«هرچه بازده احتمالی یک سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک آن سرمایه گذاری نیز بیشتر است.».
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)]
[(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
فاندینگ ریت چیست؟ نحوه محاسبه و عوامل موثر بر آن
فاندینگ ریت پرداخت های دوره ای به معامله گران است که بر اساس تفاوت بین بازارهای قرارداد دائمی و قیمت های لحظه ای، تعیین می شود. بنابراین، بسته به موقعیت های بازار، معامله گران یا این مبلغ را پرداخت می کنند و یا معادل آن را دریافت می کنند. فاندینگ ریت از واگرایی پایدار در قیمت هر دو بازار جلوگیری می کند و چندین بار در روز محاسبه می شود. برای مثال بایننس این کار را هر هشت ساعت انجام می دهد. فاندینگ ریت با جریمه کردن یا پاداش دادن به معامله گران، بسته به ماهیت و موقعیت آنها (بلند مدت یا کوتاه مدت) بر قیمت قراردادهای دائمی تاثیر می گذارد. طرف بازاری که از نرخ تامین مالی سود می برد با تفاوت بین قیمت قرارداد و قیمت دارایی پایه تعیین می شود. از آنجایی که محاسبات فاندینگ ریت میزان اهرم استفاده شده را در نظر می گیرد، نرخ های فاندینگ ریت ممکن است تاثیر زیادی بر سود و زیان فرد داشته باشد.
نحوه محاسبه فاندینگ ریت
فاندینگ ریت (Funding Rate)، به مقدار دارایی گفته می شود که کاربران به موجب تفاوت قیمتی که ایجاد شده، دریافت یا پرداخت می کنند. Funding Rate از دو اصل مهم نرخ بهره(Interest Rate) و شاخص کارمزد (Premium)، تشکیل میشود. هر قراردادی که در بای بیت معامله می شود شامل یک ارز پایه، مانند BTC، و یک ارز USD است. نرخ سرمایه تابعی از نرخ بهره بین این دو ارز است. برای BTCUSD، تفاوت بین هزینه های استقراض BTC و USD است. نرخ های تامین مالی، پرداخت های دوره ای است که توسط معامله گران بلند مدت یا کوتاه مدت انجام می شود و بر اساس تفاوت بین قیمت های قرارداد دائمی و قیمت های لحظه ای محاسبه می شود. زمانی که بازار صعودی است، نرخ تامین مالی مثبت است و در طول زمان تمایل به افزایش دارد. برای بسیاری از صرافی ها، نرخ سرمایه گذاری هر 8 ساعت یکبار عرضه می شود و بر اساس تفاوت بین قیمت آتی و قیمت نقدی در 8 ساعت قبل محاسبه می شود. در این حالت فاصله تامین مالی 8 ساعت است. لازم به ذکر است که برای محاسبه فاندینگ ریت هر صرافی فرمول خاص خودش را دارد اما به طور کلی فاندینگ ریت، با در نظر گرفتن نرخ بهره برای هر جفت ارز معاملاتی و شاخص Premium و در تناسب با اندازه پوزیشن معامله گران محاسبه می شود. این محاسبه یا یک نرخ سرمایه گذاری مثبت (دوره های کوتاه پرداخت) یا منفی (دوره های کوتاه پرداخت) به دست می دهد.اگر در پایان محاسبه، ارزش دارایی های معامله شده یک دارایی از ارزش این دارایی، بالاتر باشد، شاخص فاندینگ ریت مثبت، و وقتی پایین تر باشد، شاخص فاندینگ ریت منفی است.
نرخ سرمایه (F) = شاخص کارمزد (P) + نرخ بهره (I) - شاخص حق بیمه (P)، 0.05٪، -0.05٪
به عنوان مثال: بیایید تصور کنیم که آخرین قیمت معامله شده فعلی برای یک محصول در پلت فرم ما به طور قابل توجهی بالاتر از قیمت mark است. از نظر منطقی، این بدان معنی است که معامله گرانی نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی با موقعیت های خرید بیشتری وجود دارند. به این ترتیب، آنها احتمالاً در زمان تأمین مالی به دارندگان موقعیت های کوتاه پرداخت می کنند. از آنجایی که معامله گران از زمان انجام تامین مالی آگاه هستند، پس از آن تمایل کمتری برای حفظ این موقعیت ها و احتمال فروش بیشتر دارند. بنابراین، آخرین قیمت معامله شده به طور مداوم کاهش می یابد و به قیمت کلی نزدیک می شود.
معاملات آتی
قراردادهای آتی ارزهای دیجیتال، اوراق بهادار مالی هستند که به شما امکان می دهند از اهرمی برای افزایش بازده خود استفاده کنید. از معاملات آتی می توان برای حدس و گمان در مورد مسیر آینده یک سکه دیجیتال یا برای محافظت از ریسک قیمت آتی در ارزهای دیجیتال استفاده کرد. قراردادهای آتی به طور کلی ابزارهای مالی تثبیت شده ای هستند که در بورس معامله می شوند. برای معامله آنها به یک حساب کاربری با یک کارگزار آتی نیاز دارید که با نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی یک صرافی کار می کند که معاملات آتی ارزهای دیجیتال را ارائه می دهد.
قرارداد آتی تعهدی است که برای معامله رمز ارز در آینده مورد استفاده قرار می گیرد. قراردادهای آتی اغلب توسط بازرگانی هایی که به دنبال پوشش ریسک خود هستند و سفته بازانی که به دنبال ایجاد بازده با استفاده از اوراق بهادار اهرمی هستند، استفاده می شود. یک قرارداد آتی می تواند از نظر مالی تسویه شود، به این معنی که شما فقط مسئول سود یا زیان مالی خود هستید. همچنین در قراردادهای آتی تسویه فیزیکی وجود دارد که یک طرف را ملزم به تحویل پول و طرف دیگر برای تحویل دارایی پایه میکند.
