوان مثال اندیکاتور RSI ، MACD ، ADMX ، Stochastic با تمام تفاوت هایی که در نحوه نمایش اطلاعات دارند اما همه اطلاعات یکسانی از قدرت روند در اختیار قرار میدهند یا به عنوان مثال اندیکاتور های Bollinger Bands ، Envelopes ، Ichimoku Cloud ، Moving Average همه ، محدوده تقریبی نوسان قیمت را نمایش میدهند . بنابراین استفاده از تعداد زیادی اندیکاتور که همه اطلاعات یکسانی نمایش میدهند کاری از پیش نخواهد برد و فقط باعث سردرگمی میشود.
در این میان اندیکاتور هایی که حجم معاملات را نشان میدهند مانند OBV ، Accumulations و volumes توسط معامله گران تازه کار نادیده گرفته میشوند. به کار گرفتن دو الی سه اندیکاتور با اطلاعات متفاوت میتواند بسیار مفید تر واقع شود.
4.ورود به معامله | حد ضرر Stop Loss | حد سود Take Profit | مدیریت Position
پس از مشخص کردن نقاط حمایت و مقاومت ، عرضه و تقاضا و با زیر نظر داشتن تایم فریم های مختلف و تایید سیگنال توسط اندیکاتور ها ، برای ورود به معامله آماده میشویم.
به عنوان مثال در شکل زیر قیمت با رسیدن به محدوده عرضه یک کندل پین بار نزولی تشکیل داده که نشان دهنده یک روند نزولی در آینده نزدیک است ، اندیکاتور RSI نیز با خروج از منطقه اشباع خرید این ایده را تایید میکند. اندیکاتور OBV نیز نشان میدهد که با بالا رفتن چگونه با پین بارها معامله کرد حجم معاملات ، قیمت نتوانسته از اوج قبل خود فراتر رود و به عبارتی دیگر واگرایی تشکیل داده است که مهر تایید دیگری است از شروع روند نزولی. پس از تاییدیه گرفتن ، نقاط حد ضرر و حد سود را مشخص میکنیم . در استراتژی معاملاتی با کندل پین بار معمولا انتهای سایه کندل به عنوان حد ضرر در نظر گرفته میشود. حد سود را هم حمایت اول در نظر میگیریم. با ورود به معامله در قیمت بسته شدن کندل پین بار شاهد نزول قیمت و برخورد آن با حمایت اول و حد سود هستیم .
در اینجا یک معامله گر حرفه ایی به دنبال کسب سود بیشتر با استفاده از مدیریت Position خواهد بود به این صورت که پس از آن که قیمت کمی از نقطه ورود فاصله گرفت ، دستور حد ضرر را به نقطه ورود و دستور حد سود را به حمایت دوم منتقل میکند. بنابراین چنانچه روند معکوس شود ، در بدترین حالت ، بدون ضرر از معامله خارج خواهد شد.
اما قیمت به روند نزولی ادامه داده و با برخورد با حمایت اول ، پس از یک افزایش جزئی ، به سمت حمایت دوم حرکت کرده است. در اینجا معامله گر میتواند حد ضرر را به انتهای افزایش جزئی منتقل کند که با تغییر روند نه تنها ضرر نخواهد کرد بلکه با سود نسبتا خوبی از معامله خارج خواهد شد.
آموزش معاملهگری با استفاده از شناسایی تقاطع طلایی (Golden Cross)
تقاطع طلایی (The Golden Cross)، یک سیگنال معاملاتی برجسته بر اساس میانگینهای متحرک است که هر دو گروه تحلیلگران تکنیکال و بنیادی با آن آشنا هستند. زمانی که تقاطع طلایی رخ میدهد، معاملهگران انتظار افزایش شدید قیمت را دارند. همتای معکوس این سیگنال، تقاطع مرگ (Death Cross) است. زمانی که تقاطع مرگ رخ میدهد، معاملهگران انتظار سقوط شدید قیمت را دارد. اگرچه این نامها ممکن است نمایشی به نظر برسند، اما ارزش معاملاتی قابل توجهی برای معاملهگران از خود ارائه میدهند. در این آموزش، نحوهی استفاده از استراتژی تقاطع طلایی برای معاملات با پرایس اکشن را به شما آموزش خواهیم داد. تمرکز این آموزش برای سادگی بر روی تقاطع طلایی است، اما اصول مورد بحث در مورد تقاطع مرگ نیز اعمال میشود.