قراردادهای آتی عموماً یکنواخت هستند. این بدان معناست که آنها تعداد خاصی از دارایی ها را در هر قرارداد دارند. هر قرارداد یک تاریخ سررسید دارد. قراردادهای آتی دائمی به مکانیزمی نیاز دارند که قیمت آنها را مطابق با قیمت واقعی دارایی پایه نگه دارد. قراردادهای آتی سنتی این امر را با داشتن تاریخ انقضا انجام می دهند، اما قراردادهای آتی دائمی منقضی نمی شوند. نرخ بودجه راه حلی برای این مشکل ارائه می دهد.
مقایسه فاندینگ ریت در صرافی های برتر
فاندینگ ریت های کریپتو نقش مهمی در بازار آتی دائمی دارد. اکثر صرافی های مشتقات رمزنگاری از مکانیسم فاندینگ ریت استفاده میکنند تا قیمت قرارداد را همیشه در راستای شاخص نگه دارند. این نرخ ها زمانی که قیمت داراییها صعودی یا نزولی میشوند و توسط نیروهای بازار تعیین میشوند، تغییر میکنند. به علاوه، فاندینگ ریت های کریپتو نیز در صرافیها متفاوت است. در برخی صرافیها، این نرخها بهطور مداوم بالا میمانند و در مقابل، بعضی صرافی ها مانند Binance Futures نرخ سرمایه پایینی دارند. این عمدتا به دلیل تفاوت در ویژگی های پلت فرم معاملاتی در صرافی ها است. در مبادلاتی که امکان انتقال آرام بین بازارهای نقدی و آتی را فراهم می کند، آربیتراژ برای معامله گران آسان تر است و فاندینگ ریت به صورت دوره ای برای موقعیت های باز که توسط معامله گران در بازارهای سوآپ دائمی نگهداری می شود، اعمال می شود. در واقع نرخ ها متناسب با اندازه موقعیت هر معامله گر اعمال می شود. فاندینگ ریت برای هر دوره ای که اعمال می شود، مطابق با شکاف های اخیر بین قیمت قراردادها و قیمت لحظه ای دارایی تعدیل می شود. هر صرافی روش خاص خود را برای محاسبه و اعمال فاندینگ ریت منحصر به فرد خود دارد که اغلب از میانگین وزنی داده های قیمت گذاری به دست می آید. مهم ترین تفاوت بین صرافیها این است که فاندینگ ریت خود را چندین بار اعمال میکنند که میتواند از هر 8 ساعت تا سرعت هر ثانیه متغیر باشد.
BitMEX
فاندینگ ریت BitMEX سه بار در روز و در فواصل زمانی 8 ساعته شارژ می شود. این یک استاندارد در صنعت کرپتو است که اکثر صرافیهای دیگر یا از این روش پیروی میکنند، یا حداقل نرخ سرمایه خود را به عنوان یک رقم 8 ساعته بیان میکنند (اما آنها را در فواصل زمانی متفاوت اعمال میکنند). فاندینگ ریت در BitMEX فقط توسط موقعیت هایی که در پایان هر دوره 8 ساعته باز هستند پرداخت یا دریافت می شود و به معامله گران این امکان را می دهد که بر اساس آن موقعیت را باز کرده یا آن را ببندند.
Binance futures
فاندینگ ریت بایننس فیوچرز نیز هر 8 ساعت یکبار برای باز کردن موقعیت ها اعمال می شود. به دلیل سهولت آربیتراژ بین معاملات آتی و بازارهای نقدی، فاندینگ ریت سرمایه گذاری در بایننس به طور متوسط کمتر از نرخ های BitMEX است. از آنجایی که بایننس هر دو نوع بازار را در یک پلتفرم ارائه میکند، کاربران میتوانند به سرعت وجه خود را بین کیف پول های نقدی و آتی انتقال دهند تا معامله را به پایان برسانند.
FTX
فاندینگ ریت FTX کمی متفاوت از BitMEX و Binance است، زیرا پرداخت های مالی به جای هر 8 ساعت، هر ساعت شارژ می شود.
dYdX
dYdX منحصر به فردترین مکانیسم مبادلات مشتقات تحت پوشش را به دلیل سیستم پرداخت مستمر آن دارد. اگرچه dYdX فاندینگ ریت خود را به صورت یک رقم 8 ساعته بیان می کند (که مقایسه آن با سایر صرافی ها را آسان تر می کند)، سرمایه به طور مداوم در هر ثانیه شارژ می شود. برخلاف اکثر صرافیهای دیگر، معاملهگران در قراردادهای سوآپ دائمی dYdX نمیتوانند با بستن استراتژیک موقعیت های خود از نرخ های تامین مالی فرار کنند. به جای استفاده از تنظیمات 8 ساعته، dYdX فاندینگ ریت خود را هر ساعت به روز می کند. فاندینگ ریت ها در dYdX ترکیب نمی شود.
عوامل موثر بر فاندینگ ریت
قیمت، مهم ترین فاکتور تاثیر گذار بر فاندینگ ریت یا نرخ تامین مالی است. همان طور که پیش از این نیز گفته شد، کاهش قیمت، منجر به کاهش فاندینگ ریت و افزایش آن موجب افزایش فاندینگ ریت میشود.به طور کلی فاندینگ ریت تحت تأثیر بازار است. زمانی که شرایط در بازار صعودی باشد، فاندینگ ریت نیز در همه صرافی ها صعودی است.برای مثال اگر در هنگام خرید اتریوم، قیمت آن صعودی باشد، فاندینگ ریت آن نیز صعودی است.
عامل موثر در دیگر فاندینگ ریت، تعداد خریداران است. اگر تعداد خریداران در بازار بیشتر باشد، فاندینگ ریت افزایش می یابد و اگر شرایطی بر عکس این باشد، فاندینگ ریت کاهش می یابد.
جمع بندی و نتیجه گیری
فاندینگ ریت شامل پرداخت های دوره ای بین معامله گران است. این پرداخت ها برای حفظ قیمت قراردادهای آتی دائمی به طور منطقی نزدیک به قیمت دارایی در بازارهای نقدی انجام می شود. فاندینگ ریت بسته به هر صرافی به روش های مختلفی محاسبه می شود. اما در اکثر صرافی ها روزانه چندین بار تخمین زده می شود و هر هشت ساعت یکبار پرداخت انجام می شود. در واقع فاندینگ ریت بیانگر و نشان دهنده احساسات معامله گران شبکه رمز ارزهای دیجیتال است و نشان می دهد که کاربران چه زمان هایی و با چه مبالغی بر روی قراردادهای دائمی شرط بندی کرده اند.
تفاوت ترید و سرمایه گذاری در ارز دیجیتال چیست؟
اصطلاح «سرمایهگذاری» و «تریدینگ» با اینکه تفاوتهای کلیدی زیادی باهم دارند، معمولا به اشتباه و به جای یکدیگر به کار برده میشوند. هدف از سرمایهگذاری، جمع کردن سود در میان مدت و بلند مدت است؛ در صورتی که منظور از تریدینگ، کسب درآمد سریع در کوتاه مدت است. در این مقاله از ارز تودی قرار است به بررسی اصول سرمایهگذاری و تریدینگ و همچنین اصلیترین شباهتها و تفاوتهای این دو اصطلاح ارز دیجیتال بپردازیم.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایهگذاری (Investing)، به زبات ساده یعنی استراتژی خرید و نگه داشتن داراییها در مدت زمان طولانی و یکی از روش های کسب درآمد از ارزهای دیجیتال محسوب میشود. ممکن است یک سرمایهگذار دارایی خود را به مدت ۱۰ سال هم نگه دارد. هدف از سرمایهگذاری افزایش قیمت داراییها با گذشت زمان است که بعد از مدت طولانی سود زیادی را برای سرمایهگذار به ارمغان میآورد. البته مدت زمانی که یک فرد پولی را سرمایه گذاری میکند، به اهداف مالی او بستگی دارد. برای مثال، فردی که برای بازنشستگی پس انداز میکند، ممکن است افق زمانی ۲۰ سال یا بیشتر برای این کار داشته باشد. از طرف دیگر، شخصی که برای پیش پرداخت خانه پسانداز میکند، ممکن است افق زمانی ۵ سالهای داشته باشد.
در سرمایهگذاری یک اصل اساسی و مهم وجود دارد که میگوید:
«هرچه بازده احتمالی یک سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک آن سرمایه گذاری نیز بیشتر است.».
این قانون به نام قانون «مبادله ریسک و بازده» شناخته میشود؛ نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی ریسک یعنی «بازدهی واقعی» برای سرمایهگذار از «بازدهی پیشبینی شده» آن متفاوت خواهد بود. افق زمانی طولانی به سرمایهگذار، فرصتهای بیشتری برای سرمایهگذاریهای بهتر با ریسک بیشتر ارائه میدهد. دلیل آن هم این است که آنها فرصت بهتری برای آرام شدن شرایط نابسامان بازار خواهند داشت.
اگر یک سرمایهگذار افق زمانی کوتاهتری دارد، باید در انتخابهای خود محتاط باشد، چرا که ممکن است به اهداف مالی خود نرسد. این واقعیت که بازارهای مالی در کوتاه مدت افزایش و کاهش مییابد، توسط اکثر سرمایهگذاران پذیرفته شده است. در نتیجه، آنها مکررا زمانهای عملکرد ضعیف را پشت سر میگذارند به این امید که ارزش داراییها در نهایت افزایش یابد و هرگونه ضرر کوتاهمدت جبران شود.
آشنایی با شیوههای سرمایه گذاری
بهطور کلی، دو شیوه کلی برای انجام سرمایهگذاری در بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد:
۱. سرمایهگذاری فعال
سرمایهگذاران از استراتژی سرمایهگذاری فعال (Active Investing) برای خرید و فروش فعال داراییهای موجود در سبر خرید خود با هدف شکست دادن شاخص معیار در طول زمان استفاده میکنند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار فعال در بازار سهام، ۳۰ عدد سهام بهخصوص را خریداری میکند تا بازدهی شاخص S&P ۵۰۰ (شاخص بازار سهام که از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی تشکیل شده است) افزایش یابد.
۲. سرمایهگذاری غیرفعال
هدف از سرمایه گذاری غیرفعال (Passive Investing) پیروی از عملکرد یک بازار یا شاخص معیار در طول زمان است. سرمایهگذاران در این استراتژی داراییهای خاصی را برای پرتفوی خود انتخاب نمیکنند؛ در عوض، آنها پول خود را در صندوقهای مشخصی مانند صندوقهای قابل معامله (ETF) یا صندوق سرمایهگذاری شاخصی که سعی میکنند عملکرد بازار را دنبال کنند، قرار میدهند.
تریدینگ چیست؟
تریدینگ (Trading)، برخلاف سرمایهگذاری یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است. تریدرها معمولا داراییهای خود را درمدت زمان کوتاهی نگه میدارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب میکنند. این افراد معمولا از افزایش و کاهش ارزش داراییها سود میبرند در حالی که سرمایهگذاران تنها از افزایش ارزش دارایی سود میبرند. از سوی دیگر معاملهگران بهجای تمرکز بر احتمالات رشد بلندمدت دارایی مانند سرمایهگذاران، بر روی مسیر بعدی که انتظار میرود قیمت دارایی پیش برود تمرکز میکنند و سعی میکنند از آن حرکت قیمت سود ببرند.
سرمایهگذاران معمولا منتظر میمانند تا روند ضعیف یک بازار بهبود یابد و به رشد خود ادامه دهد، اما تریدرها از ویژگی «حد ضرر» یا Stop Loss برای خارج شدن از یک معامله زیانآور استفاده میکنند. این کار به حفظ سرمایه کمک خواهد کرد. برخلاف سرمایهگذار که ممکن است سهام یا صندوقی را بخرد و آن را فراموش کند، یک تریدر باید به طور مداوم تغییرات بازار را دنبال و سرمایه خود را حفظ کند.
شیوههای تریدینگ
تریدرهای از سبکهای معاملاتی مختلفی استفاده میکنند، برخی از این سبکها در ادامه آورده شده است:
۱. اسکالپینگ
اسکالپینگ (Scalping) به سیستم معاملاتی گفته میشود که تریدر برای کسب نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی سودهای متوالی هر چند ناچیز از آن استفاده میکند. یعنی نگه داشتن یک موقعیت معاملاتی در مدت زمان کوتاه، چند دقیقه یا حتی کمتر.