تقاطع طلایی (The Golden Cross) چیست؟
اگر اولین بار است که در مورد تقاطع طلایی میشنوید، نگران نباشید چراکه درک این مبحث بسیار آسان است. بازیگران اصلی در تقاطع طلایی دو مورد زیر:
- یک میانگین متحرک چگونه با پین بارها معامله کرد یا همان مووینگ اوریج (Moving Average) میان مدت.
- یک میانگین متحرک بلند مدت.
دورههایی که عموما برای این میانگینهای متحرک استفاده میشود، به ترتیب برای میان مدت و بلند مدت، ۵۰ و ۲۰۰ است.
به طور خلاصه، تقاطع طلایی زمانی رخ میدهد که دو خط میانگین متحرک میان مدت و بلند مدت در نمودار برخورد و یکدیگر را قطع کنند.
به عنوان مثال زمانی که میانگین متحرک ۵۰ دوره از میانگین متحرک ۲۰۰ دوره عبور میکند یا اصطلاحاً آن را به سمت بالا قطع میکند. دوره میانگینهای متحرک میتواند روزانه، هفتگی و … باشد.
تقاطع طلایی میانگین متحرک ۵۰ دوره و ۲۰۰ دوره
تقاطع طلایی در نمودار بالا همانطور که مشاهده میشود، به عنوان یک سیگنال و هشدار خرید عمل کرده است. اما در ادامهی این آموزش خواهیم دید که چرا یک معاملهگر پرایس اکشن، باید کمتر بر استفاده از تقاطع طلایی به عنوان سیگنال خرید تمرکز کند.
آیا تنظیمات میانگینهای متحرک ثابت هستند؟
پارامترهای میانگینهای متحرک الزاماً ثابت نیستند، بنابراین معاملهگر می تواند آنها را تغییر دهد. با این حال، برای هدف معاملاتی در این مقاله، دو اصل باید اعمال شود:
- هر دو میانگین متحرک باید از اثرات کوتاه مدت قیمت مصون باشند. یعنی از استفاده از میانگینهای متحرک کوتاه مدتی که به تغییرات قیمت به سرعت واکنش نشان میدهند، خودداری شود.
- باید بین دورههای میانگینهای متحرک تفاوت اساسی وجود داشته باشد. به عنوان مثال ۵۰ دوره در مقابل ۲۰۰ دوره مناسب است، اما ۱۸۰ دوره در مقابل ۲۰۰ دوره جوابگو نخواهد بود.
برای یک رویکرد معتبر تقاطع طلایی نیز توجه این دو اصل ضروری است:
- اساسا تقاطع طلایی، حرکات بلند مدت قیمت است.
- تعامل بین دو میانگین متحرک، تحلیل معناداری را ارائه می دهد.
میانگین متحرک ساده یا نمایی؟
در مشاهدهی تقاطع طلایی، برخی از معامله گران از میانگینهای متحرک ساده (SMA) و گروهی دیگر از میانگینهای متحرک نمایی (EMA) استفاده میکنند. علت استفادهی این گروه از میانگینهای متحرک نمایی (EMA)، پاسخگویی بالای آن به حرکات قیمت و واکنش مناسب به نوسانات قیمتی است.
مقایسهی میانگین متحرک نمایی و ساده
با این حال، هدف در اینجا، تمرکز بر سیگنالهای پایدار برای تجزیه و تحلیل کلان است. از این رو، پاسخگویی میانگینهای متحرک ملاک اصلی نیست. در حقیقت اگر میانگین متحرک نسبت به حرکات کوتاه مدت قیمت سریعتر واکنش نشان دهد، تحلیل بلند مدت را سختتر خواهد کرد. از این رو در این آموزش از میانگین متحرک ساده (SMA) استفاده خواهیم کرد.