۲. معاملات روزانه
معاملات روزانه (Day trading) نوعی معامله است که در آن موقعیتهای معاملاتی را در یک روز باز و بسته میکنید؛ بستن معامله قبل از پایان بازار، احتمال رسیدن اخبار بد یک شبه را کاهش میدهد.
۳. معامات پوزیشن
هدف از معاملات پوزیشن (Position trading) سود بردن از تغییرات قیمتی که غالب هستند، است. زمانی که قیمت یک دارایی در یک جهت و در یک دوره زمانی طولانی حرکت کند، به آن روند میگویند.
۳. معاملات سوئینگ
به جای تعیین شروع و پایان روند قیمت، هدف معاملات نوسانی یا سوئینگ (Swing trading) تمرکز بر تغییرات بیشتر قیمت است. موقعیتها ممکن است برای روزها تا هفتهها با این روش حفظ شوند.
سوشیال تریدینگ چیست؟
سوشیال تریدینگ (Social Trading) نوع جدیدی از ترید کردن است که به کاربران امکان میدهد از تاکتیکهای معاملاتی تریدرهای باتجربهتر برای سرمایه گذاری خود استفاده کنید. برخی از پلتفرمها از این ویژگی پشتیبانی میکنند؛ در این پلتفرمها تریدرهای مختلف در سراسر جهان با یکدیگر ارتباط میگیرند و در مورد تحلیلها بحث میکنند. ویژگی کپی کردن (Copy Trade) روش معاملاتی سایر تریدرها یکی از برجستهترین ویژگیهای سوشیال تریدینگ است.
مزایای سوشیال تریدینگ
- به افرادی که اطلاعاتی کمی در مورد بازار مالی دارند کمک میکند تا دنبال کردن افراد با تجربه سود کنند. آنها میتوانند با این افراد ارتباط بگیرند و از آنها برای رشد و یادگیری استراتژی معاملاتی خود کمک بخواهند.
- کار با یکدیگر و به اشتراکگذاری ایدهها به تریدرها اجازه میدهد تا عملکرد خود را به طور بالقوه افزایش دهند.
- در زمان بسیاری از تریدهای دیگر صرفهجویی میشود، چرا که آنها همه چیز را به اشتراک میگذارند.
- میتوان از آن در طیف گستردهای از کلاسهای دارایی مختلف از جمله سهام، ETF، ارزها، کالاها و ارزهای دیجیتال استفاده کرد.
تفاوتهای تریدینگ و سرمایه گذاری
جدا از تفاوتهایی که بالاتر اشاره کردیم، تریدینگ و سرمایهگذاری چند تفاوت اصلی دیگری نیز باهم دارند:
بازارهای مالی
بازار سهام (Stock) محبوبترین نوع دارایی در بین سرمایهگذاران است. این نوع بازارها نشان دهنده سرمایهگذاری یک شخص در یک شرکت است؛ معمولا گزینهی مناسبی برای سرمایهگذاری بلند مدت محسوب میشود. از لحاظ تاریخی، سهام در بلندمدت بازدهی بسیار خوبی را به سرمایهگذاران ارائه کرده است. برای مثال، شاخص S&P ۵۰۰ از زمان ایجاد آن در سال ۱۹۲۶، هر سال به طور متوسط حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است. این نسبت به سایر سرمایهگذاریها مانند اوراق قرضه و پس انداز نقدی بازدهی بیشتری را نشان میدهد.
سرمایهگذاران میتوانند سهام فردی (مانند اپل، آمازون و مایکروسافت) را خودشان انتخاب کنند. برخی دیگر نیز از صندوقهای سرمایه گذاری مشترک و صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) برای سرمایهگذاری در بازار سهام استفاده میکنند. سرمایهگذاران سایر داراییها را جهت افزایش بازدهی به پرتفوی خود اضافه میکنند. برای مثال، یک سرمایهگذار میتواند علاوه صندوقها مالک کالاهایی مانند طلا نقره و حتی ارزهای دیجیتال باشد. اما تریدها نسبت به سرمایهگذاران در زمینههای بیشتری فعالیت میکنند. تریدر معمولا اطلاعات و دانش کافی در بازار سهام، شاخص، ارزها و کالای دیگر دارند. به طور کلی، از آنجایی که کار تریدرها با نوسانات است، معمولا از بازارهای بیثباتتر استفاده میکنند.
تریدرهای برای معامله معمولاً از یک CFDs استفاده میکنند، اما سرمایهگذاران معمولاً داراییها را به طور کامل خریداری میکنند. CFDها ابزارهای مالی هستند که به تریدها اجازه میدهد از تغییرات قیمت یک دارایی بدون نیاز به داشتن آن سود ببرند. علاوه بر این، تریدرها میتوانند با استفاده از CFD و اهرم، مدیریت بهتری بر دارایی خود داشته باشند. برای مثال، با استفاده از لورج دو برابر، یک تریدر ممکن است دارایی به ارزش ۵۰۰۰ دلار را با سرمایه گذاری ۲۵۰۰ دلاری مدیریت کند. با استفاده از لورج شما میتوانید دارایی خود را چند برابر کنید. البته فراموش نکنید که در صورت نداشتن دانش کافی و استفاده از اهرم، ممکن است عکس این اتفاق بیفتد و از ارزش دارایی شما چند برابر کم شود.
تحقیق و تحلیل
یکی دیگر از تفاوتهای بین تریدر و سرمایهگذار، نحوه تحقیق و تحلیلهای آنها از بازار است. سرمایهگذاران معمولا بر روی تحلیلهای بنیادی تمرکز میکنند. در این نوع، یک سرمایهگذار تمام جوانب یک دارایی را مورد بررسی قرار میدهد. برای مثال، برای تعیین ارزش خرید سهام، سرمایهگذار رشد اخیر فروش و درآمد شرکت، ترازنامه آن، خطر رقبا و پیشینه اقتصادی را بررسی میکند.
در صورتی که تریدرها بیشتر به تحلیلهای تکنیکال میپردازند. در این نوع تحلیل تریدرها به مشاهده نمودارهای قیمت و تجزیه و تحلیل روندها، الگوها و نشانهها میپردازند تا پیشبینی کنند که قیمت ارز دیجیتال یا یک دارایی در آینده چگونه حرکت میکند. به بیان بهتر تحلیل تکنیکال، بر پایه تاریخچه حرکات یک دارایی است که برای پیشبینی تغییرات قیمت در آینده استفاده میشود.
سه استراتژی رایج تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
معاملات روند
این رویکرد به دنبال کسب درآمد از طریق تجزیه و تحلیل روند قیمت یک دارایی است. زمانی که یک معاملهگر آن را با معامله در همان جهت روند شناسایی کرد، ممکن است سود بردن از یک روند امکانپذیر باشد.
خط مقاومت و حمایت
در این استراتژی تریدرها با یافتن سطوح حمایت و مقاومت یک دارایی سود میکنند. سطحی در نمودار که سقوط قیمت دارایی به آن دشوار است، به عنوان حمایت شناخته میشود. سطح مقاومت نقطهای است که در آن قیمت یک دارایی به سختی افزایش مییابد. پس از یافتن این مکانها، معاملهگران میتوانند با وارد کردن معاملات اسپات که احتمال معکوس شدن قیمت دارایی وجود دارد، سود ببرند.
معاملات شکست مقاومت
تریدر با این استراتژی میتواند با پیدا کردن داراییهایی که از سطوح حمایت یا مقاومت ثابت عبور کردهاند سود کسب کند. شکستها ممکن است سیگنالهای قدرتمندی باشند، بهویژه زمانی که توسط سایر شاخصهای تحلیل تکنیکال تأیید شوند.
ریسک و مدیریت آن
هر نوع کسب درآمدی که به وسیله این دو روش باشد، قطعاً با خطراتی همراه است. از این رو، هم سرمایهگذار و هم تریدر باید اطلاعات کافی در مورد نحوه مدیریت سرمایه و ریسک داشته باشند. خطرات اصلی که سرمایهگذاران با آن مواجه هستند به شرح زیر است:
- ریسک بازار: به موقعیتی که یک بازار ارزش خود را از دست بدهد، ریسک بازار گفته میشود.
- ریسک خالص: ارزش یک دارایی خاص، مانند یک سهام یا یک ارز دیجیتال، کاهش یابد.
هر سرمایهگذار میتواند با استفاده از سهام مختلف در سبد خرید خود، جلو ضرر خود را بگیرد. این عمل توزیع پول بین انواع سرمایهگذاریها به منظور جلوگیری از وابستگی بیش از حد به یک دارایی یا اوراق بهادار است. چرا که پرتفویی که شامل طیف وسیعی از داراییها است، ریسک کمتری نسبت به پرتفویی دارای یک سهام یا دارایی دیجیتال دارد. خطرات اصلی که تریدرها با آن مواجه هستند به شرح زیر است:
- ریسک نوسان: ریسک نوسانات به خطرات ناشی از تغییرات کوتاه مدت قیمت اشاره دارد.
- ریسک اهرمی: ریسک استفاده از اهرم به عنوان ریسک اهرمی شناخته میشود. در حالی که اهرم ممکن است به شما کمک کند پول بیشتری کسب کنید، همچنین میتواند منجر به ضرر و زیان شما شود.
معامله گران میتوانند از استراتژیهای مدیریت ریسک زیر استفاده کنند:
- انتخاب اندازه مناسب برای نقش خود
- تنظیم توقف ضرر برای به حداقل رساندن تلفات
- اجتناب از استفاده بیش از حد از لوریج
تریدینگ یا سرمایه گذاری؟ کدام بهتر است؟
هر دو مزایا و معایب خود را دارند. هیچ استراتژی برتری از دیگری وجود ندارد. هر دو نشان دادهاند که استراتژیهای مؤثری برای بهرهمندی از بازارهای مالی جهانی هستند. انتخاب هر یک از این دو به هدف و معیار برمی گردد؛ برخی از این اهداف عبارتند از:
- اهداف مالی شما
- ریسکپذیری شما
- دانش شما از یک بازار خاص یا نوع دارایی
- میزان تلاشی که میخواهید برای تحقیق و پیگیری سرمایهگذاریهای خود صرف کنید.
- مقدار پولی که برای شروع دارید.
سوالات متداول
سرمایهگذار کیست؟
سرمایهگذار شخصی است که بر اساس تحلیلهای بنیادی، دارایی خود را در یکی از بازارهای مالی به مدت زمان طولانی نگه داری میکند.
تریدینگ یا معاملهگری چیست؟
یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است؛ در این استراتژی تریدرها داراییها را درمدت زمان کوتاهی نگه میدارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب میکنند.
کسب سود از طریق سرمایهگذاری بهتر است یا تریدینگ؟
هر دو استراتژی معایب و مزایای خود را دارند و نمیتوان گفت کدام بهتر است. در نتیجه باید بر اساس اهداف مالی، ریرسکپذیری، اطلاعات و دانش و در نهایت سرمایه اولیه یکی از این موارد را انتخاب کنید.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
روش های کسب درآمد از ترید
زمان مطالعه: 5 دقیقه روشهای مختلفی برای انجام یک استراتژی معاملاتی فعال استفاده میشود که هر کدام دارای محیطهای بازار مناسب و ریسکهای ذاتی.
لینک کوتاه صفحه
روشهای مختلفی برای انجام یک استراتژی معاملاتی فعال استفاده میشود که هر کدام دارای محیطهای بازار مناسب و ریسکهای ذاتی در استراتژی هستند. در اینجا چهار مورد از رایج ترین استراتژی های معاملاتی فعال و هزینه های داخلی هر استراتژی آورده شده است.