از تقاطع طلایی به عنوان چارچوبی برای تجزیه و تحلیل کلان استفاده میکنیم و به دنبال معامله کردن با سیگنالهای آن نیستیم. از این رو واکنش نسبت به حرکات اخیر قیمت، مزیت محسوب نخواهد شد. با این وجود در عمل، تا زمانی که معاملهگر تحلیل را بر پایهی پرایس اکشن و حرکات قیمت بگذارد و تنها به سیگنالهای تقاطع طلایی تکیه نکند، استفاده از میانگین متحرک نمایی نیز قابل قبول است.
در نهایت مهم این است که معاملهگر به تفسیر یک نوع میانگین متحرک عادت کند و در تفسیر مداوم آن ثبات داشته باشد.
دستورالعملهای پرایس اکشن در چارچوب تقاطع طلایی
برای یک معاملهگر پرایس اکشن کار، استفاده از میانگینهای متحرک یک مشکل شایع است، چرا که او را از حرکات قیمت منحرف میکنند. برای رفع این مشکل، در ابتدا چند قانون اساسی تعیین میکنیم.
اول، استفاده از میانگین های متحرک را به عنوان حمایت و مقاومت فراموش کنید. اگر تمرکز خود را در یافتن جهشهای قیمت از میانگینهای متحرک معطوف کنید، در نهایت با همان میانگینهای متحرک هم معامله خواهید کرد. این یک مشکل است زیرا آنچه که در اینجا نیاز داریم، معامله با پرایس اکشن، حرکات و واکنشهای قیمت است.
دوم، روی سیگنالهای تقاطعها (کراسها) تمرکز نکنید. این واقعیت که یک تقاطع طلایی در قیمت رخ بدهد، برای تجزیه و تحلیل ما مناسب است، اما نباید به عنوان یک سیگنال ورود به آن نگاه کرد. محل دقیق رخ دادن تقاطع طلایی رابطهی مستقیمی با حرکات فعلی قیمت ندارد. بنابراین با استفاده از الگوهای پرایس اکشن در قیمت میتوان ورودیهای کم خطر را پیدا کرد.
و سوم، هنگامی که در مورد جهت بازار شک دارید، به تحلیل پرایس اکشن اعتماد کنید. به مثالهایی در این باره، در ادامهی مبحث توجه کنید.
تشخیص فازهای مختلف بازار با استفاده از تقاطع طلایی
توانایی تشخیص مراحل و فازهای مختلف بازار برای معامله گران پرایس اکشن بسیار مهم است. برای استفاده از استراتژی تقاطع طلایی در تجزیه و تحلیل کلان، به نمودارهای زیر توجه کنید.
فاز روند
تقاطع طلایی به عنوان یک سیگنال برای رشد و پیشرفت دیدگاه صعودی محسوب میشود. در مثال زیر دو سقف متوالی مشخص شده قبل از تبدیل شدن به سطوح حمایتی، به عنوان مقاومت نقطهای شکسته شدند. ساختار و روند بازار نیز از فرض صعودی بودن آن، همانطور که تقاطع طلایی نیز به آن اشاره دارد، پشتیبانی می کند. اگر تمرکز معاملهگر بر روی جهش قیمت از میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) بود، معاملهگر احتمالاً از چرخش قیمت غافل میشد.
فاز روند در قیمت بر اساس تقاطع طلایی
شکاف فزایندهی بین دو میانگین متحرک نیز مومنتوم (اندازهی حرکت) روز افزون بازار را برجستهتر میکند.
فاز سرگردانی
فاز سرگردانی با چند مشخصه تعیین میشود. در این فاز تقاطعهایی متوالی (هم تقاطع طلایی و هم تقاطع مرگ) در سطوحی تقریباً هم قیمت اتفاق میافتند. عدم موفقیت در ادامهی حرکت قیمت، پس از پرتاب اولیهی آن به دور از میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) نیز مشخصهی دیگری است که در مثال زیر مشخص شده است.
فاز سرگردانی در قیمت بر اساس تقاطع میانگینهای متحرک
در فاز سرگردانی، قیمت گاهی بین دو میانگین متحرک انباشته میشود و با کمی دقت میبینیم که سیگنالهایی که تقاطع طلایی و تقاطع مرگ در این فاز از خود صادر میکنند، معکوس انتظاری است که از آنها داریم. این مساله توانایی تشخیص مراحل و فازهای مختلف بازار را دو چندان میکند.