معاملات روز
معاملات روزانه شاید شناخته شده ترین سبک معاملاتی فعال باشد. اغلب به عنوان یک نام مستعار برای تجارت فعال در نظر گرفته می شود. معاملات روزانه همانطور که از نامش پیداست روش خرید و فروش اوراق بهادار در همان روز است.
هنگام معامله روزانه، پوزیشن ها در همان روزی که گرفته می شوند بسته می شوند و هیچ پوزیشنی یک شب نگهداری نمی شود. به طور سنتی، معاملات روزانه توسط معامله گران حرفه ای مانند متخصصان یا بازارسازان انجام می شود. با این حال، تجارت الکترونیکی این روش را به روی معامله گران تازه کار باز کرده است.
نکات مثبت +
فرصت های نوسان فوری در بازار را غنیمت بشمارید .
با نگهداری یک شبه به شرط قیمت گذاری پس از بازار یا قبل از بازار، سرمایه در معرض خطر نداشته باشید.
یکی از هیجان انگیزترین و سریع ترین روشهای معاملاتی
نکات منفی –
به دلیل مقادیر بالاتر سفارشات، احتمال بیشتری برای پرداخت هزینه تراکنش های متعدد وجود دارد
نیاز به زمان و توجه بیشتری برای اجرا دارد
به احتمال زیاد منجر به سودهای افزایشی کمتر در مقابل بردهای بزرگتر می شود
معاملات موقعیتی
برخی در واقع معاملات موقعیت را یک استراتژی خرید و نگه داشتن می دانند و نه تجارت فعال. با این حال، معامله موقعیت، زمانی که توسط یک معامله گر پیشرفته انجام شود، می تواند نوعی معامله فعال باشد.
معاملات موقعیتی از نمودارهای بلندمدت – از روزانه تا ماهانه – در ترکیب با روش های دیگر برای تعیین روند جهت بازار فعلی استفاده می کند. این نوع معاملات بسته به روند ممکن است از چند روز تا چند هفته و گاهی بیشتر طول بکشد.
معاملهگران ترند برای تعیین روند یک اوراق بهادار به دنبال اوج های بالاتر یا بالاترین پی در پی هستند. معاملهگران روند با پرش و سوار شدن بر روی “موج” هدف دارند از هر دو جنبه صعودی و نزولی حرکات بازار سود ببرند. معاملهگران روند به دنبال تعیین جهت بازار هستند، اما سعی نمی کنند هیچ سطح قیمتی را پیش بینی کنند.
به طور معمول، معاملهگران روند پس از اینکه روند خود را تثبیت کرد، روی آن می پرند و زمانی که روند شکسته می شود، معمولاً از موقعیت خارج می شوند. این بدان معنی است که در دوره های نوسانات بالای بازار، معاملات روند دشوارتر است و موقعیت آن به طور کلی کاهش می یابد.
نکات مثبت +
اغلب استرس کمتری نسبت به سایر روش های معاملات فعال دارد
اجرای آسان استراتژی ها حتی با اهرم کم
به طور گسترده از طریق ابزارهای تحلیل تکنیکال که سیگنال های تجاری را نشان می دهد پشتیبانی می شود
نکات منفی –
به پیشینه تحلیل تکنیکال قوی نیاز دارد
اغلب برای تشخیص تغییرات طولانی مدت در قیمت نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی اوراق بهادار به صبر نیاز است
ممکن است منجر به نوسانات کوچکی شود که منجر به تبدیل سود به زیان شود
معاملات نوسانی
هنگامی که یک روند شکسته می شود، معامله گران نوسانی معمولا وارد بازی می شوند. در پایان یک روند، معمولاً مقداری نوسان قیمت وجود دارد زیرا روند جدید سعی می کند خود را تثبیت کند. معاملهگران نوسانی با شروع نوسانات قیمت، خرید یا فروش میکنند. معاملات نوسانی معمولاً برای بیش از یک روز اما برای مدت کوتاه تری نسبت به معاملات روند برگزار میشوند. معامله گران نوسانی اغلب مجموعه ای از قوانین معاملاتی را بر اساس تحلیل تکنیکال یا بنیادی ایجاد می کنند.
این قوانین یا الگوریتم های معاملاتی برای شناسایی زمان خرید و فروش اوراق بهادار طراحی شده اند. در حالی که یک الگوریتم نوسانی نباید دقیق باشد و اوج یا دره حرکت قیمت را پیش بینی کند، به بازاری نیاز دارد که در یک جهت یا جهت دیگر حرکت کند. بازار محدود یا جانبی برای معامله گران نوسانی یک ریسک است.
نکات مثبت +
اغلب به زمان و توجه کمتری نسبت به معاملات روزانه نیاز دارد
پتانسیل بالاتری برای بازده بیشتر در هر معامله دارد
ممکن است بتواند در حالی که بازارها بسته هستند معامله کند
نکات منفی –
ممکن است در حین تعقیب بخشی از روندها، سود بیشتری را از دست بدهند
پتانسیل بالاتری برای زیان بیشتر در هر معامله دارد
دارایی های متمرکز تر؛ موقعیت های کمتر و متمرکز تر را باز کنید
اسکالپینگ
اسکالپینگ یکی از سریع ترین استراتژی هایی است که توسط معامله گران فعال استفاده می شود. اساساً مستلزم شناسایی و بهره برداری از اسپردهای پیشنهادی است که به دلیل عدم تعادل موقت در عرضه و تقاضا، کمی گسترده تر یا محدودتر از حد معمول هستند.
یک اسکالپر سعی نمی کند از حرکات بزرگ استفاده کند یا حجم بالایی را انجام دهد. در عوض، آنها به دنبال سرمایه گذاری بر روی حرکات کوچکی هستند که به طور مکرر اتفاق می افتد، با حجم معاملات اندازه گیری شده.
از آنجایی که سطح سود در هر معامله کوچک است، اسکالپرها به دنبال بازارهای نسبتا قابل نقد هستند تا تعداد معاملات خود را افزایش دهند. برخلاف معامله گران نوسان، اسکالپرها بازارهای آرامی را ترجیح میدهند که مستعد تغییرات ناگهانی قیمت نیستند.
نکات مثبت +
اغلب نیازی به داشتن پیشینه فنی قوی نیست
به طور کلی ریسک بازار کمتری دارد زیرا می توان معاملات را با دارایی های کم نوسان انجام داد
حتی با تغییرات اندک قیمت، همچنان می توانید سود کسب کنید
نکات منفی –
معمولاً به مقدار زیادی سفارش نیاز دارد که منجر به کارمزد تراکنش بالاتر می شود
اغلب به سرمایه اولیه بالایی برای ایجاد بازدهی متوسط نیاز دارد (به دلیل مقدار اندک سود در هر معامله).
از جمله زمان برترین استراتژی ها
هزینه های ذاتی استراتژی های معاملاتی
دلیلی وجود دارد که زمانی استراتژی های معاملاتی فعال فقط توسط معامله گران حرفه ای استفاده می شد. نه تنها وجود یک کارگزاری داخلی هزینه های مربوط به معاملات با فرکانس بالا را کاهش می دهد، بلکه اجرای بهتر معامله را نیز تضمین می کند.
” کارمزد کمتر و اجرای بهتر دو عنصری هستند که پتانسیل سود را بهبود می بخشند”
به همین دلیل است که استراتژیهای منفعل و نمایه شده که موضع خرید و نگه داری دارند، کارمزدها و هزینههای معاملاتی کمتری را ارائه میکنند. علاوه بر این، سرمایه گذاری غیرفعال معمولاً در صورت فروش یک موقعیت سودآور منجر به رویدادهای مشمول مالیات کمتر میشود. با این حال، استراتژیهای غیرفعال نمی توانند بازار را شکست دهند زیرا شاخص گسترده بازار را در اختیار دارند. معامله گران فعال به دنبال آلفا هستند به این امید که سود معاملاتی از هزینه ها فراتر رود و یک استراتژی بلند مدت موفق را ایجاد کند.
اندازه پوزیشن معاملاتی چیست و چگونه باید آن را محاسبه کرد ؟
اندازه پوزیشن (Position Size) معاملاتی به تعداد واحدهای سرمایهگذاری شده در یک اوراق بهادار خاص توسط یک سرمایه گذار یا تریدر گفته میشود. هنگام تعیین اندازه پوزیشن معاملاتی ، باید اندازه حساب و تحمل ریسک یک سرمایه گذار در نظر گرفته شود.
مهم نیست که پورتفولیو شما چقدر بزرگ است، شما حتما باید مدیریت ریسک مناسب را انجام دهید. در غیر این صورت، ممکن است سریع شکست بخورید و ضررهای قابل توجهی متحمل شوید. هفتهها یا حتی ماهها پیشرفت را میتوان با یک ترید ضعیف از بین برد.
سرمایهگذاران برای تعیین میزان واحدهای سهامی که میتوانند خریداری کنند، از اندازه پوزیشن استفاده میکنند که به آنها کمک میکند ریسک را کنترل کرده و بازده را به حداکثر برسانند. در حالی که تعیین اندازه پوزیشن در بسیاری از سرمایهگذاریها مفهوم مهمی است، این اصطلاح بیشترین ارتباط را در معاملات روزانه و معاملات ارزی (فارکس) دارد. حتی با اندازهگیری صحیح اندازه پوزیشن، اگر گپ قیمتی سهام پایینتر از حد ضرر باشد، سرمایهگذاران ممکن است بیش از محدودیتهای تعیین شده خود ضرر کنند.
در ادامه درباره اهمیت اندازه گیری، اندازه پوزیشن و نحوه محاسبه آن صحبت خواهیم کرد.
اهمیت محاسبه اندازه پوزیشن
اندازه پوزیشن و فاصله آن تا حد ضرر دو عاملی هستند که تعیین میکنند ریسک شما در هر معامله به چه میزان باشد. اکثر افراد اندازه پوزیشن را حساب میکنند و سپس حد ضرر را در نزدیکی آن قرار میدهند تا ریسکشان به حداقل برسد. اما این یک راه کاملاً اشتباه است.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که تعیین کنید در هر معامله چقدر میخواهید ریسک کنید. معمولا توصیه میشود که از ریسک یکسانی در همه معاملات استفاده کنید و به همه آنها فرصت برابر دهید. ریسک در هر ترید باید بین ۱ تا ۳ درصد باشد. ریسک بالای ۵٪ معامله نیست بلکه قمار است زیرا ورود به یک بازار بزرگ با ریسک زیاد میتواند تأثیر جدی و بدی برروی سرمایه شما بگذارد. هنگامی که ریسک خود را در هر معامله مشخص کردید، آنگاه دیگر باید استاندارد شما باشد. اگر ۲ درصد باشد، در هر معاملهای ریسک شما ۲٪ است. هرگز بر اساس احساسات خود تصمیم نگیرید. تمامی اعداد بالا، میزان زیان شما روی کل سرمایه است نه در یک معامله.
اگر در تحلیل خود بسیار مطمئن هستید، آن را امتحان کنید و این ریسک را به ۳٪ افزایش دهید اما آن را به ۵ یا ۱۰٪ افزایش ندهید. و این افزایش فقط در صورتی اتفاق میافتد که از جهت قیمت و تحلیل خود بسیار مطمئن باشید.
حالا باید نحوه محاسبه اندازه پوزیشن را بدانید اما قبل از آن نیاز است که نحوه تعیین ریسک حساب را بدانید. پس با ما همراه باشید.
نحوه تعیین ریسک حساب
مهمترین نکته در محاسبه ریسک حساب معاملاتی، این است که شما حاضرید چه درصدی از کل موجودی نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی حساب خود را برای سرمایهگذاری در یک ترید بر روی یک رمز ارز به خطر بیاندازید.