نمونههای معاملاتی
استراتژی معرفی شده یک رویکرد تحلیلی اختیاری است و بررسی نمونه های بیشتر به کمک معاملهگر خواهد آمد. دو نمونه را برای فهم بیشتر مطلب در زیر تحلیل میکنیم. از طریق این نمونهها خواهید دید که چگونه می توانید بازار را با استفاده از تقاطع طلایی به عنوان نقطه آغازین تحلیل، بررسی کنید.
نمونهی معاملاتی اول
نکاتی که در نمونهی تحلیلی زیر بارز هستند به شرح زیر است:
نمونهی تحلیل بر اساس تقاطع طلایی با دیدگاه کلان
۱. در ابتدا تقاطع طلایی از آغاز احتمالی روند صعودی خبر میدهد.
۲. به حملات قیمت به زیر میانگین متحرک سادهی ۵۰ روزه (SMA ۵۰ – خط آبی در تصویر) توجه کنید. بازار بدون تقلای زیادی آنها را نقض کرده و به مسیر اصلی خود پایبند بوده است. اگر این موارد را نمونههای فاز سرگردانی مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که کندلهای قیمتی بین سقفها و کفها در ناحیهی بین دو میانگین متحرک همپوشانی بیشتری باهم نسبت به این فاز دارند. در واقع در فاز سرگردانی قیمت کف و سقفهای جدید مرتباً کفها و سقفهای قبل خود را نقض و به آنها نفوذ میکنند و در دل آنها قرار نمیگیرند.
۳. بعد از تقاطع طلایی شکاف و فاصلهی قیمتی قابل قبول و تثبیت شده بین دو میانگین متحرک به وجود آمده است. این موضوع نشانهای از افزایش مومنتوم (اندازه حرکت) در روند محسوب میشود.
۴. ما به دنبال ورود به بازار با تقاطع طلایی نیستیم. در عوض از الگوهای پرایس اکشن در قیمت به عنوان نقاط ورودی معاملاتی استفاده می كنیم. تعدادی از این الگوها را در مقاله «سطوح عرضه و تقاضا بر اساس پرایس اکشن» میتوانید مشاهده کنید.
نمونهی معاملاتی دوم
نمونهی تحلیل بر اساس تقاطع طلایی با دیدگاه کلان
۱. در این مثال تقاطع طلایی شکل گرفته است اما حرکات قیمت که در پی آن به وجود آمده است، کمی مبهم به نظر میرسد.
۲. خطچین قرمز سقفی را مشخص میکند که قیمت بعد از این که برای اولین بار به میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) واکنش نشان داده، به بالای آن رفته است. شکست قیمت به بالای این سطح برای تایید فاز روند قیمت حیاتی محسوب میشود. در هر صورت بازار در اطراف این سطح برای مدتی سرگردان بوده است (با این وجود این بازار همچنان مورد توجه ما قرار میگیرد، چرا که میانگین متحرک سادهی ۵۰ روزه (SMA ۵۰ – خط آبی در تصویر) فاصلهی مناسبی را با میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) حفظ کرده است).
۳. نفوذ صعودی قیمت به بالای سقف مذکور، بازار را از نوسانات عرضی خارج کرده و روند صعودی را تایید میکند.
۴. به بازگشتهای قیمت (پولبک) بین دو میانگین متحرک توجه کنید. دو مورد ابتدایی حرکاتی عرضی را به دنبال داشتند، اما مورد سوم روند صعودی قیمت را با قدرت تایید کرده است. این موضوع با بازگشت پر قدرت قیمت پس از اتمام پولبک قابل مشاهده است که در ادامه روند صعودی را تایید میکند.
۵. پس از تثبیت روند صعودی، به دنبال ورود به بازار با الگوهای پرایس اکشن هستیم. در این میان دو الگوی پین بار (Pin Bar) نقاط معقولی برای این امر محسوب میشوند.
با کمی دقت متوجه میشویم که پولبک سوم علاوه بر اینکه جهش قیمت از میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) محسوب میشود، جهش قیمتی از خط چین قرمز که در گذشته مقاومت بوده نیز به حساب میآید. در دستورالعملهای پرایس اکشن در چارچوب تقاطع طلایی اشاره کردیم که استفاده از میانگین های متحرک را به عنوان حمایت و مقاومت فراموش کنید و تمرکز خود را بر روی جهش قیمت از این سطوح معطوف نکنید. در اینجا حرکت و واکنش سریع قیمت به این سطوح مدنظر قرار میگیرد.
این عوامل به عنوان مشاهدات مهم پرایس اکشن محسوب میشوند و اگر تمرکز معاملهگر تنها حول میانگین های متحرک بچرخد، به راحتی حرکات قیمت را ممکن است از دست بدهد.
جمعبندی
تقاطع طلایی به عنوان یک سیگنال اولیهی تغییر در روند بلند مدت بازار، راهنمایی ارزشمند به شمار میآید. هنگامی که بازار و قیمتها به فاز روند وارد میشوند، فرصتهای معاملاتی کم ریسکی بسیاری در بازار به وجود میآید. همچنین معمول نیست که بازار برای یک دورهی طولانی در فاز سرگردانی باقی بماند. به این دلیل صبور بودن یک معاملهگر از عوامل حیاتی محسوب میشود.
تقاطع طلایی برای معاملهگرانی که به دنبال به حداقل رساندن ریسک خود برای معاملات کوتاه مدت هستند، ایده آل نیست. اما این استراتژی برای سرمایهگذارانی که به تحلیل فاندامنتال یا بنیادی تکیه می کنند یا مبنای سرمایهگذاری آنها بلند مدت است، نقاط ورود مناسب و کاربردی فراهم میکنند. برای این دسته از معاملهگران بلند مدت، نقاط ورود دقیق ضروری نیست، چرا که آنها به سیگنالی نیاز دارند که تطابق دیدگاه تکنیکال با چشم انداز فاندامنتال آنها را تایید کند. این همان تاییدی است که تقاطع صعودی آن را فراهم میکند.
در آخر نکتهی آموزشی که بیان آن خالی از لطف نیست به این صورت است که حتی به هنگام استفاده از یک استراتژی بر اساس اندیکاتور، می توان دیدگاه پرایس اکشن را نیز در نظر گرفت. این مقالهی آموزشی این رویکرد را برای تقاطع طلایی نشان میدهد. اما میتوان این رویکرد را در اکثر سیستمهای معاملاتی پیاده کرد.
در نهایت به جای تمرکز کامل بر روی اندیکاتورها یا رد کردن آنها، در تحلیل خود از ادغام کردن آنها با پرایس اکشن بهره ببرید. البته که برای جلوگیری از کامل تکیه کردن بر اندیکاتورها، باید قوانینی اساسی برای سیستم معاملاتی خود تعریف کرد.
الگوی جعلی در پرایس اکشن
الگوی جعلی در پرایس اکشن | این مقاله آموزشی کمی تخصصی بوده و شاید افراد تازه کار نتوانند کامل متوجه موضوع این مقاله شوند ولی بهرحال سعی میکنیم به ساده ترین زبان ممکن توضیحات را ارائه دهیم تا دوستان تازه کار هم بتوانند به درک مناسبی از این مبحث برسند. در ابتدا باید اطلاعاتی در مورد […]
الگوی جعلی در پرایس اکشن | این مقاله آموزشی کمی تخصصی بوده و شاید افراد تازه کار نتوانند کامل متوجه موضوع این مقاله شوند ولی بهرحال سعی میکنیم به ساده ترین زبان ممکن توضیحات را ارائه دهیم تا دوستان تازه کار هم بتوانند به درک مناسبی از این مبحث برسند.
در ابتدا باید اطلاعاتی در مورد پرایس اکشن داشته باشید در ادامه توضیحات مختصری میدهم که برای مطالعه کامل تر میتوانید به لینکی که در زیر میگذارم مراجعه کنید.
پرایس اکشن یک روش تحلیلی بحساب می آید که معامله گر بر روی قیمت گذشته و قیمت فعلی نمودار تمرکز میکند و تا جای ممکن از هیچ اندیکاتوری کمک نمیگیرد ، افرادی که پرایس اکشن تریدر هستند همه چیز را ساده میبینند.