قانون ۲ درصد
در دنیای مالی سنتی، یک استراتژی سرمایهگذاری به نام قانون ۲ درصد وجود دارد. طبق این قانون، یک تریدر نباید بیش از ۲٪ از کل حساب خود را در یک ترید واحد به خطر بیندازد. ما به معنای دقیق آن میپردازیم، اما ابتدا اجازه دهید آن را متناسب با بازارهای بیثبات ارزهای دیجیتال تنظیم کنیم. قانون ۲٪ یک استراتژی مناسب برای سبکهای سرمایهگذاری است که معمولاً شامل ورود تنها به چند پوزیشن بلند مدت است. و معمولا برای بازارهایی که دارای نوسانات کم هستند مناسب است. اما اگر میخواهید در بازار کریپتو فعالیت کنید، و کمی محافظهکارانه عمل کنید، بهتر است که به جای ۲ درصد، ۱ درصد از سرمایه خود را ریسک کنید.
این قانون حکم میکند که شما نباید در یک ترید بیش از ۱٪ از کل سرمایه خود را به خطر بیندازید. اما این یعنی که شما فقط با ۱٪ سرمایه موجود خود وارد معاملات میشوید؟ قطعا نه! این فقط به این معنی است که اگر تحلیل شما اشتباه است و به حد ضرر خود رسیدید، شما فقط ۱٪ از کل حساب خود را از دست خواهید داد.
تعیین ریسک ترید
حالا که اندازه ریسک حساب خود را داریم آیا میتوان اندازه پوزیشن را محاسبه کرد؟ قبل از اینکار باید به یک نکته دیگر توجه داشته باشید که، وقتی قصد سرمایهگذاری دارید، از دست دادن سرمایه هم بخش جداییناپذیر از این معامله است. اما بعضی از تریدرها با اینکه در محاسبات خود اشتباه کردهاند اما باز هم از سرمایهگذاری خود سود دریافت میکنند، اما چگونه؟ همه اینها به مدیریت صحیح ریسک ، داشتن یک استراتژی معاملاتی و پایبندی به آن برمیگردد.
به همین ترتیب، هر ایده معاملاتی باید دارای یک نقطه اعتبار باشد. اینجاست که می گوییم: ایده اولیه ما اشتباه بود و ما باید از این موقعیت خارج شویم تا ضررهای بعدی را کاهش دهیم. در سطح عملیتر، این به معنای جایی است که ما حد ضرر خود را تعیین میکنیم.
روش تعیین این نقطه کاملاً مبتنی بر استراتژی معاملات فردی و تنظیمات خاص است. این تعیین حد ضرر میتواند برای هرشخصی متفاوت باشد، میتواند براساس نقاط حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای مختلف، نواحی شکست، پرایس اکشن، تجربیات فردی و یا هرچیز دیگری باشد. برای تعیین حد ضرر، رویکردی متناسب با همه افراد وجود ندارد. شما باید خودتان تصمیم بگیرید که کدام استراتژی مناسب سبک شما است و بر اساس آن حد ضرر خود را تعیین کنید.
حالا که با این مفاهیم آشنا شدید به سراغ نحوه محاسبه اندازه پوزیشن میرویم.
نحوه محاسبه اندازه پوزیشن
اکنون، ما تمام اطلاعات لازم برای محاسبه اندازه پوزیشن را داریم. پس فرض میکنیم که ما یک سرمایه ۵,۰۰۰ دلاری داریم. و ما نمیخواهیم بیش از یک درصد از سرمایه خود را در هر ترید از دست بدهیم. پس یعنی ما در هر ترید خود حداکثر ۵۰ دلار حد ضرر تعیین میکنیم. به محض اینکه ضرر ما در یک ترید، به ۵۰ دلار رسید، بر اساس این روش باید از معامله خارج شویم.
فرض کنید در ما تجزیه تحلیل خود را در مورد یک سرمایهگذاری انجام دادیم و قصد داریم ۵ درصد از کل سرمایه را وارد آن کنیم. یعنی ما حاضر شدیم با ۵ درصد سرمایه، نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی تا ۵۰ دلار ضرر را قبول کنیم. به عبارت دیگر ، ۵٪ از پوزیشن ما باید ۱٪ از حساب ما باشد. پس ما موارد زیر را داریم
- اندازه حساب : ۵,۰۰۰ دلار
- ریسک حساب : ۱ درصد
- فاصله تا حد ضرر : ۵ درصد
با این اطلاعات فرمول محاسبه اندازه پوزیشن به شرح زیر است:
اندازه پوزیشن = اندازه حساب x ریسک حساب / فاصله تا حد ضرر . که در مثال ما اندازه پوزیشن میشود ۵۰۰۰x۰.۰۱ / ۰.۰۵ که برابر با ۱۰۰۰ است. اندازه پوزیشن برای این ترید ۱۰۰۰ دلار خواهد بود. با پیروی از این استراتژی و خروج در نقطه حد ضرر، ممکن است، ضرر بالقوه بسیار بیشتری را کاهش دهید. برای استفاده صحیح از این مدل ، باید کارمزدهایی را که میخواهید پرداخت کنید نیز در نظر بگیرید. همچنین ، باید به فکر لغزش احتمالی هم باشید، به خصوص اگر در بازاری با نقدینگی کم معامله میکنید.
برای نشان دادن نحوه عملکرد، بیایید نقطه حد ضرر خود را به ۱۰٪ تغییر دهید، و باقی پارامترها را ثابت نگه دارید. با اینکار خواهید دید که اندازه پوزیشن شما به ۵۰۰ دلار کاهش مییابد. حال حد ضرر ما در فاضله دوبرابری در ورودی ما قرار دارد. بنابراین، اگر بخواهیم همان مقدار دلار از حساب خود را به خطر بیندازیم، اندازه پوزیشنی که میتوانیم بگیریم به نصف کاهش مییابد.
نتیجهگیری
اندازه پوزیشن شما یکی از مهمترین نکات در معامله و تجارت نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی است. محاسبه اندازه پوزیشن به برخی از استراتژیهای دلخواه مبتنی نیست. و شامل تعیین ریسک حساب و بررسی حدد ضرر قبل از ورود به معامله است. جنبه مهم دیگری از این استراتژی که به همین اندازه مهم است، اجرای آن است. هنگامی که اندازه پوزیشن و نقطه حدد ضرر را تعیین کردید، هرگز نباید بعد از انجام ترید دست به تغییر در میزان آنها ببرید. نظرات خود را در مورد این مقاله با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاه شما