الگوی پرایس اکشن جعلی چیست؟
الگوی چگونه با پین بارها معامله کرد جعلی در بازار به این معنی است که یک شکست جعلی از الگوی اینساید بار (inside bar) رخ داده است. به عبارت دیگر، زمانی که قیمت در ابتدا از طریق الگوی اینساید بار شکسته میشود، اما پس از آن قیمت راهش را به سمت دیگری برمیگرداند، منجر به شکست جعلی در ساختار اینساید بار میشود.
همان طور که قبلا ذکر کردم، معنی در پشت الگوی جعلی، آن چیزی است وقتی که نمودار را نگاه میکنم توجه من را به خودش جلب میکند. اساسا الگوی جعلی به این معنی است که بازیگران قدر بازار (بانکها، صندوقهای تامینی، معامله گران بزرگ پول) : ۱) عمدا حد ضرر را بر روی معاملهگران خرده قرار میدهند، پوزیشن آنها را میمکند و برای قیمت، “خلاء” ایجاد میکنند تا در جهت مخالف قرار بگیرد. یا ۲) عکسالعمل به برخی از رویدادهای بازار بزرگ باعث می شود قیمت به عقب برگردد و در جهت مخالف شکست اولیه قرار بگیرد.
در هر صورت، وضعیت جعلی یک سیگنال بسیار قوی میباشد که ممکن است قیمت در جهت مخالف شکست جعلی به حرکت ادامه دهد. بنابراین برای مثال اگر شکست جعلی از موقعیت اینساید بار به سمت بالا حرکت کند، الگوی جعلی نزولی (بیریش) را تشکیل میدهد، به این معنی که قیمت ممکن است به سمت پایینتر و در جهت مخالف شکست اولیه حرکت کند.
برای روشن شدن همه این موارد، اجازه دهید نگاهی به برخی نمونهها بپردازیم:
در مثال زیر، یک سیگنال جعلی صعودی (بولیش) و نزولی (بیریش) کلاسیک را مشاهده میکنیم. توجه کنید که ابتدا اینساید بار وجود دارد که به دنبال آن یک شکست جعلی از الگوی اینساید بار به همراه دارد که در نتیجه الگوی جعلی را تشکیل میدهد.
توجه: هر سیگنال جعلی دقیقا مانند موارد بالا دیده نمی شود، که من در دوره معاملات پرایس اکشن به آن میپردازم. برای مثال الگوی جعلی را با پین بار به عنوان ساختار شکست جعلی مشاهده کنید. در مورد پین بار، شکست جعلی فقط شامل یک کندل میشود، برخلاف ساختار شکست جعلی که در نمودار بالا نشان دادهام، دو کندل را در بر دارد. همچنین ممکن است با سه کندل شکست جعلی رو به رو شوید اگرچه نادر است و کمتر از ساختار شکست جعلی با یک پین بار یا دو کندل روی میدهد.
در مثال زیر، ما یک الگوی جعلی صعودی (بولیش) و نزولی (بیریش) را با یک پین بار برگشتی به عنوان شکست جعلی از الگوی اینساید بار مشاهده میکنیم:
چگونه با سیگنال جعلی معامله کنیم؟
در هر شرایطی از بازار میتوان با سیگنال جعلی معامله کرد به جز بازارهای پرتلاطم. اما سیگنال جعلی میتواند در بازار دارای روند، یا در بازار محدودهای یا حتی در جهت مخالف روند به کار می رود، در صورتی که در سطح حمایت یا سطح کلیدی باشد.
سیگنال جعلی، جهت ورود به پوزیشن با احتمال بالا را برای ما فراهم میکند همچنین نقاط واضحی از حد ضرر (SL) را برای ما مشخص میکند. جهت روشن شدن مطلب به مثالهای زیر توجه کنید:
در مثال نمودار زیر، میتوانیم ببینیم که قبل از تثبیت بازار یا حرکات محدوده دامنه، از روند صعودی بالایی برخوردار بوده، سپس سیگنال جعلی بر روی خط حمایت از دامنه معاملاتی تشکیل شده است. به طور منطقی حد ضرر (SL) را در زیر پایینترین دو کندلی که شکست جعلی دارند، قرار میدهید. سیگنال جعلی، تشکیل شده که من آن را سطح نمودار هم پوشانی مینامم زیرا ما چندین عامل حمایت برای معامله داشتیم: در این مثال، سطح حمایت و روند صعودی وجود دارد:
بیایید به مثال دیگری از یک سیگنال جعلی نگاهی بیندازیم، اما این بار سیگنال جعلی بر روی محدوده مقاومت تشکیل شده است. توجه داشته باشید که شکست جعلی، کاملا بر روی پین بار نبوده است زیرا بدنهی واقعی کندل نسبت به سایه به اندازه کافی کوچک نبوده، اما این یک کندل برگشتی سایهدار نزولی می باشد که یکی از الگوهای قیمتی است که در دوره معاملاتی درس دادهام. توجه کنید که قیمت نه تنها بعد از این سیگنال جعلی نزولی شد بلکه در واقع روند نزولی جدیدی را به پیش برد …
هشدار به سیگنالهای جعلی:
سیگنالهای جعلی همیشه کامل به نظر نمیرسند، یعنی میتوان صلاحدید و احتیاط به کار گرفت اما جرات به خرج دادن چیزی است که حرفهایها را از آماتورها جدا میکند. برای مثال لازم نیست که فقط یک اینساید بار در ساختار شکست جعلی داشته باشید. گاهی ممکن است دو یا سه اینساید بار یا حتی بیشتر داشته باشید. در مثال زیر، الگوی کمبو پین بار جعلی مشاهده میشود که دو اینساید بار قبل از پین بار شکست قبلی وجود دارد. در مجموع همه چیز درست است و اغلب در موقعیتهای جعلی آن را احتمالا مشاهده میکنید:
یکی از ویژگیهای بارز سیگنال جعلی خوب، شکست جعلی واضح از ساختار اینساید بار است. اگر شما شکست جعلی واضحی از اینساید بار داشتید، میتواند سیگنال جعلی مناسب و خوبی را برای شما همراه میکند، و یا فرض شود برخی همپوشانی و شرایطی را در محدوده بازار دارد. اگر تعجب کردید و حدس زدید و یا از معاملهگران دیگر سوال کردید که آیا این الگوی خاص، جعلی است، و یا اگر این شکست جعلی خیلی واضح و روشن نباشد ، سرمایه خود را به خطر انداختهاید. بهترین الگوهای جعلی، مواردی است که نیاز به رمز گشایی ندارد.
کلمه آخر در مورد الگوهای جعلی
الگوی جعلی، الگویی بسیار قدرتمند در پرایس اکشن است، به شرطی که بتوانید محل مناسب آن را بیابید و اقدام به معامله کنید. بازتاب الگوی جعلی، برگشت در بازار و “فریفتن حریف” است که به وضوح برخی از پیامدهای عمیق تجاری را به همراه دارد. شکست جعلی، سرنخی بزرگ در بازار محسوب میشود و به ما نشان میدهد آنچه را که “معاملهگران بزرگ” بدان میاندیشند و به ما فرصتی میدهند تا از آن استفاده کنیم. معاملهگران آماتور و مبتدی اغلب در هنگام خرید و رویارویی با الگوی شکست جعلی، گرفتار میشوند. در واقع، استراتژیهای تجاری و سیستمهای ایجاد شدهی بی عیبی هنگام رویارویی با الگوی شکست جعلی وجود دارد. شکست جعلی یکی از قدیمیترین متدها و متداولترین رویکرد در زمینه معاملات است، به همین دلیل این الگوهای شکست به راحتی موقعیت پرمنفعتی را برای بازیگران بزرگ بازار فراهم میکند و در عین حال معاملهگران کوچکتر هم میتوانند از مزیت آن بهرهمند شوند.
الگوهای جعلی اساسا شواهد چگونه با پین بارها معامله کرد قوی و محکمی از آنچه در پاراگراف بالا بیان کردم، هستند و آنها به معاملهگران زیرک و دانای پرایش اکشن، این توانایی را میدهند که همانند “معاملهگران بزرگ” معامله نمایند. از شما دعوت میکنیم که بیشتر در مورد این موضوع بدانید و بیشتر در مورد دوره معاملاتی پرایش اکشن مطالعه کنید زیرا من تمام دانش و توانایی خود را در بر روی الگوی جعلی به کار میبندم و به طور مناسب و دقیق در معاملات از آن استفاده مینمایم.
دیدگاه شما